Manoucher Avaznia

روزنی دیگر 1

در خیابانی باریک که به کوچه ای بن بست منتهی می شود

زنی زندگی می کند 

که تمنای یک همآغوشی گرم

>>>

Coldonada (4)

On October 25, 2000, more than two weeks had passed since I had asked Mr. Smith to send my bill and I still did not have it >>>

فکر حادثه

الا ای خفته ی پویان که می جویی گذرگاهی بسوی بامداد نقره فام روشن فردا؛

سلامی برتو و بر راه تار پر خم و پر پیج.

توانت بیش. >>>

آیت بیداری

وقت آن نامده تا

خانه را بهر نگاری آراست؟

>>>

Coldonada (3)

Meanwhile we received a letter from Mr. Douglass that he was attending a trial; and another lawyer, a Mr. Smith, would be on our file. >>>

جلوه ای ازجلوه ها

تا فرو شویم غم آشفتگی با باده، دوش

نرم و پوشیده شدم نزدیک پیر می فروش.

>>>

The Land

The land was fertile:

To breed poets,

And musicians,

>>>

خوی دلیر

امشبم سودای دیگر محرم راز است.

>>>

Coldonada (2)

Most probably, on February 28 my wife and I met Mr. Douglass in his office. This meeting lasted approximately forty-five minutes. >>>

Coldonada (1)

His clock showed forty-seven minutes after seven o’clock in the evening of a gloomy drizzling afternoon when Mr. Skeptic started writing the story >>>

یادی از روزی

دهه ها کوتاهند فاصله کوتاتر. >>>

حرف نا هنگام

سخن از کوچ بزرگ غازان

حرف ناهنگامی ست.

>>>

اقتدا

به قد و قامت او

اقتدا باید کرد.

>>>

My Crowned Father

As I was slapped

With outmost power

On left and right cheecks;

>>>

In My Surrounding

In my surrounding

Kids were blessing.

>>>