Manoucher Avaznia
16-Jul-2008 (6 comments)

نگفتمت که گلا بیا به خانۀ ما؟

نگفتمت که بخوان خوش این ترانۀ ما؟

>>>
Manoucher Avaznia
15-Jul-2008 (2 comments)

من روشنی رخت ز روزن دیدم

روی چو مهت به هر نفس زن دیدم

از خانه به کوچه چون همی گام زدم

بس کشتۀ عشق تو به برزن دیدم

 

>>>
Manoucher Avaznia
14-Jul-2008 (3 comments)

نفسی باور این قصه ندارم

که همان کودک کِز کردۀ خارا سکنات دوشم

>>>
Manoucher Avaznia
12-Jul-2008 (one comment)

الا ای مادران و کودکان شهر فلّوجه؛

فراز آیید بر خانه هاتان شاد و آبادان به استقبال آزادی؛

 

>>>
Manoucher Avaznia
10-Jul-2008 (6 comments)

از دیوارهای کنگره دار سنگی اش،

قانون سری بلند کرد

و انداخت نگاه پر تبختری.

 

>>>
Manoucher Avaznia
08-Jul-2008 (2 comments)

مرا با موی تو اسرار بوده است.

مرا با لعل تو گفتار بوه است.

>>>
Manoucher Avaznia
06-Jul-2008 (2 comments)

Ire of Mother Sea on the shore and sea

Has broken the bonds one can ever see.

Rich of her bosoms that used to nosh all

Has become deathbed to kill and bury.

>>>
Manoucher Avaznia
06-Jul-2008 (6 comments)

خلایق؛ بر حذر از خشم این سبزینه سر دریا،

که شاید کرده پیمانی کَنَد بیخ بشر دریا.

>>>
Manoucher Avaznia
05-Jul-2008 (11 comments)

"برای ناز چشمانت کتابی شعر خواهم گفت."

برای لحظه ای دیدارت ورد سحر خواهم گفت.

 

>>>
Manoucher Avaznia
04-Jul-2008 (2 comments)

نه از این مِه گریزان گرهی به کار دارم

نه ز خوف این بیابان دل پر فگار دارم

>>>
Manoucher Avaznia
03-Jul-2008 (5 comments)

نه به بزم باده نوشان اثر از ثبات بینم.

نه به جمع خوش نوازان هنر حیات بینم.

 

>>>
Manoucher Avaznia
02-Jul-2008 (8 comments)

در افقها اکنون

قامت روز بلند استاده است.

سر گرانیّ صبا با ما نیست؛

قهر و ناز سحر خندان هم.

>>>
Manoucher Avaznia
30-Jun-2008 (one comment)

خرّم آن روز که یادت گذرد بر یادم

یا که دام فتن دوست شود صیّادم.

 

>>>
Manoucher Avaznia
30-Jun-2008

در کوچ بی گُسست این رود پر شتاب

جویی به هیئت انسان روانه است

>>>
Manoucher Avaznia
30-Jun-2008

من از تبار مهاجران غریبم

با عصایی در دست،

مرده ریگی بر دوش،

 

>>>