POETRY

The Pilgrim
19-Apr-2012
So he finally gathered his courage
which merely fit in a side pocket
and ventured south, in haze and heat.
One laden bus after another in wait,
the metal of the handlebars porous
from honest hands, or not, but too beat
>>>

POETRY

زاینده رود

برای نفیسه

15-Apr-2012 (one comment)
انگشت بزن! انگشت بزن!
هر آنچه خورده ای پس خواهی داد:
تلخ ها، ترش ها و شورها
پسابه های رود، لجن و لای >>>

POETRY

زن های اشرف
13-Apr-2012 (13 comments)
زن های اشرف، حتی اگر
مسن تر یا هم سال ما
ما زاییدمشان، ما،
مگر نه، ما؟ >>>

POETRY

دولت اشک
11-Apr-2012 (9 comments)
دلم از حسرت و غم غرق بخون بود و کباب
چشم دل روشن از این گریه خونین و پر آب

دردی دل بود این خون و پس از صاف شدن
می طپد در قفس سینه مرا جام شراب >>>

POETRY

دانه های امید
09-Apr-2012 (8 comments)
یادم هست
شادی را
در روزگاران غریب
به باد ها سپرده بودیم >>>

POETRY

میعاد آشتی
07-Apr-2012
روزی خواهد آمد
که فلق آفاق سحر را در پنبه زاران ِ ابر
با سرخابه ی گلبرگ سوری می خواهد آراست
و برمنقار نقره فام سپیده نُقـل یاس می شکفد
>>>

POETRY

زن نمونه
07-Apr-2012 (12 comments)
یه زنی‌ می‌‌خوام که؛ زن باشه
زیر کمرش، باسن باشه
تو رختخواب همسر ناز
شیرین مثل عسل باشه
>>>

POETRY

دعای چهاردهم فروردین
05-Apr-2012 (one comment)
خدایا
فقیرها را بکش
و یتیم ها را بکش و تبدیل به خاکستر کن که چیزی از آنها نماند
بیکارها را تبدیل به حشره های ریز زیر خاکی کن
>>>

POETRY

تن دادن
03-Apr-2012 (5 comments)
در من صدای تبر می آید.
آه ، انارهای سیاه نخوردنی بر شاخه های کاج
وقتی که چارفصل به دورم می رقصیدند
رفتارتان چقدر شبیهم بود
>>>

POETRY

پیغام عشق
03-Apr-2012 (8 comments)
پشت دستم داغ کردم تا نیارم نام عشق
زخم دستم میدهد اینک مرا پیغام عشق
توبه کردم تا نیفتم یاد ایامی که رفت
چون کنم با دل که دارد آتش ایام عشق >>>

POETRY

تنها مرد می خواهد که جرات کند
01-Apr-2012 (12 comments)
کنار زن ها بایستد
مردی که نه در مقابل آن ها
نه بالای سرشان
و نه در دامنشان—
مردی که جرات کند کنار
بایستد. >>>

POETRY

عشق یافته
30-Mar-2012 (4 comments)
این بار عشق را
در روز اوّل نوروز
بر زمین یافتم
و آن را از زمین
برداشتم
عیدی نوروزی.
>>>

POETRY

خواب آينه
26-Mar-2012 (2 comments)
نسيم سرد پاييزى قلمى است مرموز
که رندانه زمستان را نقش ميزند.
و مرا که در آغوش سرخ و زرد و نارنجى
در بستر برگهاى ريخته عشق ميورزم
به ژرفناى مايوس حريرى سفيد
>>>

POETRY

سرود های ماندگار عشق - ۶

می گساری در بهشت - قسمت پایانی

24-Mar-2012 (8 comments)
گفتم که چرا نمی فروشند
زاین باده ناب می فروشان؟
گفتا که به زر چرا فروشند
اکسیر حیات مفت و ارزان؟ >>>

POETRY

به پیشباز بهار
24-Mar-2012 (2 comments)
جمله رفتیم به پیشباز تازه عروس
و سلام گفتیم و مبارک باد
و صد سال به سال ها‌ی خوش آرزو کردیم؛
و خانه پر از عشق شد،
کوچه‌ها پر از آغوش >>>