NOVEL

قرار سبز

زندان كارخونه‌ي آدم‌سازيه! جووني مثل من، گاو از يه درش ميره تو، چريك از در ديگه‌اش مياد بيرون

10-Oct-2010
همه زير كرسي مي‌خوابيدند. كرسي از ابتكارات ننجون بود. وقتي كارمندان شركت نفت هم به انقلابيون پيوستند و اعتصاب كردند و نفت و گاز و بنزين توزيع نمي‌شد، بابا راه ديگري براي گرم كردن خانه نداشت. برگشتيم به عصر قجر و كرسي ذغالي. ما مشكلي نداشتيم. عمودكتر هميشه از جاي نامعلومي نفت پيدا مي‌كرد. برايم اهميتي نداشت از كجا، اما آن‌قدر نبود كه خانه‌ي بابا را هم گرم كند. ‎ >>>

LOVE

The Insidest Thing

They stood there on a street corner, having met at a party last week

10-Oct-2010
They smiled at the secret that was too big to share - that maybe there didn't, maybe there didn't have to be a word that was said about a single thing outside of themselves, a single movie or a single book or even a single song, maybe they were enough already without a single thing that gave voice to their heart, maybe they were the voice to their heart. It was almost a way they weren't supposed to talk. Two people weren't supposed to start a romance without those outside things>>>

STORY

شاخه ترد اطلسی

افسوس و فریاد از این رخداد های ناگهانی که بیشتر می دِرود تا برویاند

06-Oct-2010 (one comment)
حامد تنها فرزندمان بود، و چقدر هم شبیه مادرش بود. وهمین مایه دلنشینی که در چهره اش جا گرفته بود، علاقه مرا به او دو چندان کرده بود. و من بخاطر او و بخاطر مالامالی عشقی که از سیمین در سینه داشتم، هرگزدیگر ازدواج نکردم. از همان موقع با اینکه کمر خودم زیر بار این واقعه شکسته بود، او را مثل بچه گربه به دندان گرفتم>>>

STORY

پریاپوس (1)

از همان اول احساس کردم که پریاپوس از ایرانیها خوشش نمی آید

01-Oct-2010 (one comment)
جناب پریاپوس، فرزند نامشروع دیونوسوس (Dionysus) و آفرودیته (Aphrodite) و سمبل باروری در یونان قدیم شمرده میشود، دارای آلتی است بلند و بزرگ وهمیشه راست. به قولی Large, Permanent Erection (LPE). واژه پزشکی Priapism به افتخار ایشان وارد فرهنگ طب شده و به مردانی اطلاق می شود که به پیروی از جد بزرگوارشان پریاپوس همیشه خدا دچار LPE هستند. حالا تصورش را بکنید که من باید با جناب ایشان بیست روز تمام در این اوضاع و شرایط بروم ایران>>>

STORY

Sama’ (The Audition-2)

I began to cleanse myself, layer after layer, of all the questions and concerns that were never mine

26-Sep-2010
The heavenly taste of jinn baklava still sweetening our breaths, Halsa and I were shown upstairs to our room. I did not remember ever having enjoyed baklava as much. Strangely, I could not even remember ever having eaten baklava before. When was the last time? Jinn tricks, I thought. I just hadn’t imagined that they would take it as far as the kitchen. Good idea though, making a dish so magically delicious it takes away all memory of having eaten the same dish before. “How long before the effects of this sweet rosewater potion wears off?” I asked Halsa as we climbed the stairs>>>

REPENT

تواب

یا پای دیواری، یا میباس که تعهد عملی‌ تو به نظام نشون بدی

26-Sep-2010 (14 comments)
اولین بار که آمد، برای قرص خواب بود. سی‌ و چند ساله، اما پنجاه می‌‌زد. از آخرین فیزیکالش پرسیدم. با لرزشی عصبی سرش را تکان داد: "تازه اومدم، پناهنده‌ام - همون والیوم کافیه!" دو سالی‌ که ونکوور بود، بیش و بیشتر آمد. برای زخم معده، طپش قلب، اضطراب و افسردگی. گفتم، بد نیست یه روانپزشک خوبم ببینی‌. اما اصرار داشت که، "اینا حرف ما رو نمی‌‌فهمند!">>>

LIFE

ساعت سکوت

صدایش می کنم. نگاهم می کند. لبخند می زند

26-Sep-2010
به گوستاو همین نیم ساعت پیش گفتم به خانه پری برود. بی آنکه حرفی بزند از پنجره خودش را به آسمان زد و رفت. گربه ی خانم میشیگان هم وقتی فهمید دلم می خواهد تنها باشم در خانه را باز کرد تا به خانه ی دوست دختر جدیدش برود چون دیشب می گفت شاید برای عشق بازی کردن به خانه اش برود چون خیلی وقت است طعم خوش هم خوابگی در صبح از یادش رفته>>>

STORY

یارانه ها

پیرزن همه حسابهایش به هم ریخت

23-Sep-2010 (one comment)
با احتیاط تمام از دختره پرسید: ببخشید سوالی داشتم. دختره اصلاً جوابی نداد و با بی میلی طوری نگاه کرد که یالا بپرس. پیرزن لبخند سردی زد و گفت: می توانم شماره حساب همین دفترچه قسط را بدهم تا کمک های یارانه ام را که دولت قرار است با قطع یارانه ها به حسب مردم بریزد، به جای همین قسط هایم قبول کنید. لحظاتی سکوت برقرار شد. پیرزن فکر کرد که دختره منظورش را خوب درک نکرده است>>>

AMERICA

Some Larger Sadness

"If there is a war, I hope that your son will not have to go."

21-Sep-2010
The father went to the librarian. She was beautiful. She did not look like there would be a war either, but he already knew that the president of a country and a librarian there could be very far apart. "Hello," he said. "I am looking for information about conscientious objector status. It is for my son." The librarian looked at the father and she thought that it was a big world. It was a much bigger world than she knew>>>

STORY

مرگ در واراناسی

خوشا به حال كسي كه با صداي مع مع گاوها بيدار مي شود. و هرگز به نيروانا نمي انديشد

19-Sep-2010
ریکشا به سرعت از میان دود و پشه به جلو حرکت می کند. پاهای لاغر مرد آفتاب سوخته روی پدال های زنگ زده دوچرخه فشار می آورد. از کنار گاو سفیدی که روی جدول وسط خیابان باریک وسط جمعیت ریکشا سواران، دوچرخه سواران، کامیون های کوچک و بزرگ، جیپ های مسافربری و عابران پیاده چمباتمه زده است می گذریم. دود غلیظی فضا را درخود فروکشیده و صدای موتور و بوق مداوم ماشین ها سرسام آوراست>>>

STORY

اسم ممه های مامان

مامان به سینه هاش اشاره می کنه و به زبونی که نمی فهمم صحبت می کنه و می گه: لولو خرخره

15-Sep-2010 (7 comments)
واقعن اون کی بود؟ دختر بچه ای که همیشه گرسنه ی ممه های مامان بود؟ و کی بود اون دختر حقیقی و حقوقی بابا که یکروز که از کنارش می گذشت بابا ممه اش رو دستمالی کرد و دختر بعدش به سرگیجه افتاد؟ و کیه زنی که همه ی کارهاش یادش می یاد ولی کننده شو نمی شناسه—همه ی کارهاش که انقدر معمولی هستن که قابل نام بردن نیستن؟ آره من می خوام اسم این فرد رو بدونم—می خوام فاعل این افعال رو بشناسم. آره من دنبال اسم کوچیک خودم می گردم>>>

AMERICA

Men in Motion

You needed to know about the hardest struggles of the people there in order to understand the land

15-Sep-2010 (5 comments)
I sat next to an old white man on the bus. I read a book and looked out the window trying to see the America that the book was talking about. I couldn't do it. The book was The Underground Railroad. I couldn't see it but that was all right. It didn't mean it hadn't happened. The old man was dying to look at the book. I could understand it. A brown-skinned guy like me learning about the real history of his country. It was strange enough for white people when a Middle Eastern-looking guy treated them as an object to be studied, rather than the other way around>>>

STORY

کدهای اهرنبورگ

ترسم، ز فرط شعبده چندان خرت کنند / تا داستان عشق وطن باورت کنند

13-Sep-2010 (one comment)
قبل از پیروزی انقلاب در 11 فوریه 79، مدرسه حزبی کادر های حزب دولتی رستاخیز را طی کرده ام که نمونه ای از مدرسه ایدئولوژیکی حزب کمونیست شوروی در مسکو (کوتو) بود که توسط روشنفکران توده ای به ظاهر نادم که در دستگاه های اداری به ویژه روزنامه ها و رسانه های قبل از انقلاب و حتی نشر کتاب نفوذ زیادی داشتند تاسیس شده بود و جزوات و کتبی که در آنها تدریس می شدند دقیقاً بر گرفته از برنامه درسی مدارس حزب کمونیست شوروی بود>>>

SUPERMAN

It’s a bird, it’s a plane, it’s a Muslim!

High quality graphic art accessible to Muslim youth in an entertaining package

10-Sep-2010 (10 comments)
So many years after a super villain raged unchallenged over the Twin Towers, many Americans still unjustly blame innocent Muslims for the horror. Now Superman, Batman, Wonder Woman and other superheroes of the DC Comics Justice League have rallied to save the world from the disastrous fallout of America’s hostility towards Islam. In an unprecedented artistic collaboration, DC Comics in the US has teamed up with the Middle Eastern publisher of the popular The Ninety-Nine comic books to set the world right again>>>

WEBCOMIC

Cheap Thugs

Amir on his graphic novel "Zahra's Paradise"

06-Sep-2010
Where does religious sincerity, or for that matter, religious hypocrisy, morph into political solidarity? Or pushing your question further, why are what are clearly political protests assuming a religious form? Afterall, the dispute over the elections was a political dispute. Why give it a religious dimension by chanting Allahu Akbar? Is that a sign of conformity with the Islamic Republic’s religious pretenses and hypocrisies, or, on the contrary, is chanting Allahu Akbar a way to take political protests one notch higher and strip the Islamic Republic of religious legitimacy? My hunch? The latter>>>