مسعود از امریکا

مولـوی - "چه تدبیر ای مسلمانان که من خود را نمیدانم"

This is the original Farsi version of a famous poem by Rumi, from Divan-e Shams - There are three (3) English translations provided in the comment section below by Yolanda: Coleman Barks' translation, aka Only Breath; Reynold A. Nicholson's translation; and, Shahriar Shariari's translation - I would like to thank Yolanda for providing these translations for comparative purposes 

گر مولانا خدایت، ز این ره عشق، فراقت باشد

با کمال تشکر از استاد جمشید فرزانفر برای دکلمه

بوستان در یک دست، گلستان در دست دگر، ز این دیوان شمس در قلب، رها باش ای برادر، بس رها

با کمال تشکر از استاد جمشید فرزانفر برای دکلمه

عشق میهن, جایگزین هچ نباشد, ز این عالم انسانی, فداکار باش, و بر دل گیر, ای شیر مرد, تو کجایی

The theme of this new blog is patriotism, sacrifice, bravery, and the wonderful glory of our beloved Iran in our hearts, in view of the dangerous demonstrations ahead on the 22nd of Bahman against this illegitimate and brutal regime

گر ازادی کامل نباشد، نیست استقلال، ای برادر، گول مخور، تا وجدانت، اتش گرفته

قانع مباش، ز این خرده ریز، در اعمال ازادی، و ز این استقلال
گر ازادی کامل نباشد، نیست استقلال، ای برادر، گول مخور، تا وجدانت، اتش گرفته

گر دوزخت بود دوستی، صد به از فردوس دشمنی، قدم بردار، ای برادر، ز ان راه

ای خواهر من، ز این خون سرنوشت، ما را، در بر گرفته
خدایت بر ایمان، مقصودت منظور من، نه محمد، و نه عیسی، ز این عشق، ما را در بر گرفته

بوستان در یک دست، گلستان در دست دگر، ز این دیوان شمس در قلب، رها باش ای برادر، بس رها

غمت ز این مجلس، غصه نباشد، ای ماه رو فردوس
بوستان در یک دست، گلستان در دست دگر، ز این دیوان شمس در قلب، رها باش ای برادر، بس رها

من اسیر، و عشق صاحب، ای پروردگار، ازادم مکن

در عشق، من در بر گیر، و ازادم مکن
من اسیر، و عشق صاحب، ای پروردگار، ازادم مکن

هفت نصیحت مولانا

لب بر لبان عاشق، مولانا در بین ما

اهور مزدا، و اهریمن، در بس جدال
بس غوغا، الهی و ابلیسی، روح خیام شاد، ز این اوضاع و احوال

دین و ایمان، در دل نگه دار، حکوت نیست ان دوست، بر کثافت ان زنی

دین و ایمان، در دل نگه دار، حکوت نیست ان دوست، بر کثافت ان زنی
گر قاتی کنی، نه سیاستی، ای رفیق، و نه مذهبی، ای عالم، هر دو به دور ریختی، بی نتیجه، تا ابدیت

من عاشق، هر کلمه، ز این شاهنامه، و لبان فردوسی

من عاشق، هر کلمه، ز این شاهنامه، و لبان فردوسی
معشوق من، بر این مثنوی، چشمان مولانا، و تن بر، شیخ حافظ

ایران بزرگ، میهن ما، ایران ازاد، خواسته ما

گر غرب گوید، کاین ایران، نتواند، بر پای خود، بایستد
بر او گو، تو غار نشین بودی، ای بی خبر، حال ادم گشته ای، برو، و سر بر زمین گذار

همت کن، و کمک به هم میهن، در همه چیز، و همه جا

ای برادر، لطفی کن، و این مرجع موثق، حمایت نما
ما هستیم و این دوست، گر جهانشاه نامش، و لیکن، در امر ثروت، بس گمنام

عشق به ایران، ملت ما، خاک ما، وجود ما

غرور ملت ما، در عظمت کوروش، و پیدا در داریوش
هیچ کم و کسر نباشد، ای برادر، این بدان، بزرگی، در وجود توست