خیانت کردم

معشوق من برای اولین بار در سکس با مرد مرا به ارگاسم معرفی کرد


Share/Save/Bookmark

خیانت کردم
by Parinaz Samii
24-Feb-2009
 

من شب عروسیم باکره بودم. هجده سالم بود. شوهرم که از من هفت هشت سال بزرگتر بود، چند باری با فاحشه ها خوابیده بود و همین. فکر می کنم همدیگر رو دوست داشتیم اما امروز دیگه یادم نمیاد هجده ساله ها چی از عشق می دانند. چند سالی زندگی معمولیی داشتیم. بعدش هم اختلافاتمان شروع شد و دامه پیدا کرد تا جدا شدیم.

ازش هیچی راجع به سکس یاد نگرفتم. از شب اولش که خسته بودم و پاهام درد می کرد و دلم می خواست صورت و مو هامو بشورم و برم بخوابم، اما طاقت نداشت و صبر نکرد تا تمام سالهایی که با زن جوانش مدل حاجی ها با سرعت و بی دقت نزدیکی کرد، هیچ خاطره’ دل انگیزی از سکس باهاش ندارم. می دونم بعضی شبها وقتی خواب بودم، یکهو میامد می چسبید به من از پشت و من از حرارت و سفتی کیرش که به پشتم می مالید بیدار می شدم. همیشه پیش خودم فکر می کردم این چطوری و کی بدون من اینطوری تحریک شده؟ چرا زودتر بیدارم نکرد تا با هم تحریک بشیم؟ چندصد بار هم کیرش فقط تحریک و داغ نبود، بلکه خیس هم بود. معلوم بود تا لحظه’ آخر صبر کرده و بعد آمده سراغ من.

وای که چقدر حالم بد میشد. به حرکاتی که بعدش انجام میشد نمیشد بگویم عشقبازی. چون نه عشقی درش بود و نه بازی. وقتی اینطور بیدارم میکرد، فقط یکی دو دقیقه از آمدن فاصله داشت. چندین بار قبل از اینکه کیرش وارد کسم بشه آبش آمد. اول ها فکر می کردم سکس همینه. بعدا هر بار این اتفاق می افتاد خجالت می کشیدم. بعد از این هربار اینطور می شد غمگین می شدم. تا اینکه بالاخره از این ماجرا عصبانی می شدم. بالاخره فهمیده بودم که من برای شوهرم چیزی بیش از یک سوراخ نیستم، یک سطل آشغال، یک کاسه’ توالت. چیزی به اسم نوازش و بوسیدن و مالیدن و ناز کردن و تحریک کردن قبل از سکس برای ما وجود نداشت.

بدترین نتیجه’ این ارتباط این بود که من چون از سکس با شوهرم بدم میامد، برای مدت طولانی فکر می کردم که من اصولا سرد مزاجم، که من از سکس بدم میاد و مشکل خیلی بزرگی در این زمینه دارم. نمیدانستم باید به کی بگم و چه کار بکنم. می دانستم داشتن ارگاسم برای زنها در انتهای عشقبازی با یک مرد چیز مهمیه و خیلی دلم می خواست من هم بدانم که چه احساسیه، اما نمی دانستم باید چکار کنم.

حداقل سه بار متوجه شدم که بهم خیانت کرده، اما چون فکر می کردم من سردمزاجم، بعد از قهر و آشتی های وحشتناک بعدش، بخشیدمش و باهاش زندگی می کردم.

تا اینکه با مردی سر کارم آشنا شدم و نمیدانم چطور شد که عاشقش شدم. او هم زن داشت. شش ماهی کاری نمی کردیم بجز اینکه تمام روزمان را با هم سرکار بگذرانیم. عصر ها هم می رفتیم سر زندگی های خودمان و هیچوقت با هم تماس نمی گرفتیم. با او بود که می فهمیدم واکنش هایم به او فرق دارد. برای اولین بار توی زندگیم با حرف زدن با یک مرد، با یک نگاه، با یک شوخی، نهر کوچک و گرمی لای پاهام راه میفتاد، پستونهام سفت میشد و بی قرار می شدم.

کشف این تحولات جدید در خودم و در بدنم برای من به مثابه’ تائید زنیتم، تائید جنسیتم، و تائید سلامتیم بود. مثل اینکه با کشف این احساسات در خودم تازه داشتم مطمئن می شدم که من چیزیم نیست. دوستش داشتم.. اگر امروز می دیدمش امکان نداشت عاشقش بشوم، اما آن موقع، در جایی که در زندگیم بودم، حضورش معنا و اهمیت بسیار مهمی داشت و وقتی مردی برایت حضوری با معنا و مهم داشته باشد، عاشق شدن کار آسانی است.

تا اینکه یک روز با هم رفتیم یک ماموریت کاری.

وقتی با هم توی لابی هتل نشسته بودیم و حرف میزدیم، دستشو آورد و با انگشتاش روی صورتم خطوط ابرو، بینی و لبمو لمس کرد. همین. وقتی دستهاشو آورد پایین و به من گفت "میخوای بریم توی اتاق من؟" من بدون حرف دنبالش رفتم.

از توی آسانسور شروع کردیم به بوسیدن همدیگر. وقتی رسیدیم توی اتاق، نفهمیدم لباسهامونو چطوری در آوردیم و چطوری افتادیم توی بغل همدیگر توی تخت. منو می بوسید و لمس می کرد و من هم پاسخ می دادم. برای اولین بار توی زندگیم اون روز، کسمو خورد. از ترس و خجالت نمی تونستم نفس بکشم. با خودم می خندیدم که دارم به شوهرم خیانت می کنم و هنوز دست از ترس و خجالت بر نداشته ام. بعد از کمی تقلا می فهمیدم که حس عجیبی، رعشه’ ناشناسی، حرارت غیر قابل توصیفی، داره توی پایین تنه ام اتفاق میفته و از آنجا یک چیزی مثل رعد و برق به باقی بدنم متصاعد میشه.

اینجا بود که خودم را رها کردم. رها. دلم می خواهد این کلمه’ رها را چند بار بنویسم تا بتوانم احساسی را که آن روز در آن لحظه داشتم خوب بیان کنم.

برای اولین بار در زندگیم احساس رخوت و هیجان جنسی را توام تجربه می کردم. با این وجود آن بار اول که او با دهانش مرا لیسید و مکید، من نیامدم. طول کشید تا در برابر این پدیده به اندازه’ کافی آرام و پذیرا باشم تا بتواند مرا به اوج رسیدن ببرد.. اما نکته’ مهم دیگری که حس می کردم این بود که خیسم، خیس خیس.. وقتی بالاخره بعد از مدت طولانی، یا لا اقل در آن زمان برای من مدت طولانی حس می شد، روی من قرار گرفت و کیرش وارد کسم شد، از این که لیز می خورد و با حرکاتش موجهای لذت در من ایجاد می کرد متعجب و خوشحال شده بودم. چقدر احساس خوب و متفاوتی بود. معشوق من برای اولین بار در سکس با مرد مرا به ارگاسم معرفی کرد.

از سفر که برگشتیم زندگی سخت تر شد. برای دستهایش و بدنش و آغوشش بی تاب می شدم و این نمی گذاشت درست فکر کنم، درست تصمیم بگیرم. باهاش به هم زدم. ارتباط بین مرد زن دار و زن شوهر دار مجموعه’ پیچیده ای است که سراسر راهش پر از برنامه ریزی همراه با دروغ و احساس گناه است، چه مسلمان باشی و چه گبرو چه لادین. چه ایرانی و چه خارجی. از خودم بدم میامد و احساس عجز می کردم. وقتی باهاش به هم زدم راحت شدم. برگشتم سر زندگی خودم، نه برای ادامه اش، بلکه برای طلاق. طلاق نه برای مرد دیگری، بلکه برای خودم. باقیش باشد یه وقت دیگر.


Share/Save/Bookmark

Recently by Parinaz SamiiCommentsDate
تلفن زدم
21
Oct 26, 2009
معاشرت کردم
42
May 01, 2009
مذاکرات سکس
26
Mar 22, 2009
more from Parinaz Samii
 
default

speedy horny!

by niloo0 (not verified) on

Do people have to get horny first before talking about sex and relationships? by Arash78

How quickly some folks become horny!


Shahriar Zahedi

Disingenuous

by Shahriar Zahedi on

I find this piece disingenuous.

 I can't help but feel that somewhere, someone with a pseudonym is laughing at this discussion.


Flying Solo

.

by Flying Solo on

.

 


default

love her out of bed before making love to her in bed...

by facts (not verified) on

I don't think that she meant to turn anyone on by this article.
She is just revealing and comparing her feelings and experience in compare to
her relationship with her useless, cheater and "Geeej" husband.

Before mating, even animal, do some foreplay, game, dance, stuff... to draw each other's attention..!! ;)

why this is so difficult to understand for some Iranian men?

Love her before making love to her...


Abarmard

Shamlu says

by Abarmard on

به چرك مي نشيند عالتت به شورت ار ببندي
رهايش كن
حوس است اين
حوس است
بگو حوس است اين

تا چيزت به چرك اندر ننشيند
رهايش كن
چون ما رهايش كن.


default

Enough said

by K. Zand (not verified) on

I think this story is complete and without need of further explanation or characters. I think it's honest and to the point without exaggeration. It is a story we all know and may have experienced first hand, but we may not be able to say it to anyone.

Flying Solo, forgive me but you do have a problem with reading and understanding Farsi and this makes your otherwise intelligent comments a bit inappropriate in Parisa's posts every time. She did not fall in love with that guy 'on the fly' and in the lobby of that hotel, as you say. There is a whole paragraph in the article about working with him and spending time with him at work for six months before that business trip. And what's with 'how many neanderthals allow their wives to go on overnight business trips with a male colleague'? Of course many men and women take business trips with colleagues and they don't need a husband or a wife's permission to do so, that's if the husband or wife is eating half the bacon s/he brings home! What's with the word 'allow?'


default

I have no problem discussing

by Arash78 (not verified) on

I have no problem discussing relationships and sexuality with other adults, but why does it have to be over an explicit "erotic" article. Do people have to get horny first before talking about sex and relationships?

If you want to watch porn together, then watch porn together. If you want to have a serious adult discussion about sex and relationships, then have a serious adult discussion. But to turn porn (I don't care how you sugarcoat it) into sociology, art or literature is just pathetic.


default

This is all about using the

by D (not verified) on

This is all about using the K wordS. The so called adult discussion and rest is hogwash.

"If you don't give your partner what they desire and deserve in bed, they will feel unfulfilled."

Really? Was that secret knowledge now revealed?


Ari Siletz

pregnant last paragraph

by Ari Siletz on

I look foward to a story about the complications, the guilt, the breakup, and the divorce. Exploring how other characters are affected by the narrator's sexual emancipation would weigh in on the literary value of Samii's writing, undermining the notion that her works ride only on shock value. I liked the last piece "Man Jendeh Neestam," because a second character, Haaj Khanoum, had a chance for words. In her case, words of denial. That's insightfulness, not shock.  

Flying Solo

.

by Flying Solo on

.

 


Jahanshah Javid

Taking care of business

by Jahanshah Javid on

If you don't give your partner what they desire and deserve in bed, they will feel unfulfilled. For many there will eventually come a point where they will be attracted to others and surrender to temptation. Better take care of business or you will lose your partner one way or another, sooner or later.

Thank you so much for sharing. You have contributed a lot to an open, adult, discussion on sexual behavior.


default

time to educate yourself and stop treating your wife like a dirt

by facts (not verified) on

I only have one question, if anyone can answer...

why and how a married man can expect LOVE and LOYALITY from his wife when he mistreated and cheated on his wife?

Do they know what goes wrong, comes wrong?

Do they know that dishonesty will turn love to hate and anger and finally revenge?

I think that only an intelligent man know the negative impacts of misbehaving.


default

I know what you're saying.

by foxy (not verified) on

I know what you're saying. What I hate most, is when a man is being presumtuos about a woman's body. So, they have experienced stuff with other women, and some of them robotically expect to get the same results with you. The know it all attitude. How incredibly naive and dumb. Men should have a sense of discovery and reciprocity, rather than an assuming, self-centered attitude.


default

az koozeh haman boroon

by Bobby (not verified) on

az koozeh haman boroon taravad ke dar oust.