پول گرفتن در حوزه سیاست و حقوق بشر ، اما و اگر ندارد


Share/Save/Bookmark

Saead Soltanpour
by Saead Soltanpour
20-Nov-2011
 

سعیدسلطانپور

و فرق است میان دو مرگ

مرگ دو پرنده در قفس

که یکی در فراق آزادی خود را به دیوار زد و مرد

و دیگری ترکید از فرط پرخوری دانه های مفت

مصطفی مهرزادی

آقای دکتر محمدی، در مقاله ای تحت عنوان " همه از دولت ها پول می گیرند اما.." مانند اخوندها که برای نتیجه گرفتن، به صحرای کربلا می زنند، برای تطهیر خودو کسانی که رو به قبله کاخ سفید برای گشایش مالی، دعا می کنند به صحرای نوادا زده است.

بعیداست اقای محمدی با تجاربی که درامور سیاست دارند و در دورانی که مسولیت " گذار " را به عهده داشته اند، ندانند که پولهای دولتهای غربی، به هر جریان و موسسه خیریه و نهادهای غیر انتفاعی تخصیص می دهند، چارچوب های مشخصی دارد که از ان نمی شود خارج شد. زیرا پولهایی است که از محل مالیات مردم ان کشور، هزینه می شود. اصولا پولهای دولتی، نمی توانند برای کارهای سیاسی هزینه شوند مگر اینکه پوششی به آن داده شده باشد.

به همین دلیل هست که سازمانهای جاسوسی از سیا تا وزارت اطلاعات، در قاچاق مواد مخدر و قاچاق های دیگردست دارند. درامدهای غیر قانونی که به این سازمان ها اجازه می دهدبدون نگرانی از حسابرسی های نهادهای ذیربط و با دست های بازبه نیروهای مورد نظر سیاسی خود پرداخت کنند.

اینکه یک موسسه علمی یک دانشجوی دکترا و یا متخصص را استخدام می کند، به این دلیل هست که از نظر علمی، متخصصین مهاجر، از نظر علمی از متخصین سفید پوست امریکایی و یا کانادایی، بالاتر هستند. زیرا بیشتر کار می کنند و کمتر حقوق می گیرند. دانشگاه های کانادا، از این متخصصین ایرانی که با حقوق بخو ر و نمیر،کارهای تحقیقاتی می کنند، فراوان دارد.

ا البته استثا را هم باید درنظر گرفت و انهم در امریکا و نه د رکانادا، تخصیص بورسیه به برخی از فعالین سیاسی ایرانی در دانشگاهها ی امریکا می باشد که سفیدپوستان امریکایی در این حوزه، عموما برتر هستند ولی بدلایل سیاسی و یا پارتی بازی، به این گروه داده می شود. با توجه به شرایط سخت سیاسی زندگی درایران، من بر کسی ایرادی نمی گیرم.

بخش عمده ای از هزینه های تحقیقات دانشگاه ها، توسط شرکتهای چند میلیارد دلاری و برخی توسط وزارت دفاع آمریکا تامین می شود. مثلا وزارت دفاع امریکا، هزینه عمده ای از تحقیقات ام ای تی را پرداخت میکند. در ازای این تامین بودجه، تمامی یافته ها و دانشهای علمی به این موسسات تعلق دارد. دانشگاه و یا فردتحقیق کننده نمی توانند ادعایی بر این کشفیات و ساخته ها که تولیدخودآنها و یا مجموعه ای از آنها هست داشته باشند.

هنوز یک دانشمند امریکایی دوران زندان خود را بدلیل اینکه،نتایج تحقیقات خود در ازمایشگاه، را به موسسه تامین کننده بودجه تحقیق نداده است، می گذراند.زیرا این تحقیقات را حاصل تلاش خود و متعلق به خود می داند. مجله تایم چند سال پیش گزارشی از وی تهیه کرده بود.

یک شهروند آمریکایی را برای شرکت در این پروژه ها نمیتوان ملامت کرد، هر چند نتایج بسیاری از این تحقیقات در سرزمین های دیگران و عمدتا آسیا و افریفایی بر اثر امتحان، بدست می آید.

همانگونه که برای شهروند امریکایی، عضویت در سازمان سیا و یا وزارت دفاع امریکا، کاری عادی است ولی برای یک شهروند ایرانی آمریکایی، این همکاری ها، اگر چه قانونی است ولی غیر اخلاقی است.

د رکانادا، دولت محافظه کارهارپر که بشدت طرفدار اسرائیل است، بودجه چند ده هزار دلاری یک موسسه کانادایی حقوق بشری را در سال 2010 کم کرد. " گروه رایت و دمکراسی " (1). هارپر افرادی طرفدار اسراییل را در این موسسه منصوب کرد. علت این سختگیریها این بود که این موسسه در حوزه خاورمیانه د ر زمان جنگ 22 روزه غزه، درمورد اینکه ایا اسرائیل حقوق بشر را نقض کرده است، تحقیق کرده بود. این موسسه بودجه خود را از وزارت امورخارجه دریافت میکند و برای دولت کانادا جنبه مشورتی داشته است.

اخیر ا، داستان یک مترجم افغان (سید شاه شریفی) (2)در روزنامه تورنتو استار، در مورد عدم ویزای مهاجرت به کانادا، منتشر شد. این مترجم که به نوشته 11، سرباز کانادایی، با کارهایش در هنگام ماموریت، جان سربازان کانادایی را نجات داده بود، علیرغم اینکه جانش توسط طالبان، تهدید شده است، رد صلاحیت می شود. وزیر مهاجرت کانادا –جیسون کنی، طی نامه ای اننقاد امیز از تورنتو استار نوشت، این افراد برای کارهایشان حقوق دریافت کرده اند.

یکی از افسران نوشت، اگر این مترجم کانادایی بود، حتما مدال افتخار گرفته بود.

مثال زیاد است، اگر جلال طالبانی و مسعود بارزانی نمی توانند درمورد گلوله باران مناطق روستایی اقلیم کردستان، موضع جدی بگیرند، بدین دلیل است که دولتهای شاه و جمهوری اسلامی سالانه میلیونهادلار به این دو کمک کرده اند. اگر صدام حسین، بعد از مرگ خمینی، اجازه حمله به مجاهدین را نمی دهد، و باعث شکست تحلیل انها د رمورد اینکه رژیم با مرگ خمینی، سقوط خواهد کرد، می شود،بدلیل این است که منافع صدام اینگونه طلب می کند.

اگر دولت نوری مالکی، همراه با تهران عمل می کند برای این است که آنها توسط جمهوری اسلامی دردوران تبعیدشان در ایران، حمایت مالی و تسلیحاتی شده بودند.

اگرمقتدی صدر ازتهران، حرف شنوی دارد، به این دلیل است که در زمانی که امریکایی ها بدنبال وی بودند، وی در قم در حمایت سیاسی امنیتی جمهوری اسلامی بود.

در افغانستان، حمید کرزای دریک انتخابات نسبتا ازاد به سبک قبیله ای افغانستان و تحت حمایت امریکا، انتخاب می شود. به همین دلیل انتقادهای وی از حملا ت متعدد هوایی امریکا که باعث کشته شدن، بی گناهان می شود، ازسوی امریکا نشنیده می شود. استاندار هرات، ارتباط خوبی با جمهوری اسلامی دارد زیرا، جمهوری اسلامی، ساخت جاده ارتباطی و سوخت و سیمان و برق این ستان همجوار ایران را، تامین می کند.

امریکا، به پاکستان درمورد حمایتش از طالبان، انتقاد می کند، کمک های میلیاردی خود را به ارتش پاکستان کم می کند.

دولت حماس بر خلاف تصور امریکا واسرائیل بر سرکارمی اید، اول از همه کانادا کمک های خودرا قطع می کند و بعد هم امریکاواروپا. وبه این ترتیب دو دستی، حماس را به دامن جمهوری اسلامی می اندازند که با حمایت های مالی خود، ارامش فکری از دولتمردان اسرائیلی را می گیرد.

حمایت امریکااز اروپای غربی و طرح مارشال، برای جلوگیری از گسترش کمونیزم بود. این د رحالی است که اروپای متحد، امروزه یک رقیب اقتصادی برای امریکا یی هست که با پولهایش، اروپای غربی را به سرعت پیشرفته کرد.

جای دور نرویم، در حوزه سیاست، در کشورهای لیبرال دمکرات، نمایندگان مجلس که با رای مردم انتخاب می شوند، عموما مجبور هستند با حزب خود رای بدهند و نه با حوزه انتخابیه خود. در مواردی که نماینده با مردم حوزه انتخابیه خود همرای شود، مدتی و یا بر ای همیشه از آن حزب کنار گذاشته می شود.

بوش پسر، زن سفیر، را که عضو سیا بود بدلیل مخالفت همسر با حمله به عراق ، را فاش کرد. پس چگونه می شود سیاسی بودو ازیک دولت خارجی کمک گرفت ومستقل هم بود.

از این مثالها کم نیستند. پول گرفتن از هر دولت خارجی ، در راستای منافع آن دولت خارجی است. در هیچ کجای دنیا، کمک مالی و تسلیحاتی بدون شرط نیست. اگر شما سراغ دارید، لطفامن را هم تصحیح کنید.

. کمک مالی دریافت کردن از دولت های خارجی ویا دیکتاتوری های نظیر ایران، به هیچ وجه قابل توجیه نیست. اگر اگاهانه باشد، خیانت به کشور و مردم ایران هست.

تا گذشته، اقشار مختلف مردم ایران ، برای ازادی مبارزه کرد ه اند، دربدری، گرسنگی وسختی،زندان و شکنجه و تبعید واعدام را تحمل کردند. اگر مردم در امریکا و کانادا از نعمت آزادی بیان برخوردارند، حاصل مبارزات زنان و مردان این کشورها بوده است. آزادی مجانی بدست نمی اید ولی آزادی بدست دولتهای خارجی بدست نمی آید.

هر زمان که 60 میلیون امریکایی، ثروتمندترین کشوردنیا و قوی ترین نیروی نظامی دنیا، بیمه درمانی حداقلی مانند بسیاری از کشورهای در حال توسعه، آن وقت من می توانم قبول کنم که امریکاییان، دلشان برای مردم کشورهای دیگر می سوزد و حاضرندپولهایشان را برای آزادی آنها خرج کنند.

در ان صورت هست که مردم حاضرندجان خود را برای چنین افرادی بدهند. یکی ازعلت های، ادامه استبداد ولایت فقیه درایران، رعایت نکردن این اصل که در سراسر دنیا جواب داده است،توسط برخی از جریانات اپوزیسیون قدرت طلبی بوده است که ذات مخالفتشان ش جمهوری اسلامی، کسب قدرت بوده است و نه گسترش اخلاق و اصول برای ازادی و انسانیت.

19 نوامبر 2011 -تورنتو

پاورقی:

1-

//www.thestar.com/news/canada/article/755064-...

2 -

//www.thestar.com/news/article/1089410

www.youtube.com.glassceilingtv


Share/Save/Bookmark

more from Saead Soltanpour
 
default

He who pays the piper calls the tune.

by ahosseini on

Very good article.

There is a famous expression in English language and that is "He  who pays the piper calls the tune"