ما انسانها از ۳ جز بدن،فکر (ذهن) و روح تشکیل شده ایم. حقیقت اینست که ما روحی هستیم در قالب بدن. بدن ما تحت کنترل ذهن ماست و ذهن نیز خود از ناخودآگاه ما یا روح فرمان میبرد. حتما میدانید که با فکر خود میتوانید براحتی تعداد ضربان قلب را کند یا تند کنید. البته این زمانی خواهد بود که کنترل بدنتان در داستان شما باشد یعنی بتوانید با فکر خود آنرا کنترل کنید، در غیر این صورت، این بدن ماست که ما را بدنبال خود خواهد کشاند. مسیر بدن، فکر و روح، یک مسیر یک طرفه دنیوی است، یعنی اگر ضربه ای به بدن شما زده شود، این ضربه توسط عصب به مغز منتقل شده آنجا تجزیه تحلیل میشود و بصورت درد به روح گزارش میشود، در این مرحله بسته به اینکه چه میزان بدن،فکر و روحتان رشد کرده باشد، شما نیز تحت تاثیر این درد قرار خواهید گرفت. به زبانی دیگر اگر درگیر حواس پنجگانه خود باشید و روح خود را فراموش کرده باشید، آنچه نصیبتان خواهد شد تنها درد است، دردی که فکرتان بر شما تلقین کرده و بدنتان را وادار میکند به درد کشیدن. در سوی دیگر، اگر از روح باز و بزرگی برخوردار باشید، این روح شما خواهد بود که کنترل را در دست گرفته، گزارش دریافتی از مغز که درد بوده را باور نکرده آنرا تنها یک فکر تصور میکند که وجود خارجی ندارد و رسما آنرا باطل میکند،نتیجه آن خواهد شد که یا دردی حس نخواهید کرد و یا اینکه به مراتب کمتر خواهد بود.
واقعیت اینست که زندگی ما بر اساس افکار ما پایه ریزی میشود یعنی هر چه در امروز رخ میدهد و یا چگونگی فردای ما بر اساس چگونگی اندیشه های ماست. هر آنچه انسان ساخته یا اختراع کرده و همه پیشترفت های بشری حاصل فکر او بوده و نه چیز دیگر. قدرت فکر بینهایت است، هیچ چیز امکان ناپذیری در این دنیا وجود ندارد و یا به زبانی دگر، هر چیزی امکان پذیر است اگر آنرا باور کنید، با فکرتان با آن فکر کنید و با دل و روحتان آنرا باور کنید. آنان که روح خود را اسیر افکار ذهن خود کرده اند و ذهن را به بدن و دریافت های فیزیکی پیرامون خود سپرده اند، کنترلی بر خود ندارند،این افراد اسیر بدن خود هستند. اینان همواره درد داردند و نمیدانند چگونه میتوان از آن رهایی یابند. درد یک یافته ذهنی است، و وجود خارجی ندارد، درد تا زمانی وجود دارد که در فکرمان آنرا باور کنیمa. اگر فرمانبر بدن خود باشیم، یافته های مغزی خود را باور میکنیم و قبول میکنیم که بیماریم، به دردهای ساخته فکر خود وجود خارجی میبخشیم و مدام از آن شکایات میکنیم، حتی درمان پزشکان نیز سودی نخواهد داشت، چرا که بدن فیزیکی ما فرمانروای بی چون و چرا در ماست و فکر و روح ما فرمانبر او هستند.
کنترل بدن را میتوان با کنترل افکار خود به دست گرفت، زمانی که به خود باور دارید، وقتی روح خود را آزاد میکنید و بر آن میاندیشید، به قدرتهای بی کران روح و فکر می اندیشید، بیشتر از آنکه به بدنتان و مشکلات آن نگاه کنید باور میکنید که بدن تنها زندانی است ساخته شده برای روح و فکر، با پرواز روح و با اندیشیدن زیاد و با خواندن فراوان در زمینه روح و قدرت فکر، براحتی میتوانید قدرت را در دست گرفته و فرمانروای بدنتان شوید، آنگاه این شما (خود شما) خواهید بود که فرمان میدهید که دردی وجود داشته باشد یا نه و اجازه جولان به بدنتان نمیدهید.
۲ سال پیش در یکی از سواحل آفتابی اسپانیا دچار سوختگی پوست بدن شدم، طوری که پوست کاملا قرمز شده بود و سوزش شدیدی میکرد، لحظاتی بعد حس خارش شدیدی به من دست داد، طوری که باید با شدت آنرا می خاریدم، کرم و اسپری های سوختگی تنها برای چند دقیقه کمک میکرد و دوباره خارش شدید شروع میشد، باید با شدت و با ناخن آنرا می خاراندم تا آرام شود،یک لحظه در اتاق نشسته بودم و به فکر فرو رفتم، بر چگونگی خارش، بدن و فکرم می اندیشیدم، ناگاه متوجه شدم که کنترل بدن از دست من خارج شده و بدن مرا تحت کنترل گرفته. با یک سوختگی، خود را به بدن باخته بودم. نیرو و توان روحی خود را باز یافتم،شروع کردم با خارش بدنم صحبت کردن، به او گفتم که : تو وجود خارجی نداری، تو ساخته ذهن من هستی، این منم که فرمانروای این بدنم، تو در این میان هیچ نقشی نداری، بتو اجازه خود نمایی نمیدهم چون من کنترل بدنم را بدست گرفته ام، یک ثانیه بعد تمام آن خارش ها ی وحشتناک از بین رفت، با همه نا باوری خود به قدرت فکر پی بردم و آنرا به چشم خود دیدم و حس کردم، بعد ها آموختم که چگونه وقتی احساس سر درد های عصبی میکنم، قبل از اینکه به سراغ قرص سر درد بروم به درد فرمان خاموش باش بدهم و وجود او را نفی کنم چرا که من بدن خود را وسیله ای در دستان خود میدیدم نه خود را وسیله ای در داستان بدن حیله گر من.
به خود خودتان این بیاورید، بر توانایی های فکر و روح خود بیاندیشید، آنگاه کنترل بدن لجام گسیخته خود را بدست خواهید گرفت، چنین است که درد ها جایی در زندگی شما نخواهد داشت، زمانیکه به خود باور داشته باشید.
Recently by pardeha1 | Comments | Date |
---|---|---|
به چشمان خود اعتماد نکنید | 4 | Jul 25, 2010 |
چگونه از اسارت زمان آزاد شویم؟ | 1 | Jul 24, 2010 |
دنیای انرژی یا انرژی دنیوی | - | Feb 19, 2010 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |