دنیای انرژی یا انرژی دنیوی


Share/Save/Bookmark

pardeha1
by pardeha1
19-Feb-2010
 

ما در دنیایی از انرژی زندگی می کنیم دنیایی که خود نیز به نوعی انرژی هستیم.هر آنچه ما در این زندگی حس میکنیم شکلی از انرژی است.همه رخدادها نیز گونه هایی از انرژی هستند که از یکی به دیگری دگرگون میشوند.از تولد تا مرگ و هر آنچه که در این میان رخ میدهد همگی تبادل انرژی هستند.مشکل اینجاست که ما انرژی را تنها به صورت آتش حرارت یا جریان الکتریسیته میدانیم در حالیکه فیزیکدانان سالهاست که گونه های دیگری از انرژی را شناخته اند همچون امواج مادون قرمز یل ماورای بنفش که با حواس پنجگانه ما حس نمیشوند. هستند انسانهایی که این نورها را دیده یا حس می کنند.

انرژیهای گوناگون حامل فرکانسهای گوناگون هستندو نمونه ساده آن فرکانسهای گوناگون یک ساز موسیقی است که نتهای موسیقی متفاوت تولید میکند. فرکانسها در واقع امواجی هستند با اشکال و اندازه های گوناگون.

همه گونه های جاندار و بی جان حامل انرژی هستند حتی یک تکه سنگ یا آب. انسان بسته به خصوصیات روحی و فیزیکی خود به انرژیهای گوناگون را واکنش میدهد. یک انسان افسرده انرژی برای کار کردن سخت یا حرافی با دیگران را ندارد در حالیکه یک کودک بشاش و شاداب دارای انرژی بالایی از فعالیت بدنی و شادابی روحانیست. در اکثر موارد ما نمیتوانیم این انرژی ها را ببینیم ولی واکنش و کارکرد آنها را میتوانیم بعنوان نشانه ای از آن درک کنیم. ما نمیتوانیم بین دو باطری کهنه و تازه تفکیک قایل شویم ولی به محض آنکه آنها را در چراغ قوه قرار میدهیم روشن شدن لامپ را نشانی از باطری تازه تلقی میکنیم.

گروهی از انسانها میتوانند مستقیما انرژی اشخاص یا اجسام را حس کنندو این حس میتواند بینایی لمسی یا درکی باشد.آنها می توانند رنگ انرژی آب را ببینند و حتی بگویند که آب درون ظرف کهنه است یا تازه. می پرسید که چنین چیزی چگونه ممکن است؟ این افراد به گونه مادرزادی این توانایی را کسب کرده اند ولی بدانید که با تمرین شما نیز میتوانید انرژیهای اجسام جاندار و بی جان را حس کرده با آنها ارتباط برقرار کنید.بیاد آورید که ما را با همه توانمندیهای ورائ بشری به این دنیا فرستاده اندو ما توان هر کاری را داریم و ما میتوانیم گذشته و آینده خود و دیگران را ببینیم میتوانیم تله پاتی کنیم و ما انرژی داریم که نه تنها خود را بلکه دیگران را درمان کنیم و اما چرا در عمل اینگونه نیست؟ پاسخ بسیار ساده است: ما در زندگی روزمره خود به خواب رفته ایم و در این خواب رویای یک زندگی شیرین را میبینیم. همچون یک کودک سرگرم بازی با اسباب بازیهای پیرامون خود هستیم. از آغاز ورود به این دنیا ما انسانها سرگرم بازی درس کار ازدواج و....بوده ایم و فراموش کرده ایم که چه سرشتی در ما زندگی میکند. بله ما انسان فراموشکار به یاد نمی آوریم که ریشه خدایی داریم اینکه خدا در ما روح خود را دمیده و ما را با همه توانمندیهای خود به این دنیا فرستاده است. زمانی که به عنوان یک نوزاد تازه به دنیا رسیده مینگریم متوجه میشویم که چه سر شاد و خوش بودیم. متوجه شده اید که کودکان بدون اینکه با کسی حرف بزنند یا حتی قبل از اینکه توان سخن گفتن داشته باشند با پیرامون خود به ویژه با انسانها رابطه بر قرار میکنندو آنان بدون اینکه آدمها را بشناسند با خنده یا گریه خو به ما می فهمانند که شخص حامل انرژی مثبت یا منفی است.متاسفانه به مرور زمان که ما رشد میکنیم بیشتر درگیر زندگی دنیوی میشویم و ریشه خود را به فراموشی می گذاریم . کودکان در این دنیا غرق نشده اند اینست که از انرژیهای خدایی خود بهره میبرند و ما بزرگتر ها چوب در گیری در این دنیا را میخوریم.ما روحی هستیم که در قالب یک جسم ما را قرار داده اند .انرژیها و نیروهای فوق بشری و فوق دنیوی نیروحای روحانی هستند. شفاعت امکان ندارد مگر با توجه بیشتر به روح. هر چه بیشتر در این دنیا بدنبال کارهای دنیوی باشیم بهمان اندازه از نیروهای روحانی خود دور می شویم که در ما ذخیره شده است. ما با تمرین مراقبه و مطالعه می توانیم روح پر انرژی خود را در یابیم و به آن رشد دهیم. هر چه بیشتر در این امور مطالعه و کنکاش کنید به همان اندازه بر انرژی های فوق بشری خود خواهید افزود. خدا انسان را در شکل( روحانی ) خود آفریده و این به این معناست که ما همه نیروهای خدایی را بگونه ای در خود داریم ولی از این امر غافلیم.


Share/Save/Bookmark

more from pardeha1