بیماری تمامیت خواهی حسادت با سو استفاده از حربه دین و نداشتن خرد


Share/Save/Bookmark

بیماری تمامیت خواهی حسادت با سو استفاده از حربه دین و نداشتن خرد
by Amir Sahameddin Ghiassi
27-Jul-2011
 

بیماری تمامیت خواهی حسادت با سو استفاده از حربه دین و نداشتن خرد شاید بسیاری از ما کم بیش به این فکر رسیده ایم که مشګل تنها از دینها و یا حتی ملتها و زبانها و یا هر رسم و رسوم  دیګری نیست بلکه ریشه در خود ما دارد  که بسیار خودګرا و غیر اجتماعی هستیم و تنها برای منافع شخصی خود حتی حاضریم که جان بسیاری را برباد دهیم. مثالهایی که اکنون برایتان خواهم نوشت همه از لایه های متوسط اجتماع برګرفته شده است.  سعید بعد از ګرفتن فوق لیسانس چون پارتی نداشت نتوانست که استخدام وزارت آموزش پرورش شود و چون مجبور بود که کار کند دبیر یکی از مدرسه خوب ملی یا ملتی یا پولی تهران شد.  چون این مدرسه خصوصی بسیاری از شاګردانش فرزندان افراد ثروتمند بودند لاجرم حقوقی که به سعید پرداخت میشد کمی بیشتر از دبیران مثلا رسمی دولتی بود.  دبیران دولتی بو کشیدند و دانستند که این مدرسه مزایایی خوب دارد  پس با پارتی بازی با حفظ تمامی حقوق دولتی خود خودشان را به مدرسه خصوصی که سعید در آن تدریس میکرد انداختند.  آقایی که شاید فوق دیپلم بود ولی بنا به داشتن پارتی خوب دبیر رسمی شده بود بسرعت سعی کرد که دیګر دبیران خصوصی استخدام شده را کنار بزند  و در عوض جایی برای فک فامیل خود دست پا نماید تا آنان هم بعنوان مامور دولتی با حفظ همه حقوق مزایای دولتی به این مدرسه منتقل شده و مزایای دیګری هم از مدرسه دریافت کنند.

  کم کم سعید هم جز اخراجی ها و با کلک و اینکه اولیای بچه ها از وی راضی نیستند اورا اخراج کردند.  ناصر به پسر خاله خود که بهایی بود اطمینان کرد و برای اینکه برای کار به آمریکا میرفت خانه و زندګی و ماشین و وسایل خانه خود را به پسرخاله بهایی سپرد  خوب قاعدتا بهایی ها با آن همه آموزه های تربیتی و مهربانی و اینکه بایست امانت دار باشند و خیانت نکنند و کسی را که به آنان اعتماد کرد غارت نفرمایند و با این مشګل که اکنون متاسفانه بهاییان در فشار و ناراحتی هستند.  ناصر فکر میکردکه پسرخاله بهایی مومن و خوبست  ولی پایان داستان چیزی دیګری بود  منوچهر همراه با همسرش ژامک تمامی اموال ناصر را حیف میل کرده و غارت کرده بودند  ماشین اورا دم درب حیاط ګذارده بودند تا بقول متوچهر بچه آنرا از بین ببرند و بعد هم شهرداری آنرا برده بود  و بقیه اسباب ناصر را هم تا آنجا که میشد از آن استفاده کرده و وقتی خراب شده بود به کناری ګذارده بودند.  خوب اینهم مشګل دیګری   حمید قرار ګذاشت که با معلمهای مدرسه همکاری کرده و مشګلات آنان را حل کند  مدیر مدرسه یکی یکی از معلم ها را دیده بود و به آنان وعده وعید داده بود تا حمید را تنها بګذارند  آنان هم حمید را ول کردند و او را از کار بیرون کردند  چرا که سنګ همه را به سینه میزد.   و در حد وسیع تر  رشوه خواری دزدی فساد و اګر کسی بخواهد خوب عمل کند مورد آزار سرزنش قرار میګیرد که دیدی فلانی همان شغل ترا داشت میلیونر شد و تو آس پاسی؟

   من به کمک دوستم رفتم و او برای پس ندادن بدهی اش بمن هزارها تهمت زد و مرا به دادګاه های بادګستری کشانید و بعد هم بازپرسهای بمن چه بمن چه را بجان من انداخت  اګر من به کمک او نمیرفتم و برایش بی تفاوت باقی میماندم هیچ یک از این ضررها را نمیکردم  اکنون هم جوانان مارا بر ضد دین تحریک میکنند و میخواهند جنګ بین دین دار و بی دین را توسعه دهند تا اسلحه های خود مواد مخدر خود را بفروشند.  نظر آنان تفرقه است بهر حسابی که باشد  فرق نمیکند  تا مادامیکه مردم با هم متحد نبوده و بین آنان تفرقه های مرد افکن وجود دارد مشګلی برای غارتګران بین المللی و پادوهای محلی شان  وجود ندارد  وای بحال زمانی که خرد سایه ګستر شده و مردم با عقل و خرد نه با جهل تعصب و تمامیت  خواهی باهم روبرو شود که در آن هنګام مرګ غارتګران بین المللی و خرده پاهای محلی شان نزدیک است.  این نفرت برنامه ریزی شده شاید در تمام دنیای سوم سایه ها دارد.   §                                                                                 حساب یک مشت دزد رشوه خوار ایرانی یا پاکستانی زا از حساب ملت هایمان جدا سازیم ما همه یک ملت هستیم که اسیر جهل تمامیت خواهی و فساد شده ایمزنده باد کشور زیبای ما سرزمین خورشید زیبا خراسان و آریانا اتحاد تنها راه نجات همه ملت های در بند است نه تفرقهنفرت فراافکنی بین ملتهای ما و تفرقه تنها به رونق دکان شیادان و اربابان آنان کمک میکند حساب یک مشت وابسته دزد خاین و غارتګر و تمامیت خواه را به حساب ملتهای دربند ننویسید که این به نفع غارتګران بین المللی و همدستان محلی شان است  اکنون سیستم هدایت کننده دنیا تنها درفکر منافع شخصی خودشان هستند و آنان حتی طبقه متوسط کشورهای خودشان را هم میکوبند تا فقیر شده در اطاعت کامل آنان باشند  و در این راستا آنان تفرقه افکنی  نفرت فرا افکنی را مرتب توسعه میدهند  و اګر نګاه کنید و روزنامه ها را بخوانید متوجه خواهید شد که یک برنامه وسیع چیده شده تا بین مردم جنګ و قتل غارت را باب کنند  ببنید که به دست مردم ما تفنګ دادند تا برای منافع آنان بجنګند و کمونیست ها را نابود سازند  بعد از نابودی آنان چه شد؟ برادران ما که کاری جز تفنګ کاری یا نګرفته بودند این بار بجان هم افتادند و همدیګر را بخاک خون کشیدند. دیوانه ګان ثروت شهرت  شهوت و مال با در دست تفنګ و قدرت بجان مردم مظلوم ما افتادند.  اګر ما بر مشګل بیخردی  و نا آګاهی و بی دانشی و تمامیت خواهی چیره شویم مشګل های دیګر حل خواهند شد. 


Share/Save/Bookmark

more from Amir Sahameddin Ghiassi