یکی از زیورهای انسانی به ویژه برای کسانی که دست اندر کار راهنمائی و رهبری مردم هستند آگاهی به درست و نا درست و به قول ملایان "صواب و ناصواب" و دیگری توانائی و نهراسیدن از رویارویی با بیداد و ستم بدون نگرانی و اندیشه از سرانجام کار است.
در تاریخ مبارزات یک قرن و نیم اخیر مردم ایران یکی مصدق بزرگ بود که آمدن دوباره استبداد را دید و برای دفع آن همه چیز خود فدا کرد و در حقیقت در حق ملت فقیه وار وکالت کرد و دیگری آیت الله العظما منتظری بود که در اوج خون خواهی و خون ریزیهای خمینی و کشتارهای وحشیانه و از روی انتقام دهه شصت و دیدن کج رویها و تباهیها بدون ترس و واهمه از عاقبت کار رو در روی او ایستاد و تذکرش داد که آنچه میکند با ارزشهای اسلامی برابر نیست تا چه رسد با معیارهای انسانی! و در حقیقت چه در حق ملت که از خون و انتقام و جنگ به ستوه آمده بود و نیز در حق شخص خمینی که بویئ از مهربانی و اسمی از گذشت نشنیده بود فقیه وار وهمچنان که خود بانی آن بود ولایت کرد و این همه در حالی کرد که در چند قدمی رسیدن به قدرت رهبری میبود.
صد البته بر سر آن نیستم که تلاش ها، از خود گذشتگیها و خونهای هزاران هزار ایرانی هموطنم را در راه رسیدن و نگهداری آزادی ندیده بگیرم ولی در یکصدو پنجاه سال اخیر در سطح رهبران به غیر از این دو کس دارای این صفات نیافتم.
زمانی که آیت الله ها، حجه السلامها و دیگر پیشوند الاسلامها همچون گرگان گرسنه به آغل ثروت و صنایع ایران افتاده بودند و یکی از اردبیل برای تهران بزرگ طرح برج سازی میریخت و این دگر نقشه متروی رفسنجان پیش روی داشت و آن دگر مصباح وار لاستیک "دنا" به دندان میکشید و دیگری غفار گون جوراب "استار لایت" به پا میکرد این پیر بی چیز در حصر حصار خانهاش به تربیت شاگردان و ضجه مشغول بود که این نه آن ولایت فقیهی بود که من در سرّ داشتم. خمینیای که او را میوه زندگیاش خوانده بود به درشتی و ترشی سیبش پی برد و ساده لوحش خواند و در دم اراذل و اوباش به خانهاش ریختند شاگردان و همراهان بازداشت کردند و به خیال خود بی احترامش کردند، غافل از اینکه هرگز این چنین نخواهد ماند و تاریخ به حاشیه نویسی مشغول تا در فرصتی دیگر به متن در آورد.
همو بود که چون خامنهای را جایگزینش کردند با بی پروأیی ندا داد که عرصه سیمرغ نه جولانگه اوست و آنچه از اسلام در چنته دارد در سطح صدور فتوا نیست، همو بود که با فتوای قتل سلمان رشدی مخالفت کرد، همو بود که نگران سرنوشت فرزندان مادران اعدامی میبود و هم او بود که خامنهای با ناجوان مردی به خاطر آرمانهای انسانیاش و مخالفت با خون ریزی، برایش پس از مرگ طلب مغفرت کرد!
در راه پر پستی و بلندی رسیدن ایران زمین به آزادی و هنگامی که در قحط الرجال فعلی صحنه برای رهبری دلسوز و آگاه خالی و رمالان و بوزینگان به ریاست و تجاوزگران خونریز به ولایت میرسند جای امثال منتظری و مصدق خالی مباد.
Recently by aghadaryoosh | Comments | Date |
---|---|---|
اندر باب ولایت و فقاهت | - | Mar 03, 2012 |
اندر باب پرویز ثابتی و آقا رضا | 6 | Feb 24, 2012 |
اندر باب خوابنما شدن و طلبیدن حضرت | 2 | Oct 14, 2011 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
Thanks for your comments
by aghadaryoosh on Wed Dec 23, 2009 11:18 PM PSTThanks for your comments Divaneh jaan, دیوانه چون دیوانه ببیند خوشش آید
For everyone who falls
by divaneh on Wed Dec 23, 2009 04:13 PM PSTHundreds of others rise to carry the flag. Good one aghadaryoosh.