اندر باب علل شکست جنبش سبز


Share/Save/Bookmark

aghadaryoosh
by aghadaryoosh
17-Feb-2010
 

راستش را بخواهید، مدتی‌ پیش می‌خواستم این مطالب را بنویسم ولی‌ دیدن واکنش افراد گوناگون در باره وقایع سالگرد انقلاب و برداشت‌های شتابزده و نومید کننده بیشتر کسانی که تا همین چند روز پیش از سالگرد میگفتند از ۲۳بهمن ایران گلستان میشود و در دکانها نان فراوان میشود، مرا از مطلب اصلی‌ دور کرد و به نوشتن این مطالب مشغول کرد.

از فردای ۲۲ بهمن یک مسابقه همه گیر در گرفت و جنبشی به مراتب فراگیر تر از خود جنبش سبز برای توجیه علمی‌ و عملی‌ علل شکست جنبش سبز و چرا اصولاً ایرانیان هیچگاه روی مردم سالاری را نخواهند دید، آغاز شد. چند نفری هم زیرکانه دنبال کاوش و جستجو در این شدند که "آیا برای مردم سالاری آماده ایم؟". گروهی از کارشناسان بدیهه سرا نیز به بحث نشستند که آیا این شکست یک شکست استراتژیک بود و یا آنکه علل تکنیکی‌ جنبش را به ناکامی کشید؟

من خودم ندیدم ولی‌ شنیدم توی یک موچه َملَوت و ماریک "رنجی‌" نامی‌، راه بر "خدیور" و "مناجراتی" نامی‌ بسته بوده و نهایتا دست به یقه میشوند.علت در گیری ظاهراً انتقاد "رنجی‌" نام از "مناجراتی" بوده که مگر روز عاشورا بود که اسب آوردی راه پیمأیی؟ اون هم یک اسب فرنگی‌؟ این مردم هنوز خرک داری و رهبر زدأیی رو یاد نگرفتن ، تو اسب "ترووا" وارد فرهنگ ما میکنی‌؟.

فردی که از ساکنین کوچه بوده و افتان و خیزان و نالان از تظاهرات سالگرد انقلاب باز میگشته با تمام کوفتگی و سوزش چشمانش از گاز اشک آور "رنجی‌" نام را مهار می‌کند که برادر این چه کارست؟ چگونه دلت میاید؟ از صبح زود این همه باتوم خوردم، اینهمه گاز اشک آور صورتی‌ جلوی پام ترکیده، بد تر از همه هرجا رفتم یا یک بلند گو عر عر میکرد یا احمدی نژاد شکر میخورد و شاخ شونه می‌کشید و سینه میکوفت که هیچ کی‌ مثل من نمی‌تونه ۲۰ در صد غنی بکنه، همه این هارو من تحمل می‌کنم ولی‌ حاضر نیستم توی این موچه َملَوت و ماریک خون از دماغ کسی‌ باز بشه، حیا هم خوب چیزیه، ناسلامتی این جنبش مدنیه؟! "رنجی‌"نام به خودش میاد و یقه"مناجراتی" رو ول میکنه و گریبان ساکن کوچه را میگیره که باتوم خوردی که خوردی، پس تمرین دموکراسی یعنی‌ چی‌؟ حالا چهارتا گاز اشک آور جلوت زدن و دو تا باتوم تو فرقت، داری درس جنبش مدنی به من میدی؟ اون موقعی که ۶۵ روز گرسنگی کشیدم و لب به قورمه سبزی نزدم، عالیجناب "کوچه نشین" کجا تشریف داشتند؟

"مناجراتی" که حالش سر جاش اومده بوده و نفسی تازه میکنه و در پی‌ صلح و صفا برمیاد و از سید ابراهیم که همیشه سر گذر مینشسته میخواد که پادرمیونی کنه و بین طرفین دعوا رو بگیره، سید هم شروع میکنه به پند و اندرز که آقایان بوی تعفن استبداد همه جارو گرفته و از توان خودتون در جائی‌ استفاده بکنید که حاصلی به حال همه داشته باشه، خدا وکیلی این راه و رسمش نیست. توی این صد و خرده‌ای سال که از مبارزات همه مون می‌گذره چندین بار به خاطر همین مشکلات موفق نشدیم و فوقش یک سر خر را با یک کله خر دیگه عوض کردیم، پس کی‌ می‌خواهیم از اشتباهاتمون تجربه بگیریم؟ بد میگم آقای "خدیور"؟ شما که لباس اسلام به تن‌ داری انصاف بده به غیر از این است؟

"خدیور" سینه‌ای صاف کرد و گفت: بسم آلله رحمان رحیم، اون بوی تعفن که شما فرمودید از باد شکم اسب آقای "مناجراتیه" ولی‌ ایام تعلق دارد به فاطمه الزهرا،علیها سلام بنت رسول آلله، و زوجه امیر المومنین علّین ولی‌ آلله، همون مادری که پسرانش یعنی حسن و حسین نوه‌های دختری حضرت محمد صلل الله علیه که "کوچه نشین" پرید وسط حرفهاش که حاج آقا سید گفت قضاوت کن نه روضه، روضه رو که از صبح دارند تو بلند گوها میخونند، جون مادرت رضایت بده آشیخ سرم داره میترکه اصلا میدونی‌ چیه ؟ خودم تکلیف همه رو روشن می‌کنم، اقای "مناجراتی" دیگه اسبت رو وردار و برو، آقای"رنجی‌" تو شب بیا خونه ما قورمه سبزی داریم، اقای "خدیور" تو هم برگرد سر کرسی، سید شما هم تا من سر اینارو گرم می‌کنم سر کوچه مواظب جنبش باش.


Share/Save/Bookmark

more from aghadaryoosh
 
masoudA

Sorry if I jumped the Gun

by masoudA on

but the amount of IR propaganda is high - and people just don't have time to go through the whole thing.    My apologies again, and please be more careful with titles - people browse more than they read.   Also - remember we are in the middle of a psycological warefare with the mullahs. 


aghadaryoosh

دیوانه جان

aghadaryoosh


دیوانه جان واقعا که عجب تصادفی‌، تیتر این مقاله و نیز اسم شما هیچ ربطی‌ به محتوا ندارد. هر گاه کامنتی از شما میبینم یاد "بهلول عاقل دیوانه نما" می‌افتم.


divaneh

عجب تصادفی

divaneh


پس لگد به ملاجت خورده بود.


divaneh

ما رو گرفتی آقا داریوش

divaneh


دست شما درد نکنه که خیلی خوب نوشتی، اما تیتر این مقاله با متن آن جور در نمی آید. بر عکس تیتر نا امید مقاله، متن آن رهبران سر خود را که کسی برای آنها تره خرد نمی کند با یکی از آزادگان کوچه ایران مقایسه می کند تا پوچی این خود بزرگ بینان و قدرت مردم را نشان دهد. جنبش با چنین پشتیبانانی شکست نخواهد خورد. ما را سر کار گذاشتی ها.  


aghadaryoosh

آری جان

aghadaryoosh


ایکاش آقای "مناجراتی" قبل از اینکه این اسب لگد به ملاج من بزنه و این تیتر نامناسب را انتخاب بکنم اسبش را برده بود. تازه آغاز بهار و رویش جوانه‌ها در راه است، اگر به قول تو "مدعیان" مهلت بدهند و بگذارند مردم ایران همانطور که تا به حال نشون داده‌اند، به مبارزه ادامه دهند و رژیم را به زانو در بیاورند. ایران امروز هرگز قابل مقایسه با ایران قبل از انتخابات نیست. صد البته که جنبش ادامه دارد. آینده هیچ گاه به این روشنی نبوده است. کافیست با کمک گوگل گشتی روی خیابانهای تهران ۱۱ فوریه بزنی‌ و مزرعه سرسبز جوانه هارو ببینی‌.

masoudA and vildemose you both got me wrong, but obviously I was at fault. I still have head age from the horse kick thanks for all comments.


Ari Siletz

آقا داریوش،

Ari Siletz


 ""مناجراتی" دیگه اسبت رو وردار و برو، آقای"رنجی‌" تو شب بیا خونه ما قورمه سبزی داریم، اقای "خدیور" تو هم برگرد سر کرسی، سید شما هم تا من سر اینارو گرم می‌کنم سر کوچه مواظب جنبش باش."

آیا منظور اینست که جنبش به راه خویش است و مدّعیان رهبری لیاقت این لقب را ندارند؟ یا باور اینست که اصل جنبش شکست خورده؟ 


Atessa1

.

by Atessa1 on




.

vildemose

You're dead

by vildemose on


masoudA

You Wish

by masoudA on

Green is well and alive - Your little propaganda won't save your bosses.