GAME

Fantasy fatwa

Next will probably be a game for killing a Danish cartoonist or crushing the Green movement

01-Jul-2012 (5 comments)
When Salman Rushdie was whiling away the hours in hiding after his fatwa was issued, he could scarcely have imagined that 23 years later a) he would be alive and b) the Iranians would release a video game called The Stressful Life of Salman Rushdie and the Implementation of his Verdict, in which players set about acting on Ayatollah Khomeini’s death warrant. Rushdie is presumably chased from literary party to catwalk after-party with an attractive woman on his arm (in a fetching head-to-toe number, of course, for this is Iran) ducking to avoid YOU, the Islamist, hellbent on destroying him>>>

JEALOUSY

 من خیلی‌ حسودم

با این دیو چطور باید جنگید تا روزی داشته باشیم, برای خودمان و به اسم خودمان، به نام روز آزادی

01-Jul-2012 (3 comments)
در جائی‌ که خندیدن جرم است، در سر زمینی که یک زن ایرانی در یک سرزمین غریبه با نشان دادن تکه ای از پستان خود با عث تکان خوردن زمین و زلزله در وطنش میشود، در جائی که انسان بودن، بخصوس زن بودن از دید پس ماندها و تفاله های اسیر شده در زندان جنون و جهالت جرم است، چه کار دیگری به غیر از جنگیدن هست؟>>>

ESCAPE

فرار (۱)

مفهوم کلیدی برای شناخت ساختار جمهوری اسلامی و پیشنهادی برای همبستگی نسل ها

01-Jul-2012
در این نوشته، اما من اصطلاح یا مفهوم جدیدی را مطرح می کنم و بحثم را پیرامون پدیده ی جلای وطن در سی و سه ساله ی گذشته دور این مفهوم پی می افکنم. این مفهوم مفهوم فرار است و تا به حال در ادبیات فارسی، تا آن جا که من اطلاع دارم، تنها در کانتکست فرار مغزها مطرح شده است و برای تعریف و توضیح جلای وطن انبوه ساکنان خطه ی ایران از سال پنجاه و هفت تا به امروز استفاده نشده است>>>

SHARIATI

نگاهی بر اسلام شناسی علی شریعتی

تولستوی روزی گفته بود که بزرگترین سلاح جهل ماشین چاپ است. لااقل در مورد شریعتی باید حق را به او داد

01-Jul-2012 (6 comments)
اسلام راستینی که شریعتی عرضه می کند پوسته ای از اسلام است که آن را با مارکسیسم و یکی دو مد روشنفکرانه دیگر غرب انباشته باشند. داستان خری که در پوست شیر رفت همه شنیده ایم اما باید گفت در این جا حیوان دوم مزیتی بر اولی ندارد. این کار وی به بدعت های فراوانی در زمینۀ دین انجامیده و باعث شده تا همه چیز را از اصول دین و کلماتی نظیر توحید گرفته تا عدل و قسط و اجماع و عقل و سنت و آیه مورد تجدید نظر قرار بدهد و معانی و مصداق های جدیدی برایشان بتراشد>>>

POETRY

 حماسه پلنگ و آهو  - ۱
01-Jul-2012 (16 comments)
مست و بی‌تاب تماشای حبیب
بی‌قرار از عشق و جانش بی‌شکیب

مانده بود اینکه چه سان لب تر کند؟
یا چه خاکی زین خبر بر سر کند؟
>>>

ARMENIA

Anchoring in the soil

Anchoring in the soil

Photo essay: Roots that sustain Armenia's identity

by Keyvan Tabari
01-Jul-2012 (one comment)

>>>

TRIBUNAL

جاده صاف کن حمله نظامی به ایران؟

دفاع خجول از رژیم اسلامی

29-Jun-2012 (13 comments)
اگر دادخواهی علیه رژیم اسلامی بمعنای جاده صاف کنی برای امپریالیسم آمریکا درک شود؛ محکوم کردن این دادخواهی با هر بهانه ای، دفاع از رژیم اسلامی فهمیده خواهد شد. این مساله اصلی تمام آن جمله پردازی ها در مورد دو قطب کار و سرمایه و جهانخواری امپریالیسم و فضل فروشی های چند من یک غاز دیگر است>>>

IDEAS

سلطنت نرفته و جمهوری نيامده

با انقلاب 57 نه سلطنت از ايران رفت و نه جمهوری بر ايران مستقر شد

29-Jun-2012 (12 comments)
در زير سايهء آقا بالا سری به نام ولی فقيه آدميانی که رئيس قوهء مجريه می شدند نام «رئيس جمهور» بخود گرفتند، همانگونه که انقلابيون به قدرت رسيده به زودی دست تطاول به سوی ديگر مفاهيم سياسی نيز گشوده و همهء آنها را، با ختنهء شرعی، «اسلامی» کردند. دموکراسی اسلامی پيدا شد، جامعه مدنی با مدينة النیی صدر اسلام يکی گرفته شد؛ ملت در خطوط قانون اساسی جديد رنگ باخت و امت جانشين شهروند ايرانی شد>>>

زنان

پیش از حکومت کهریزکی اسلامی

تلاش برای دست یافتن به حقوق برابر زنان با مردان

29-Jun-2012
در اواخر دهه‌ی1970، 22 زن در مجلس، 2 زن در سنا، 333 زن [20 درصد از کل] در شوراهای محلی و 5 زن شهردار وجود داشت. افزون بر این یک زن وزیر، سه زن معاون وزیر، یک زن سفیر و یک فرماندار زن نیز وجود داشت. همه‌ی این حقوق از زنان ایران پس از افتضاح تاریخی سال 1357 پس گرفته شد>>>

COOKING

Returning to the Root

From "Pomegranates and Roses"

29-Jun-2012 (5 comments)
For me, Iranian recipes are intertwined with its rich history, its people, and my ancestors. I gathered recipes by email, phone and by travelling: to Tehran, to the Caspian sea, to Ghazvin and remote villages – some people even parted with their old nalbekis (tea cups) and spoons so that I could take them home! I went to relatives’ kitchens around the world, to London, Paris, LA, NY, Geneva. All this showed me that you can indeed make this fabulous food wherever you are>>>

STORY

رودخانه، پل‌ها و خواب‌ها

خواب اول: رودپيمايي... خواب دوم: سي‌و‌سه‌ پل

29-Jun-2012 (one comment)
آب زير پل‌‌هاي زاينده رود در اصفهان جريان دارد، اما هنوز آن را نديده‌ام. آخرين باري كه پارسال اصفهان رفتم رودخانه خشك بود. فعلا كه آب در جريان است تا زماني كه دوباره قطع شود و دوباره داد همه دربيايد. مردم با دف و دايره به استقبال آب رفتند و عكس‌هاي آن را همه ديده‌ايم>>>

IRAN

People at Work

People at Work

Photo essay: Various professions in Fars, Hormozgan, and Yazd provinces

by msabaye
28-Jun-2012 (3 comments)

>>>

NEXT

چه می‌توان کرد؟

به تمرین دموکراسی نیاز داریم

27-Jun-2012 (10 comments)
ما در خارج کشور سخن بسیار گفته‌‌ایم و ادعا بسیار داشته‌‌ایم. جامعه ایرانیان خارج کشور، ایران کوچکی است که ما در آن زندگی می‌‌کنیم. ما می‌‌توانیم سخن‌‌ها و ادعاهای خود را در این جامعه محک بزنیم. این جامعه اگر چه برش دقیقی از جامعه بزرگ ایران نیست، ولی بدون تردید بخش وسیعی از جامعه شهری ایران را نمایندگی می‌‌کند>>>

WOMEN

Will Egypt’s Muslim Sisterhood Please Stand Up?

The most horrific crime against women is carried out by other women

26-Jun-2012 (2 comments)
Mohammed Morsi’s 52% majority win at the polls today gives us an Egypt led by a seemingly monolithic entity called the Muslim Brotherhood. In a post-Mubarak Egypt, the victory of a party whose name alone excludes women is a source of concern for progressive elements in the country who well know that revolutions in Islamic countries are often nothing more than a hopeful jump from the frying pan into the fire>>>

PRISONER

دیوارهای روبرو

این روزها در لندن «دادگاه دهه‌ی خونین» برپا شده

26-Jun-2012 (6 comments)
ما‌ شروع کردیم به حرف زدن با خودمان و گاه‌گاهی با دیوار و کف چوبی سلول‌های در هم فشرده از خون و چرکاب. همان‌طور که در سلول‌های آهنی در هم ریخته شده از رد شلاق و باتوم را به روی‌مان می‌بستند، پتو را روی سرمان گذاشتیم تا خدای نه‌کرده بازجو و نگه‌بان‌ها اشک صورت‌مان را نبینند>>>

FEATURED BLOGS

FEATURED NEWS

FACEBOOK