انگولک به جراید /13 ژانویه 2011

Share/Save/Bookmark

انگولک به جراید /13 ژانویه 2011
by KamRan Farzan
13-Jan-2011
 

امروز با حرکات آرتیستکی و شرلوک هلمزانه و با مدد از گروهبان واتسون و روح سعید فقید مرحوم سعید اسلامی کارشناس عالیرتبه قتل های زنجیره ای و فوق تخصص در رشته زورکی واجبی بلعیدن ، یکی از پانسیونر های ذبل ما موفق شد که از درز جیب یکی از آخوندهای همپالگی سعید امامی یک عکس کش بره که خیلی خیلی هم بیشتر از محترم خانم و سید محرم هم محرمانه و هم مُحرمانه است. از اون عکسائی که توی عروسی ناصرالدین نی نایش ناش با عمه جانش هم اقبال زیارتش رو نداشته اید (شرح اوزدوووواج عمه خانم و شاه ناصر آقا انشا 3 تا نقطه ی عرب بعدا البته اگه مطلب این دفعه مثل بند تنبون آخوندا زیاد کش نره )ـ

خبری رو که میخواهیم به سمع مبارک برسونیم اونقدر سری هست که عمه جان و خاله جان ما هم از اون اطلاعات و کیهان و رستاخیز نداره. شما هم اگه قول میدین که سر نگهدار باشین و تمام حرفا رو کف دست والده اقا مصطفی نگذارین ما مُقر میائیم.ـ

خیلی یواشکی و از گوشه چشم و البته به چشم خواهر مادری به عکس این بالا نگاه کنید.... خوب بسه دیگه زیادی نگاه کردین... فکور میکنید که این عکس فوق سری چی چی هست؟... شیش تا زن لچک به سر؟ .... کور خوندید ... این عکس فوق سری مربوط است به کمیسیون 5+1جمهوری اسلامی که بعنوان ضد ترقه انداختن توی زمین غربی ها تا حسابی پنبه ی کمیسیون 5+1 غربی های محارب با خدا رو بزنن. باز اگه به کسی نمیگید غربی ها هم حسابی ترش کردن و جلوی این علیا مخدره ها و کمیسیون 5+1 اسلامی کم آوردن و آچمز شدن و گیج و ویج بد جوری از شاگردهای سعید امامی رو دست خوردن.ـ

مصرع: هر کی با آخوند در افتاد / یا شب میمیره و یا روز ( کلنگ از آسمان افتاد و نشکست / و گر نه من کجا و بی وفائی)ـ

اقرار نامه: بازم اگه قول میدین که به مامان جان و خاله جان و عمه خانوم و بقال سر کوچه چیزی نمیگین. من یعنی نگارنده این اراجیف یک دل و نه صد دل خاطر خواه خنده ی ملوس و ملیح اون زنیکه دست چپی یعنی خانوم گراز علیان شدم که اگر کچل و چشم هاش هم تا به تا و یا با قوری نباشه ، جهنم و درک و اسفالسافلین حاضرم فقط برای صواب به مبلغ و مدت معلوم اون علیا مخدره را برای یک شب صیغه شرعی بکنم. به شرط اینکه قول بده جفتک نندازه و زمین رو هم گاز نگیره ضمنا پاهاش رو بشوره و به موقع دست به اب بره تا 3 تا نقطه ی عرب نکرده یک باد ازش در نره تا تمام نماز و روزه من و صواب صیغه گری با اون باد نا مناسب به باد فنا بره.ـ

حکایت: واما شاعران پرحرف و طوطیان شیرین گفتار میگویند که ناصر الدین ناش را عمه بود بس وجیه و مقبول که با وجود ان همه صنم در اندرونی، شاه یک لحظه از خیال وصال با عمه جان بیرون نمیشد. همچنان جیگر ناصرالدین ناش در طمع وصال عمه جان جلز و ولز میکرد تا طاقت از دست داد و بالاترین مجتهد شهر و دیار را احضار کرد و با او درد دل گفت. اما مجتهد بر آشفت و گفت که عقد و نکاح با عمه جان جزوء معاصی کبیره است و اگر ناصرالدین ناش دست به این کار بزند 7 پایه ی سقف آسمان لق شده و هر زمان باید منتظر عقوبتی خانمان بر انداز باشد. اما ناصرالدین شاه مایوس نشده و به مجتهد پیشنهاد مال و منال بسیاری میکند تا در زوایای شریعت گوشه ای بیابد تا عمه برای او حلال شده و خطبه ی عقد جاری شود. اما مجتهد میگوید که اگر تمام ملک و مملکت را هم به او بدهند اینکار شدنی نیست. بعد از ان ناصرالدین ناش هر چه آخوند و عاقد را که در شهر بوده احضار کرده و از آن ها می خواهد که صیغه عقد را جاری سازند اما تمام معممین از اینکار طفره رفته و بهیچ صورتی به بهانه ی گناه کبیره حاضربه خواندن خطبه نمیشوند. لهیب شعله ی عشق ناصر اقا هر لحظه بالاتر میگیرد تا اینکه ده ها نفر قائم مقام مذهب را به تمام اطراف و اکناف ایران می فرستد تا در کمتر از چهار ماه خوب در اصول شریعت مطالعه کنند تا مگر آیه و سوره و روایتی بیابند که شاه را در این عشق خانمانسوز راه گشا گردد .ـ
بعد از گذشت 4 ماه تمام آخوندها و مجتهدین از ماموریت باز گشته و ناصرادین ناش نشستی را تدارک میبیند تا آخوند ها جلسه مشترک تشکیل داده و راه حل نهائی را اعلام دارند.ـ
در جلسه مشترک که حدود 50 نفر از آخوندهای تراز اول شرکت دارند ناصر الدین شاه اولین آخوند را مخاطب قرار می دهد و می پرسد:ـ
آسید باقر عقد و نکاح ما با عمه خانم چگونه میسر میشود؟
آسید باقر سر افکنده میگوید که به جقه اعلیحضرت قسم که همه کاری شدنی اس اما این کار نمیشود.ـ
پس شاه از نفر دوم الی آخر همین سئوال را می پرسد
ـ نه نمی شود
ـ نه نمی شود
ـ نه نمیشود
ـ نه نمیشود
ـ نه نمیشود
و چون شاه جواب "نمیشود" را از آخرین نفر هم میشنود میگودید:ـ

نمیشود نمیشود نمیشود..... آمیز باقر میگوید نمیشود...آشیخ زردآلو میگوید نمیشود.... همه میگوئید نمیشود نمیشود نمیشود نمیشود.... اما بهتر است بدانید که ما کردیم و شد!!!ـ

به گزارش سایت کلمه، نزدیک به میرحسین موسوی، فخرالسادات محتشمی پور و مریم شربت دار قدس همسران مصطفی تاج زاده و فیض الله عرب سرخی در این نامه نوشته اند: "ما خانواده شاکیان از سردار مشفق و همکاران نظامی اش که کودتای انتخاباتی را رقم زدند، در آستانه اربعین حسینی از رفتار غیرقانونی که با همسرانمان شده است به رسول الله و ولی عصر شکایت می بریم و به محضر شما بزرگواران عرض حال می دهیم."

ـ>>>>> واالله دروغ چرا تا قبر آآآآ. اگه به کسی نگین دست تمام اینها توی یک کاسه آش هست و بی خودی عوضی نامه های شما هم میره ته چاه جمکران و باعث خنده ی آیت 3 تا نقطه ی عرب تمساح یزیدی میشه

واکنش چین و روسیه به دعوت اتمی ایران

ـ>>>>> یارو رو تو ده راه نمیدادن سراغ خونه ی کد خدا رو می گرفت

خبرگزاری هرانا – ساکنین سابق روستای ایول مازندران(شهروندان بهایی) که زمین هایشان توسط روستائیان مسلمان این روستان مصادره و منازلشان تخریب شده است در یادداشتی از انتقال پرونده به وزارت اطلاعات و احضار و بازجویی برخی از شهروندان بهایی خبر می دهند.ـ

ـ>>>>> نه فکر کنید که دعوا سر دین و آئین و شریعته وگر نه اینها صد ساله کنار هم هستن و آب از آب تکون نخورده. قیضیه سر خاصیت وردار و ورمالی جماعت بسیجی و حزب الله است. این مفتخورها انقدر بی وطن هستند که جنگل های ایران را دستی دستی آتش میزنن تا زمینش رو بکشن بالا . حالا که تمام این مملکت رو این مفتخور ها چاپیدن و کفگیرشون به ته دیگ خورده باید یک دیوار کوتاهی پیدا کنن تا ازش برن بالاـ

ادامه اجرای حکم وحشیانه قطع دست در مشهد

ـ>>>>> بازم زرع نکرده پاره کردین. شاید این بابا دستش وبال گردنش بوده و برای نجات گردن مجبور شدن دست رو جراحی کنن. ضمنا فراموش نکنید که این دست دوم است و یدکی اما دست اصلی سر جای خودش هست

--

poetKamRan

Share/Save/Bookmark

more from KamRan Farzan