آزادی کجا رفت؟


Share/Save/Bookmark

divaneh
by divaneh
02-Feb-2010
 

ناظم مدرسه برگه های اسم نویسی را از دستم گرفت، اسمم را توی دفتری یادداشت کرد و بعد گفت: شما اینجا کاملاَ آزادی که با خیال راحت درس بخوانی و برای خودت در اجتماع کسی بشوی. هدف ما هم در اینجا این است که تو را در تحصیل علوم و رسیدن به هدفهایت به هر وسیله ممکن یاری کنیم. حالا بیا این برگ تعهد را پر کن. کلمۀ "آزادی" که داشت بین کلمه های قدیمی ذهنم جایی برای خودش باز می کرد پرید بیرون و خورد روی برگ تعهد و تیتر بزرگ چاپی عدم وابستگی به مکاتب و گروهها، و از آن جا هم لیز خورد روی ستون مذهب و بعد هم نتوانستم آزادی را بیابم. یقین فرار کرد.

توی راهرو کلمۀ آزادی را گرفتم و محکم توی دستم نگاه داشتم که دوباره فرار نکند. دو تا ته ریش دار که با هم صحبت می کردند و پیش می آمدند جلویم را گرفتند که یالا یخه ات را ببند. گفتم به تو چه؟ گفت حالا نشانت میدهم، که سر چماق را دیدم و مجبور شدم یخه ام را ببندم. اما تا آمدم یخه ام را ببندم باز هم کلمۀ آزادی فرار کرد و این دفعه از در مدرسه خارج شد.

توی خیابان به دنبال آزادی می دویدم. سر رو به آسمان، آزادی را که مانند پروانه سفید بزرگی بالای سرم بال میزد و دور میشد دنبال میکردم که ناگهان با صورت به روی سنگهای پیاده رو کوبیده شدم و مدادی که توی جیبم بود قل خورد و از میان شبکه های پنجره فلزی افتاد توی فاضلاب کنارخیابان. از لحظۀ منگی که در آمدم دیدم که پایم به زنجیر حفاظتی که جلوی در سپاه کشیده بودند گیر کرده و پاسداری با سرنیزه بالای سرم ایستاده است. اما آزادی به کدام سو رفته بود؟ آری، آزادی هم با دیدن دشمن قدیمیش یعنی زنجیر به فاضلاب فرو رفته بود.


Share/Save/Bookmark

Recently by divanehCommentsDate
زنده باد عربهای ایران
42
Oct 18, 2012
Iran’s new search engine Askali
10
Oct 13, 2012
ما را چه به ورزش و المپیک
24
Jul 28, 2012
more from divaneh
 
divaneh

Faramarz Jaan

by divaneh on

Thanks for your kind comments. I actually have five fingers, but don't tell anybody. I am disguising myself.


Faramarz

من مست و تو ديوانه

Faramarz


 

من مست و تو ديوانه ما را كه بَرَد خانه


It is a delight reading your stuff. How come you only have three fingers on each hand


divaneh

Thanks friends

by divaneh on

Thanks for your encouraging comments.

Dear Hovakh: We will change the ways together.

MPD Aziz: You are definitely right about the demented mind.

Dear PW: Let's start by destroying the chain.

Fatollah Jaan: It's very kind of you, thanks.


Fatollah

divaneh aziz

by Fatollah on

always a pleasure to read your writings 


persian westender

Thanks for sharing your story

by persian westender on


  Now the question is how can we save the freedom from the cesspool?

 


Multiple Personality Disorder

What kind of demented mind would make up things like that!

by Multiple Personality Disorder on

Your imagination and humor are unbelievable.


Hovakhshatare

So it is my friend. So it is in so many ways.

by Hovakhshatare on

 آزادی هم با دیدن دشمن قدیمیش یعنی زنجیر به فاضلاب فرو رفته بود