ما که بیرون از وطن سرگشته ایم

daneshjoo
by daneshjoo
20-Nov-2009
 

کشورم ایران و من ایرانیم
شرمسارم زانکه در ایران نیم  

نوکران تازیان در دولتند    
والی و جانی و غرق نفرتند  

مردمان را زار و گریان می کنند  
آنچه ایرانیست ویران می کنند   

گر کسی با رسم ایرانی بزیست   
زجر دید و در درون خود گریست

گر کسی از کورش و جمشید گفت   
بد بکرد و،  بد بدید و بد شنفت     

هر  کسی زهد و ریا را پیشه کرد
شد خودی و ثروتی در کیسه کرد

مکر و بیداد و جفا  بار دگر
بر زده  بر  جان ایرانی  شرر

خون مردم باز جوشان گشته است
ملت ایران خروشان گشته است

لرزه دارد دولت از آهنگشان   
عزم سرخ  و سبزی پیوندشان

عمر این ایران ستیزان آخرست
جام پیروزی بزودی  در برست  

ما که بیرون از وطن سرگشته ایم  
بانگ و فریاد  جوانان  گشته ایم

می رویم ایران گلستان می کنیم   
شوره زارش باغ و بستان می کنیم


Share/Save/Bookmark

more from daneshjoo
 
daneshjoo

آقای حسینی عزیز

daneshjoo


Daneshjoo

سپاسگزارم


default

آفرین بر ذوق این شاعر بود

ahosseini


آفرین بر ذوق این شاعر بود

شاعر این شعر بس ماهر بود

از حسینی بر تو صد بدرود باد

آفرین کاین شعر تو نادر بود