اشعاری به یاد ستار بهشتی


Share/Save/Bookmark

All-Iranians
by All-Iranians
08-Nov-2012
 

 

١ - شعری به یاد ستار بهشتی و خاطره جاودانه آزادی خواهی او

بترس آغای خامنه ای... بترس از زمانی که قلم ها به مسلسل ها تبدیل شوند
بترس از زمانی که محافظان پشت اتاق خواب تو فرار کرده یا مرده باشند
آه آغای خامنه ای تمام شب تمام شب کلاشینکف به خواب می دیدم
و اینکه پشت در اتاق خواب تو ایستاده ام و بوی مرگ و آتش در فضا پراکنده بود
بترس از ما که از مرگ هراسی نداریم و گرچه خشونت نمی طلبیم
اما تابان نجابتمان را قتل دوستانمان نشاید
بترس از زمانی که محاصره زندان ها را بشکنیم
و روسری های حجاب های اجباری از سر برگیریم
و به التیام زخم همرزمانمان گره زنیم  : شاعر ناشناس
//www.azadegi.com/link/2012/11/08/271838

٢ - اسلام ، نام ِ دیگر ِ کُشتار است
پس از شنیدن خبر هولناک قتل یک جوان آزادیخواه و وطن پرست دیگر به نام ستار بهشتی در زیر شکنجهء حکومتگران دینی همراه با دریغ و انزجار این ابیات تقریر افتاد. تا کی می باید شاهد قتل جوانان برومند ایران بود؟
آیا استخوان پاره های خمینی هنوز هم خون می طلبند ؟ م.سحر

ایران به قهر و قتل گرفتار است
اسلام ، نام ِ دیگر ِ کُشتار است
مسجد شکنجه گاه و خدا خنجر
در چنگ قوم ِ قاتل ِ غدار است
روحانیت ، جنایت و بی رحمی ست
انسانیت به خاک وطن خوار است
داد و وِداد ، مذهبِ منسوخ است
ظلم و عناد ، مذهبِ مختار است
قرآن ، جوازِ پَستی و بدکاری
دین ، محنت و عداوت و آزار است
از اولیاست آنچه به گفتارند
وز اشیقاست آنچه به کردار است
نعلین ، زیب پای ستمکیشان
دستار ، تاج فرقِ ستمکار است
دزدند و رذل و جانی و بی آزرم
این واعظان که منبرشان دار است
پَستند و بی حفاظ و عداوت کیش
این مُفتیان که کُشتنشان کار است
روزی که خونِ خلق نریزد نیست
زینگونه روزِِ خلق شب ِ تار است
از آستینِ کوتهِ خون آلود
دستِ دراز ، حامی ِ دستار است
دین، پیشخوانِ دَکهّء قصابان
بر خوانِ گرگ ، عشرت کفتار است
زینسان به راه دوزخ بی برگشت
ذوق ِ بهشت ، قافله سالار است
گویی به نام ِ سدره و طوبا ، مرگ
بی وقفه خون تازه طلبکار است
چاووش انحطاط به راه اندر
بنشسته روی مرکبِ رَهوار است
«قانونِ حق ، پیاده کنان » بر خاک
باطل، عنان گسسته به پیکار است
خود را امام خوانَد و پیغمبر
بر خیل ِ جهل و کینه علمدار است
مجذوبِ تیغ لشکر بیداد است
معتادِ خونِ رستهء احرار است
زین گونه در کُنام عداوت ننگ
درجامهء ابوذر و عَمّار است
در مطبخِ ضیافتِ وحشت ، دیگ
بر استخوان پیر و جوان بار است
کشور، اسیرِ ظُلمت و نادانی ست
مردم به تیغ ظلم، نگونسار است
عرشِ خدا به روی زمین فرش است
کارِ خدا به عرشِ خدا زار است
محمد جلالی چیمه (م. سحر)
پاریس - ١٧ آبان ۱۳۹۱ - ٧ نوامبر ۲۰۱۲
//asre-nou.net/php/view_print_version.php?objnr=23920
 
٣ - به یاد شهید راه آزادی ستار بهشتی
//www.youtube.com/watch?v=8VnC7wnc3vw

 

تصاویر

ستار بهشتی
//www.bbc.co.uk/worldservice/ic/640x360/worldservice/assets/images/2012/11/08/121108194842_beheshti_640x360_bbc_nocredit.jpg

دژخیمان رژیم پیکر ستار بهشتی را تحویل ندادند
//www.iranpressnews.com/source/images/01/sattar-beheshti.jpg


نظر شما چیست؟‌

xxxxxxxxxxxxx


Share/Save/Bookmark

more from All-Iranians
 
All-Iranians

نامت درخیابان جاری ست: برای ستاربهشتی

All-Iranians



All-Iranians

آخرین نوشته ی ستار بهشتی

All-Iranians



All-Iranians

ستّـار، ستّـار : جهان آزاد

All-Iranians


بگذار تا بنشینم و تنها بگریم
بر کوه و دشت و جنگل و صحرا بگریم

بگذار تا رعدی شوم در کوهساران
یا همچو ابری تیره بر دنیا بگریم...

جهان آزاد

//asre-nou.net/php/view_print_version.php?objnr=24082


All-Iranians

از ستار صیاحی تا ستار بهشتی

All-Iranians



All-Iranians

به ستار بهشتی

All-Iranians


«ستارِ بهشتی» از زمان زود گذشت
چون آتشِ جاودانه بی دود گذشت
مادر چه کنم! ز مویه ات می مُویم
ستار ستاره بود وُ چون رود گذشت
«ستار» جوان بود وُ جوان رفت به خواب
«ستار» گُلِ گوهرِ خوشابه ی ناب
ای مرگ چه خواهی تو ازین خسته سرا
مادر چه کنم! سوختم از سوزِ عذاب
«ستار» دلیرانه درین دهر وزید
خورشیدوشی بود وُ درین تیره دمید ... رضا بی شتاب
//asre-nou.net/php/view_print_version.php?objnr=24016


All-Iranians

شعری تقدیم به "ستار"ستاره ی آزادی

All-Iranians


 

من در ابدیت ، ستاره ها ی آقاقی ترا می بویم
و از شراب جام تو لبریزم
به من بگو ، در عطر کدامین یاس نفس می کشی
من ، بیرقت را به دوش می گیرم
و سفری به درازای ابدیت با تو ام
ای یاس لمیده بر دیوارهای کاهگلی
به من بگو ، آفتابت کدامین روز طلوع می کند
و یا مسیرت ، به کدامین ستاره همسایه می شود ... علی یحیی پور
//asre-nou.net/php/view_print_version.php?objnr=24000

 


All-Iranians

برای زنده یاد ستار بهشتی

All-Iranians


اگر جان را خدا دادست،
چرا باید تو بستانی؟

فریدون مشیری
//tarabkhaneheyekhak.blogspot.ca/


All-Iranians

به ستار بهشتی

All-Iranians


شعری ازناصر کاخساز

//www.akhbar-rooz.com/printfriendly.jsp?essayId=48975


All-Iranians

ستار رفته شاید، سهراب را بیابد

All-Iranians


 شعری از ویدا فرهودی

//www.akhbar-rooz.com/printfriendly.jsp?essayId=48976


Friendly Notes

دست را بر قبضه شمشیر می باید گرفت

Friendly Notes


درکف مردانگی شمشیر می باید گرفت
حق خود را از دهان شیر می باید گرفت
تا کی استبداد سر درپای آزادی نهد؟
دست را بر قبضه شمشیر می باید گرفت
//iranglobal.info/node/11915


All-Iranians

Jenab-e Roozbeh_Gilani

by All-Iranians on

Thank you for your visit and for your input. You may also like to view this

 //fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%B1_%D8%A8%D9%87%D8%B4%D8%AA%DB%8C


All-Iranians

Jenab-e Daneshjoo

by All-Iranians on

Thank you for your visit and for your inputs. You may also like to view this

//www.bbc.co.uk/persian/iran/2012/11/121108_l21_majilis_webloger_prison.shtml


Roozbeh_Gilani

رفیقان جهان

Roozbeh_Gilani


گلوله‌ای در دهان

گلوله‌ای در چشم

در تکه‌های یخ

در سردخانهٔ پزشک قانونی

در شعلهٔ منجمد خون می‌تابد

شعله‌ای در دهان

شعله‌ای در چشم

در میتینگ هفدهم بهمن

در انبوه هواداران و مردم

دی میان پلاکاردها و شعارها

در گردش تفنگداران جمهوری و گله‌های پاسدار واوباش

در قرق چماق و زنجیر و نانچو

در صدای شلیک‌های ترس و

دشنام‌های جنون

در میان پلاکاردها

انقلاب

با پیشانی شکسته و خون‌چکان

می‌خواند

با صدای درخشان جهان و

رودخانه‌ها

و رفیقان جهان

جهان کمونیست را

می‌سرایند و

می‌سرایند

با دسته گل‌هایی از خون

بر فراز میتینگ تاریخ

سعید سلطان‌پور


daneshjoo

چند کُشی پیر و جوان شیخِ شوم؟

daneshjoo


Daneshjoo

شیخ برو کلِ نظامت ببر


by daneshjoo

03-Aug-2012 

 

چند کُشی پیر و جوان شیخِ شوم؟

کی روی از کشور و این مرز و بوم؟

مکرِ تورا پیر و جوان دیده است

بر تو و آیین تو خندیده است

آنکه نمرده ست به شمیشیر تو

مرده زبی مغزی تدبیر تو

مالِ وطن برده ای و خورده ای

کشور ما سوی خطر برده ای

رو که دگر دست تو رو گشته است

ملتِ ایران ز شما خسته است

جایگزینی تو مَکن جُفت و جور

وَسمه چه سود ست به چشمان کور

شیخ برو کلِ نظامت ببَر

جهل و جنایت که نداده  ثمر

زود برو شیخ و تانی مکن

صبرِ مرا عجز تو معنی مکن

زود برو، زود، نصیحت پذیر

راه نجف یا که فلسطین بگیر

ترس که بسیار جفا کرده ای

دزدی و کشتار بپا کرده ای

ترس اگر آتشِ بیداد تو

شعله زند خانه و بنیادِ تو

ترس ازآن روز که بر ریشِ تو

اَنگ نجاست بزند خویشِ تو

ترس اگر بَندی مظلوم تو

شیشه بشکسته کند ( توی) تو

ترس که کهریزکیت می کنند

آنچه بکردی، به تو آن می کنند

ترس اگر صاحبِ خون ندا

تیر زَند بر سَرِ قلبِ شما

ترس که برچوبه ی دارت کنند

آنچه نخواهی تو،  نِثارت کنند

ترس از این ملتِ با عزمِ ما

ترس ز جنگیدنِ ما، رزمِ ما

زود برو شیخ و  تانی مکن

صبر مرا عجز تو معنی مکن