حق نامه


Share/Save/Bookmark

حق نامه
by nilofar-shidmehr
16-May-2012
 

حق شاهین است آزادی و حق ما، نقی
ما همه آلوده و صافی شقی!

ما دهان رسته ی آزادگی
تو بیان بستگی، تخم لقی!

تو چو گنجی دین خو و حمید گو
زیر رهبر خوابی و بالای دباش رقی!

تو صدا ما نئی، جغجغک بی بی سی یی
سّرِ استعماری از پشت و پس یوغ شرقی!

در بساطت بوقلمون و خروس قندی بود
مار خوش خطی و صاحب وق وقی!

علیزاده یعوجت شد و علی هم ماوجت
از نجف تا لندن و تا واشنگتن تو شق شقی!

از طلایی تا طلا و تا مطلا رد توست
رد خود را گم نکن، تو احمقی!

از جرس تا سبزنامه تا زمانه دست توست
کدخدایی تو مگر مِستِر و یا صاحب سقی؟

ریده ای در حال گوزیدن، ولی از آن دهان
که دهی اصحاب خود را آن کرامات مقی!

بالا آوردی به کاغذ بس مقالات عُقی
عسلت مَستِر خورانده ست یا که بودست آن عَقی؟

آلتش بیرون کشیده تا به بالاها شوند
این دغل ها که به بیرون رانده شان از مرقی!

پفیوز بی خشونت، بی مرض؟
ای نخندانم، نیازم نیست ولله به پِقی!

سازگارا چون "پوزیسیون" بود، فاطی است "اوه"
این نقی باشد، حقیقت جو تقی!

چون حقیقت نیست اما مصلحت
تق تقی هم در آمدست دیگر، ای نقی!

آن که با لجاره هم فتوا بود
جز فریب و ترس در کارش نباشد منطقی!

گر حق تو کشتن است وغ وغ ساهاب
تو به حق که نیستی، هم ناحقی!

نِق تو توهین بود، بانگت وغی
نَغ من خانوم نغمه، خوانمش آهای نغی!

از هزلیات مدرن
نیلوفر شیدمهر استراکوا
14 می 2012


Share/Save/Bookmark

more from nilofar-shidmehr