کتاب لولیتا خوانی و فیلم شرایط

مشکل اساسی در ایران "زن بودن" است و نه زن همجنسگرا بودن


Share/Save/Bookmark

کتاب لولیتا خوانی و فیلم شرایط
by Mahvash Shahegh
05-Oct-2011
 

دو سه روز پیش با دوست بسیار عزیزی به تماشای فیلم " شرایط" (١)Circumstance) ) رفته بودم. این فیلم که در خارج از ایران یعنی در منطقه ای از لبنان ساخته و پرداخته شده و درفستیوال فیلم سان دنس (Sundance Film Festival) نشان داده شده، ساخته و پرداختۀ یک کارگردان و فیلم ساز ایرانی است به نام مریم کشاورز. فیلم قصد دارد که زندگی دو دختر همجنسگرا و به طور کلّی زندگی شبانه و زیر زمینی جوانان ایرانی را نشان دهد.

به نظر من به غیر از کارگردان این فیلم که یک خانم ایرانی ساکن خارج از کشور است بقیّۀ مطالب فیلم می تواند در هر یک از کشورهای اسلامی اتّفاق بیفتد و منحصر به کشور ایران نیست و نمی توان انگ ایرانی بر آن نهاد. اینک به شرح یک به یک آنها می پردازم.

زبان فیلم که فارسی انتخاب شده، فارسی با لهجه و از آن نوع فارسی است که جوانان بزرگ شده در خارج از ایران بدان صحبت می کنند. به عنوان مثال یکی از بازیکنان فیلم به آن دیگری می گوید : " می خواهم سؤالی از تو بپرسم." در فارسی که در ایران صحبت می شود کسی این چنین نمی گوید. در آنجا یا گفته می شود: " می خواهم سؤالی از تو بکنم" یا " می خواهم چیزی از تو بپرسم." فعل مرکّبی که به جای " پرسیدن" بکار برده میشود " سؤال کردن" است نه " سؤال پرسیدن" و شما می توانید حدیث مفصّل ازین مجمل بخوانید. نکتۀ دیگری که هم به زبان مربوط می شود هم به روابط خانوادگی و اجتماعی در ایران، استفاده از ضمائر و انتخاب ضمیر برای پدر و مادر است. در ایران معمولاً فرزندان در هر سنّ و سالی که باشند، پدر و مادر را با ضمیر " تو" خطاب نمی کنند و برای احترام از ضمیر " شما" استفاده می کنند. در حالی که در این فیلم برای پدر و مادر از ضمیر " تو" استفاده می شود ودر صحنه ای که پدر و دختر به کوهنوردی می روند به علّت استفاده از ضمیر " تو" برای پدر این توهّم به وجود می آید که نکند غیر از روابط خانوادگی، یک زیربنای سکسی و جنسی هم بین آنها موجود است.

در این فیلم روابط خانوادگی بهیچ وجه ایرانی نیست. آن گرمی، صمیمیّت و در عین حال احترامی که در روابط خانوادگی ایران وجود دارد، اصلاً دیده نشده و حسّ نمی شود بلکه برعکس، رابطه ها بسیار خشک، فاصله دار و مصنوعی است.

از نظر مذهبی نیز یک دستی و تداومی در رفتار پسر خانواده که به تازه گی مسلمان دو آتشه شده وجود ندارد. در صحنه ای این پسر گوشت مرغی را که خواهرش به او تعارف کرده و به بشقاب او گذاشته، کنارزده، رد می کند و در جواب گلۀ خواهر می گوید که من تازه از نماز برخاسته ام و چیزی را که تو به آن دست زده ای نمی توانم بخورم و از طرف دیگر موافقت می کند که همسر آینده اش بی حجاب در مراسم عروسیشان ظاهر شود و در مقابل همه برقصد و خودش نیز از قر دادن مضایقه ای ندارد.

محیطی هم که فیلم در آن برداشته می شود، درست است که ایران نیست ولی بسختی می توان شباهتی بین آنها با خانه های ایرانی، تزیین اتاقها، و برگزاری مراسم پیدا کرد. به عبارت بهتر، هیچکام از موارد بالا برای یک بیندۀ ایرانی تداعی شباهتی نمی کند.

به هنگام پایان فیلم دریافتم که دوست نازنین من قبلاً این فیلم را دیده بوده و به خاطر همراهی با من حاضر به دیدن دوبارۀ آن شده است. وقتی که این دریافتم را با او در میان گذاشتم، گفت که این فیلم مهمّی است و باید دوباره می دیدمش. ازو پرسیدم که بنظرش کدام قسمت فیلم مهمّ بوده است. او در جوابم گفت که مسالۀ روابط همجنسگرایی بین دو زن در ایران و این که آنها نمی توانند با آرامش خاطر در آنجا زندگی کنند. به او گفتم که مسالۀ مهم در ایران کنونی به نظر من مسالۀ " زن" است بطور اعمّ . مشکلات برابری حقوقی، اجتماعی و بسیاری حقوق دیگر که زنان ایرانی فاقد آن هستند. ابتدا باید مسائل را بنیادی در نظر گرفت و در صدد رفع مشکلات و بهبود آنها بر آمد و سپس آن ها را در سطوح و لایه های دیگر که حقوق زنان همجنسگرا در ایران هم قسمتی از آن می تواند باشد مورد بررسی قرار داد. به او گفتم که این مطلب مرا به یاد کتاب " لولیتا خوانی در ایران" می اندازد. درست است که در هر کشوری باید اجازۀ خواندن هر نوع کتابی باشد ولی در کشور ما موضوع اساسی " خواندن" است تا بعد برسد به " لولیتا خوانی" قادر نبودن به خواندن لولیتا در ایران مشکل قشر محدود و معیّنی از جامعه است در حالی که " قادر نبودن به خواندن" مشکلیست اساسی و گسترده در تمام سطوح جامعه.

باید اضافه کنم که به نظر شخص من همجنسگرا بودن در ایران آسانتر از شاید خیلی کشورها و مذاهب دیگر دنیا باشد. در ایران اگر دو همجنسگرا فرق نمی کند دختر یا پسر با هم زندگی کنند یا در انظار عمومی دست همدیگر را بگیرند هیچکس توجّهی بدان نمی کند و امری غیر طبیعی به حساب نمی آید در حالی که در امریکا که من زندگی می کنم اگر با دوست دختری به گردش بروم از گرفتن دست او یا نزدیک شدن به او احتراز می کنم مبادا که گونه ای دیگر تعبیر شود. و اصولاً شما مذهبی یا کشوری را می شناسید که همجنسگرایی را عادی دانسته و آن را از نظر مذهبی مُجاز به شمار آورد؟

باز هم روی این نکته تکیه کنم که مشکل اساسی در ایران "زن بودن" است و نه زن همجنسگرا بودن.

به نظر من تنها نکتۀ صد در صد ایرانی این فیلم، تصنیف های دلکش، ویگن و دیگر خوانندگان ایرانی بود که از زبان بازیکنان فیلم می شنیدی و بس!

آخرین مطلبی که لازم به تذکّر است این که این فیلم از نظر فیلم برداری، تصویر سازی و مسائل تکنیکی بسیار خوب است و حرفه ای و بازیکنان دختر فیلم هم بسیار زیبا و تماشائی!

مهوش شاهق دوشنبه سوّم اکتیر ٢٠١١

(١) شرایط ( ٢٠١١)

کارگردان و تهیۀ کننده : مریم کشاورز بازیکنان : سارا کاظمی، نیکول بوشری و رضا سیکسو صفائی


Share/Save/Bookmark

more from Mahvash Shahegh
 
comments

Have you ever watched "Offside"?

by comments on

I would suggst watching an Iranian movie called "Offside" and reporting an analysis in your own blog.

//movies.nytimes.com/movie/344292/Offside/overview

p.s. the movie is available in netflix.com too.


comments

Perhaps, it's easy for you.

by comments on

Perhaps, for Iranians homosexuals it is not difficult to find a same-sex prostitute and have sex as long as a sex is someone's concern. 

Is that all a human need?  Having hidden sex?  Don't they need to be recognized, respected and accepted?  Don't they need a cultural understanding and legal rights?  Aren't these all about the basic need of a human being?

Is that all they need to hold hand and walk?  If ignorance and misunderstanding make everything easier what about Iranian heterosexual women dress like men and nobody is going to even notice that they are women?


aynak

فیلم شرایط

aynak


 

 

مهوش عزیز،

وقتی صحبت از مقوله هنر است، بخلاف موضوعات دیگر، در درجه اول سلیقه شخصی
است که مهم است.   کسی برای مثال نمیتواند بگوید باید از این نقاشی خوشت
بیاید یا آن آهنگ را دوست بداری.  پس، اگر خلاصه می گفتید از این فیلم
خوشتان نیامد، چون با ذائقه تان نمی ساخت، بسیار متین و قبل قبول بود.  
ولی از نظر  تجزیه تحلیلی و نه احساسی ، نقد شما چندین اشکال دارد:

"به نظر من به غیر از کارگردان این فیلم که یک خانم ایرانی ساکن خارج از
کشور است بقیّۀ مطالب فیلم می تواند در هر یک از کشورهای اسلامی اتّفاق
بیفتد و منحصر به کشور ایران نیست و نمی توان انگ ایرانی بر آن نهاد. اینک
به شرح یک به یک آنها می پردازم. "
   اتفاقا  نه از نظر من
بلکه از نظر واقعی ، جنبه دوربین مخفی، که شاید قوی ترین بخش این فیلم بود،
و هردم، نشان می داد که یکی در حال بازرسی رفتار شماست، بسیار دقیق شرایط
ایران را تشریح میکرد.   چند دوربین در این فیلم هست، که رفتار افراد را
زیر نظر دارد:   اولی در مدرسه، دومی تخیلی و در سطح اجتماع، و سومی در
اتاق خواب.   از نظر من بیننده - روش مریم کشاورز در نشان دادن وضعیت
اجتماعی که کلیه حرکات شهروندان  را در هر لحظه زیر نظر دارد، بسیار دقیق
است.   برخلاف گفته شما، حتی در عربستان هم به حریم درون خانه افراد وارد
نمیشوند.   ولی در ایران، به بهانه های گوناگون مانند ضبط ماهواره، حمله به
محفل جشن ، حریم خصوصی هیچ مفهومی در ایران امروز ندارد.   این فیلم، به
خوبی   این عدم وجود حریم شخصی در ایران را به نمایش گذاشته.

"زبان فیلم که فارسی انتخاب شده، فارسی با لهجه و از آن نوع فارسی است که
جوانان بزرگ شده در خارج از ایران بدان صحبت می کنند. به عنوان مثال یکی از
بازیکنان فیلم به آن دیگری می گوید : " می خواهم سؤالی از تو بپرسم." در
فارسی که در ایران صحبت می شود کسی این چنین نمی گوید. در آنجا یا گفته می
شود: " می خواهم سؤالی از تو بکنم" یا " می خواهم چیزی از تو بپرسم." فعل
مرکّبی که به جای " پرسیدن" بکار برده میشود " سؤال کردن" است نه " سؤال
پرسیدن" و شما می توانید حدیث مفصّل ازین مجمل بخوانید. نکتۀ دیگری که هم
به زبان مربوط می شود هم به روابط خانوادگی و اجتماعی در ایران، استفاده
از ضمائر و انتخاب ضمیر برای پدر و مادر است. در ایران معمولاً فرزندان در
هر سنّ و سالی که باشند، پدر و مادر را با ضمیر " تو" خطاب نمی کنند و برای
احترام از ضمیر " شما" استفاده می کنند. در حالی که در این فیلم برای پدر و
مادر از ضمیر " تو" استفاده می شود ودر صحنه ای که پدر و دختر به کوهنوردی
می روند به علّت استفاده از ضمیر " تو" برای پدر این توهّم به وجود می آید
که نکند غیر از روابط خانوادگی، یک زیربنای سکسی و جنسی هم بین آنها موجود
است. "

اینکه روش گفتاری این فیلم از نظر شما با فارسی روزمره خوانایی ندارد،
بیشتر شاید از  دوری  شما از ایران نشعت بگیرد تا مشکل فیلم.   ایران به
گفته سازمان ملل خانه نزدیک به ۵ ملیون پناهنده از عراق و افغانستان است.  
گذشته از ان، کوچ شمار بسیار زیادی از مردم به شهر ها از جمله تهران، موجب
آن شده که این روز ها در تهران، شاید لهجه داشتن یا نداشتن امری کاملا
نسبی باشد، که من بزرگ شده تهران که به تهران میروم، برخی می گویند، یک
لهجه داری؟!
ولی جالب تر روابط خانوادگی است که از نظر شما همه پدر و مادرشان را شما
خطاب می کنند. مجددا شما را به سفری به ایران و نشست و برخواست با بسیاری
تشویق می کنم که نه تنها آنگونه که شما تصور نمی فرمایید، بلکه بسیار بی
پرواتر  از این هم آنگونه که شاهد بوده ام  با والدین صحبت می کنند.   شاید
شما تصورات یا روابط خود را کل اجتماع تصور می کنید، ولی آیا آن مساوی
حقیقت است؟   اینکه دختری -پدرش را" تو" بجای" شما" خطاب کند، از نظر من
بیشتر نشان از صمیمیت بودن بین دو طرف است تا ، نشانه روابط سکسی و جنسی
.پس  نشانه از درک نادرست شما - و شاید ناسالم  شما دارد. 

در این فیلم روابط خانوادگی بهیچ وجه ایرانی نیست. آن گرمی، صمیمیّت و در
عین حال احترامی که در روابط خانوادگی ایران وجود دارد، اصلاً دیده نشده و
حسّ نمی شود بلکه برعکس، رابطه ها بسیار خشک، فاصله دار و مصنوعی است."

نمی دانم از نظر شما روابط خانوادگی ایرانی چه مفهومی
دارد؟  در خانواده ما، طیف گوناگونی از افراد وجود دارند:   از مذهبی ۲
اتشته تا ضد مذهب ۳ آتشه،  بدیهی است که کردار و روابط این ها هم بسیار
متفاوت است.  بر این مبنا، درجه آزادی، تعلق، دخالت در زندگی ..... هم بین
هر خانواده فرق می کند.  شما کدام خانواده را نماینده خانوده ایرانی تصور
می فرمایید؟

از نظر مذهبی نیز یک دستی و تداومی در رفتار پسر خانواده که به تازه گی
مسلمان دو آتشه شده وجود ندارد. در صحنه ای این پسر گوشت مرغی را که خواهرش
به او تعارف کرده و به بشقاب او گذاشته، کنارزده، رد می کند و در جواب گلۀ
خواهر می گوید که من تازه از نماز برخاسته ام و چیزی را که تو به آن دست
زده ای نمی توانم بخورم و از طرف دیگر موافقت می کند که همسر آینده اش بی
حجاب در مراسم عروسیشان ظاهر شود و در مقابل همه برقصد و خودش نیز از قر
دادن مضایقه ای ندارد.
ای که پیشنهاد کردم به ایران بروید از این بابت
بود.   به دلیل اینکه من نماز نمی خوانم هر زمان که به خانه خاله محترم
میروم، که فردی است بسیار مذهبی، تمام وسایل غذا خوری من را جدا میکند، چون
از نظر او من نجس هستم.   در ضمن مگر نه این بود که در مجلس می خوستند که
همسر ایشان بخواند و او مخالفت کرد؟   پس این یک سیر تدریجی را نشان می داد
که اتفاقا نشان گر تقییر بسیاری از ایرانی ها پس از مذهبی شدن است. 
دوباره از فامیل خود، شخصی داشتیم که  خود و همسرش  آخرین مد های اروپا را
هم دنبال می کرد و حتی سفر خود را به آمریکا را طول دادند تا فرزندشان
آمریکا بدنیا بیاید، ولی ناگهان پس از انقلاب از اونطرف چنان تغییر کردند
که ما حتی روی خانم را هم نمی توانستیم ببینیم، که قبلا جاهای دیگر را هم
دیده بودیم.  از نظر من این بخش از فیلم  Transition به یک رفتار جدید را
به خوبی نشان داد.

باید اضافه کنم که به نظر شخص من همجنس باز بودن در ایران آسانتر از
شاید خیلی کشورها و مذاهب دیگر دنیا باشد. در ایران اگر دو همجنس باز فرق
نمی کند دختر یا پسر با هم زندگی کنند یا در انظار عمومی دست همدیگر را
بگیرند هیچکس توجّهی بدان نمی کند و امری غیر طبیعی به حساب نمی آید در
حالی که در امریکا که من زندگی می کنم اگر با دوست دختری به گردش بروم از
گرفتن دست او یا نزدیک شدن به او احتراز می کنم مبادا که گونه ای دیگر
تعبیر شود. و اصولاً شما مذهبی یا کشوری را می شناسید که همجنس بازی را
عادی دانسته و آن را از نظر مذهبی مُجاز به شمار آورد؟

باز هم روی این نکته تکیه کنم که مشکل اساسی در ایران "زن بودن" است و نه زن همجنس باز بودن.

از نظر من، شیوه  رابطه دو زن در این فیلم اصلا نقش محوری نداشت, هرچند
شاید برای فروش بیشتر، پخش کنندگان فیلم ان را اینگونه توصیف کرده اند. 
مشکل اصلی در ایران  "حق" نداشتن و "آزاد" نبودن است.  این بسیار زیبا نه
تنها با نشان دادن حکومت، بلکه همچنین افرادی مانند برادر عاطفه    که
شهروندان ایران هستند، ولی با زور گویی و یک سو بینی خود، مولد و ادامه
دهنده  سیستمی هستند که ما اکثرا و به غلط آن را یک بعدی دیده و نقش
ایرانیان را در تولید  و باز تولید آن نادیده میگیرم .   این فیلم از دو
شخصیت زن برای نشان دادن عدم وجود چنین حقی استفاده کرده بود.  اگر کل آمال
و امیال این دو جوان به سفر به دبی (یک کشور مسلمان) ختم میشود، شاید نقدی
را باید برای جامعه نوشت که آزاد بودن را فقط در کوچ و فرار از میهن خود
می بیند.  و این حقیقتی است که نمی توان آن را به هیچگونه نفی کرد، چه این
فیلم را دوست داشته باشیم یا نه.
در پایان، یکی از معیار های من برای جالب بودن یک فیلم همین احساسی است که
در بیننده ایجاد می کند.  اینکه شما پس از ۳ روز این نقد را نوشتید، شاید
خود یکی از دلایل جالب بودن آن باشد.   چه بارها من حتی یک روز بعد از دیدن
یک فیلم نه تنها علاقه ای به نوشتن نقد آن نداشتم، بلکه تاثیر فیلم انقدر
جزیی بود، که حتی چیزی از آن در ذهنم باقی نمانده بود.

 

 


Esfand Aashena

مهوش خانوم بیخود میگه!

Esfand Aashena


ابرمرد جان از دوستان قدیمیه ولی‌ کدوم آدمی‌ رو میشناسید که فقط "گرایش" داشته باشه؟  اول گرایش بعد "بازی"!  یک lesbian یا gay که نمیتونه تا آخر عمر فقط "گرایش" داشته باشه!  

شتر سوار‌ی دولا دولا؟! همجنس بازی درسته، همونجور که دختر بازی یا پسر بازی درسته! 

Everything is sacred


default

You are right

by Mahvash Shahegh on

 

Dear Abarmard,

You are, absolutely, right. I should have used your suggested word. I am sorry. I try to be more cautious with words in the future.

Thanks for your warning.


Esfand Aashena

اون نویسندهٔ لولیتا خانی خودش هم نمیفهمید چی‌ میگفت!

Esfand Aashena


Everything is sacred


Abarmard

واژه درست

Abarmard


واژه درست فارسی همجنسگرا هست. لطفا توجه فرمایید.