ترکمنچای دوم

جدایی دریای خزر و منابع نفتی آن از ایران خدشه ای جبران ناپذیر به تمامیت ارضی ایران


Share/Save/Bookmark

ترکمنچای دوم
by Mohsen Sazegara & Hooshang Aryanpour
06-Nov-2008
 

 

هدف از مذاکرات بین کشورهای همجوار دریای خزر تقلیل سهم ایران در دریای خزر از 50% طبق قرارداد 1940 به 11% می باشد. درصورت موفقیت این مذاکرات تمامیت ارضی ایران دوباره خدشه دار خواهد شد و ضررات ناشی از آن به مراتب سهمگین تر از قراردادهای ننگین گلستان و ترکمانچای خواهد بود. زیرا که در کل 11% سهمی که برای ایران در نظر گرفته شده منابع نفتی وجود ندارد و در نتیجه عقد قرارداد جدید دست ایران از تمام منابع عظیم خزر کوتاه خواهد شد. دو مقاله زیر تفسیری در این مورد به کوشش تیمسار آریان پور و آقای سازگارا می باشد که مکمل یکدیگر می باشند. مقاله آقای سازگارا موقعیت فعلی را ترسیم می کند و مقاله تیمسار آریان پور تاریخچه خزر و موقعیت آن در دوره پهلوی را. آمار ارائه شده تکان دهنده هستند. اگر دست روی دست بگذاریم و از این فاجعه جلوگیری نکنیم عواقب آن دامنگیر چندین نسل آینده خواهد بود. متاسفانه اکثر ایرانیان از این خطر آگاه نیستند. وظیفه فرد فرد ماست که با تکثیر این مقالات توجه هموطنان را به این مسئله جلب کنیم. امید است که با این کار باعث حرکتهایی برای جلوگیری از این فاجعه شویم. فعالیتهایی برای پی گیری مسئله خزر در حال شکل گیری هستند. این فعالیتها شامل تهیه وب سایت برای ارائه اطلاعات، جمع کردن امضا برای عریضه به منظور درخواست تسلیم نشدن جمهوری اسلامی به فشارهای روسیه برای امضای قرارداد جدید و حفاظت از حقوق ایران در خزر، و برگزاری تظاهرات می باشد. با فرستادن این مقالات به دوستان خود به مبارزه برای جلوگیری از این فاجعه کمک کنید.

آری آری زندگی زیباست زندگی آتشگهی دیرنده پابرجاست. گر بیفروزیش، رقص شعله اش در هر کران پیداست، ورنه خاموش است و خاموشی گناه ماست.

هلاله

ده آبان 87

****

ایران وکاسپین

پیشینه
-----

دریای کاسپین که مازندران یا خزرهم خوانده می شود،بزرگترین دریاچه دنیااست و376000 کیلومترمربع وسعت دارد. طی قرن ها قسمت اعظم این دریاچه درخاک ایران قرارداشته، اما به تدریج با توسعه روسیه تزاری بیشترسواحل این دریاچه درخاک روسیه قرارمی گیرد. تا این که درجریان جنگ های ایران وروس طی قراردادهای گلستان(1813میلادی)وترکمان چای(1828میلادی) ،هم قسمت های زیادی ازخاک ایران جدا شده ودرنتیجه بخش های بزرگی از ساحل این دریاچه درخاک روسیه قرارمی گیرد وهم به موجب بندهای 5 قرارداد گلستان و8 قرارداد ترکمان چای، حق کشتیرانی دراین دریا ازایران سلب می شود. پس ازسقوط دولت تزاری،دولت کمونیستی شوروی در26 فوریه 1921 (7 اسفند 1299 ) این بندها را به ایران می بخشدودرفصل یازدهم این قرارداد،اجازه کشتی رانی با پرچم هرکشورداده می شود. بعدا در25 مارس 1940 (5 فروردین 1319 ) قرارداد دیگری میان دوکشورشاهنشاهی ایران وجمهوری سوسیالیستی شوروی به امضاء می رسد که به موجب ماده 13 این قرارداد نه فقط برحق کشتی رانی برای دوطرف پافشاری می شود بلکه تصریح می گردد که کشوردیگری نمی تواند دراین دریاچه کشتی رانی نماید. هم چنین این دریاچه به نام دریای ایران وشوروی نامیده می شود. دراین قراردادوموافقت نامه های متعدد ماهی گیری وبازرگانی پس ازآن، طرفین تصریح می کنند که به غیرازده مایل(16 کیلومتر) ازساحل که به عنوان منطقه اختصاصی ماهی گیری است، بقیه دریا میان دوکشورمشاع وحاکمیت 50-50 براین دریاچه به رسمیت شناخته می شود. هزاران نقشه رسمی چاپ شده توسط دوکشورنیزاین حاکمیت 50-50 رانشان می دهدوهیچ گونه اعتراضی نیزازهیچ کدام ازطرفین صورت نمی گیرد.

پس ازوقوع انقلاب اسلامی درفوریه 1979 (بهمن 1357 ) درایران، حکومت جمهوری اسلامی تمامی تعهدات دولت شاهنشاهی ایران را برعهده می گیردوخللی درادامه قرارداد 1940 وتوافق نامه های بعدی به وجود نمی آید. درسال 1991 جمهوری سوسیالیستی شوروی سقوط کرده وبه چندین کشورتقسیم می گردد.ازاین پس ایران باچهارکشورترکمنستان، قزاقستان، آذربایجان وجمهوری روسیه دراین دریاچه همسایه می شود. روسای جمهوری این چهار کشوردر همان سال 1991 در آلمااتی پایتخت قزاقستان در بیانیه مشترکی تصریح می کنندکه تمامی قراردادهای دولت شوروی سابق را رعایت کرده و محترم می شمارند. اما پس از چندی آذربایجان و سپس قزاقستان با دعوت از کمپانی های غربی، به خصوص شرکت های آمریکایی شروع به ایراد اشکال در قرارداد 1940 نموده و خواهان تقسیم دریا می شوند. ایران در این سالیان در نامه های متعددی به دبیر کل سازمان ملل تا سال های 1996 و 1997 همواره بر همان قرارداد 1940 و مشاع بودن دریا تصریح می کند. اما از این سالیان به بعد با ابلاغ سیاست نگاه به شرق به وزارت خارجه توسط آقای خامنه ای و نزدیک شدن به روس ها، صدای اعتراض ایران کم رنگ و نهایتا خاموش می شود و ایران می پذیرد که رژیم حقوقی جدیدی برای خزر نوشته شود. تاکنون 23 جلسه کارشناسی از نمایندگان این 5 کشور، چهار جلسه از وزرای خارجه و دو جلسه در سطح سران برگزار شده است. نقطه شروع پایمال کردن حق ایران را باید اولین اجلاس سران دانست. این جلسه به تاریخ 22 و 23 آوریل 2002 ( سوم و چهارم اردیبهشت 1381) درعشق آبادپایتخت ترکمنستان برگزارمی شود. در پیش نویس بیانیه این اجلاس در ماده 7، لزوم تدوین رژیم جدید حقوقی و در ماده 12موضوع مشاع بودن سطح دریا اما تقسیم بستر دریا مطرح می گردد. درجلسه سران موضع آقای خاتمی رئیس جمهوری ایران تشکیل کمیسیون های چهارگانه کارشناسی و سیاست دفع الوقت است تا از زیر بار تقسیم دریا شانه خالی کند. اما رئیس جمهوری روسیه، آقای پوتین، با تندی نسبت به آقای خاتمی حرف او را می برد و اعلام می کند که این حرف ها وقت را تلف می کند و روسیه با عقد قراردادهای دوجانبه بادیگرکشورها، مشکل را حل خواهد کرد. این حرف ها با اعتراض ایران مواجه نمی شود و تنها آقای خاتمی از شدت عصبی شدن کمردرد می گیرد و 24 ساعت در اقامتگاهش بستری می گردد. اما آقای پوتین پس از خروج از جلسه، به فاصله 24 ساعت در مصاحبه ای در بندر آستاراخان اعلام می کند که نیروهای مسلح روسیه رزمایشی در 10 مرداد همان سال در دریای خزر برگزار می کنند و در واقع قشون روسیه را هم پشتوانه حرفش قرار می دهد. قرار جلسه بعدی سران هم برای سال بعد ( 2003 میلادی یا 1382 شمسی) گذاشته می شود که عملا با 4 سال تاخیر در 16 اکتبر 2007 ( 24 مهر 1386) در تهران برگزار می شود. اکنون مشخص شده که آذربایجان و قزاقستان در 10 آذر سال قبل ازآن اجلاس یعنی1380، در مسکو توافق های خود را کرده بودند و در واقع به همراه روسیه قرار ومدارشان را گذاشته و سپس در اجلاس عشق آباد شرکت کرده وایران را در مقابل کار انجام شده قرار داده بودند. کما این که 20 روز بعد از اجلاس عشق آباد یعنی در 23 اردیبهشت 1381، روسیه با قزاقستان پروتکل دو جانبه ای را امضاء کرد که با وصل کردن دو سر نقاط ساحلی این دو کشورعملا حدود 27 درصد دریا سهم قزاقستان و حدود 19 درصد دریا سهم روسیه می گردد. سپس نیز در اول مهرماه همان سال 1381 در قرارداد دیگری میان روسیه وآذربایجان سهمی حدود 18 درصد هم با همین فرمول برای آذربایجان در نظر گرفته می شود ودرواقع 64 درصد بستر دریا را این سه کشورمیان خود تقسیم می کنند. اما در سطح آب که اتفاقا برقراری مرز به نفع ایران است، فرمول روسها مشاع بودن سطح است و این بدین معنی است که کشتی های جنگی روسیه و قزاقستان که دو قدرت اتمی دراین دریا هستند می توانند تا نزدیکی سواحل ایران بیایند و بنادر انزلی و نوشهر و ترکمن و تمام شهرهای ساحلی ما را تهدید کنند، اما ایران چون تنها چند قایق کوچک ماهیگیری در این دریا دارد امکان مقابله به مثل ندارد. تا این جای کارروسیه هرکاری دلش خواسته کرده وفورمولی راکه بدترین حالت برای ایران بوده به ما تحمیل کرده است. جمهوری اسلامی ایران هم ساده لوحانه به این دل خوش بوده که زیرسندی راامضاءنکرده وگاهی نیزتکرارکرده که هیچ قدرت خارجی نباید به دریای کاسپین بیاید. درحالی که دراین دوره درست برعکس به قدرت های اروپایی وآمریکایی احتیاج داشته تا روس ها راواداربه انعطاف کند.

اجلاس دوم سران درتهران
-------------------

این جلسه با حضورآقایان علی اف، پوتین،نظربایف،محمداف واحمدی نژادبه ترتیب ازآذربایجان،روسیه،قزاقستان،ترکمنستان وایران درتاریخ سه شنبه 16 اکتبر 2007 (24 مهر1386 ) درتهران تشکیل شد. قبل ازاین جلسه روسیه با یک مانورماهرانه به ایران قبولانده بودکه درداستان بحران اتمی ازایران پشتیبانی ومساله نیروگاه بوشهرراهم حل خواهدکرد. هم چنین منابع روسی با طرح توطئه ترورآقای پوتین درتهران،سفراوراهم تاآخرین لحظه درابهام گذاشته ودرواقع به ایران گران فروخته بودند. عملاهم آقای پوتین درروزاجلاس با یک ساعت تاخیربه تهران آمد.

درجلسه سران،آقای نظربایف رئیس جمهوری قزاقستان به صراحت مطرح کردکه باسقوط شوروی، قراردادهای آن رژیم ازجمله قرارداد 1940 به تاریخ پیوسته است. ازرئیس جمهوری ایران وهیئت همراه اوهیچ صدایی درنیامد. آقای علی اف ازآذربایجان هم تصریح کردکه این کشوربرای قراردادهای دوجانبه دراین دریا اهمیت بسیارقائل است وآن ها رامحترم می داند. بازهم هیئت ایران ساکت بودوهیچ اعتراضی نکرد. میخ آخرراهم آقای پوتین به این تابوت کوبیدوگفت که بهتراست کشورهای جنوب دریای خزر (یعنی ایران وترکمنستان) ازکشورهای شمال (یعنی روسیه وقزاقستان وآذربایجان ) درس بگیرندومشکل رامیان خودشان حل کنند. یعنی64 درصدبستردریا تقسیم شده، آن 36 درصدباقی راهم این دوکشوربافورمولی میان خودشان تقسیم کنندکه اگرحتی به تساوی هم تقسیم شود، سهم ایران 18 درصدمی شود. آن هم 18 درصدی که دارای هیچ ذخیره قابل حساب نفت وگازی هم نیست. ضمن آن که اگرهمان فورمول شمالی ها اعمال شودودوسرخط ساحلی ایران یعنی بندرآستارابه بندرحسینقلی به هم وصل شود، سهم ایران کمتراز11 درصد وسهم ترکمنستان 25 درصد خواهدبود( روشی که مورد نظرترکمنستان است. به اضافه دعوایی که برسرناحیه میانی دریا با آذربایجان هم دارد.). بازهم ازدیوارصدادرآمدوازهیئت ایران صدایی برنخاست. و جالب تر آن که رئیس جمهوری ایران تنها در نطقش، مسئله مهربانی و مهرورزی را مطرح کرد و این که ایران وطن دوم شما است و مواظب باشیم که غریبه ها (به خصوص آمریکائیها) نیایند. در حالی که این کشورها حتی اجازه ندادند به عنوان یک دلخوش کنک ایران هم که شده در بیانیه پایانی، جمله ای علیه آمریکا نوشته شود، موضوعی که مورد درخواست ایران بود. چند تعارف هم نسبت به ایران نوشته اند که در حد اساسنامه آژانس بین المللی انرژی اتمی و پیمان NPT و توضیح واضحات است. آقای پوتین هم وقتی خرش از پل گذشت و خیالش راحت شد که هیئت غافل ایران چیزی نگفته و ساز مخالفی نزده، در مقابل سوال خبرنگاران ایرانی که از او می خواستند که قول بدهد تا سال دیگر که کرملین را ترک می کند، نیروگاه بوشهر را راه اندازی کند گفت که وقتی بچه بوده تنها به مامان جانش قول می داده است و عملا به ریش ایران خندید. داستان پشتیبانی از ایران در ماجرای بی عاقبتی مثل داستان اتمی وغنی سازی اورانیوم را هم عملا موکول به پیشنهادی که به رهبری ایران داد، نمود.

به این ترتیب با رفتاربی خبرانه هیئت ایرانی در اجلاس تهران و با سکوتی که در عرف حقوقی به منزله تائید ضمنی مدعای سران کشورهای دیگر است، پایمال شدن حق ایران در دریای خزر می رود تا جنبه نهادینه حقوقی به خود بگیرد وتا چند سال بعد که اجلاس بعدی گذاشته شود( چرا که تجربه نشان داد که با کارشکنی سران این جمهوری ها، صحبت از اجلاس سران درسال بعد شوخی است) عملا دریا تقسیم ومنابع آن بهره برداری خواهد شد.

نیمی از خزر یعنی حق ایران، 188000 کیلومتر مربع وسعت دارد و اگر حتی ترکمنستان کرم کند وهمان 20 درصد دریا(که خواست ایران است) هم به کشورما اختصاص داده شود، عملا وسعتی بیش از 110000 کیلومتر مربع یعنی معادل استان های اصفهان یا فارس و بیش از خوزستان و سایر استان های کشور از ایران جدا شده است. ضمن آن که برآورد اولیه نشان می داد که ذخایر نفت زیر دریای خزر 200 میلیارد بشکه است و برآورد آمریکائیها در بدترین حالت این ذخایر را 178 میلیارد بشکه نشان می دهد که به قیمت نفت بشکه ای 80 دلار ( که گاهی به بیش از 140 دلارهم رسیده) سهم 50 درصدی ایران از این ذخایر حدود 7 هزار میلیارد دلارمی شود. یعنی معادل بیش ازصد سال درآمد فعلی نفت ایران. این به غیر از ذخایر گازی است که هنوز مراحل نهایی اکتشاف را می گذراند. بدون شک دیپلماسی جمهوری اسلامی تا اینجای کار ضربه ای را به منافع ملی ما زده که در تاریخ معاصر ایران تنها با قراردادهای ترکمان چای و گلستان قابل قیاس است.

چه باید کرد؟
---------

راقم این سطور می داند که پیشنهاد سه قسمتی را که در زیر می آورد توسط رژیم فعلی ایران اجرا نمی شود. اساسا حضرات سرشان به رقابت کودکانه با آمریکا بر سر هژمونی منطقه و سرکوب مردم بی دفاع ایران و حقوق مردم فلسطین و جادو و جنبل و ورد و دعا و امثالهم گرمتر از این حرف ها است که غصه تمامیت ارزی کشور و منافع ملی را بخورند. اما لااقل برای ثبت در تاریخ خود را موظف می دانم که این پیشنهاد سه قسمتی رابرای تحقق بهترین حالتی که متضمن حفظ منافع ملی ما است ارائه دهم.

بهترین حالت برای ما این است که مشاع بودن دریا به موجب قرارداد 1940 درسطح وبستردریا حفظ شود. امادرسطح، همان منطقه اختصاصی ماهی گیری یعنی 10 مایل محفوظ بماندودربستر،انحصاراستخراج منابع نفت وگازمتعلق به شرکتی گردد که سهامداران آن، این پنج کشورساحلی بوده و سهم ایران دراین شرکت 50درصدباشد.

پیشنهادسه قسمتی
-------------

قسمت اول-اقدامات حقوقی- از آنجا که هر نوع تغییر در خطوط مرزی به موجب اصل 78 قانون اساسی فعلی کشور تصویب لااقل 5/4 نمایندگان مجلس را می خواهد. مجلس شورای اسلامی با اعتراض به اظهارات سران کشورهای روسیه و قزاقستان و آذربایجان و ضعف دولت، مراتب اعتراض و بی اعتباری اظهارات آنها را اعلام نماید. نامه رسمی مجلس و انتقادشان از دولت، و تکلیفی که به دولت بنمایند عملا راه را باز می کند تا وزارت خارجه به استناد آن بتواند به سازمان ملل و مراجع بین المللی شکایت کند. ( شبیه کاری که قوام السلطنه در ماجرای نفت شمال کرد و نقشی که مجلس درآن روزگاران بازی نمود.) ارزش دریای مازندران آن قدر هست که در صورت لزوم، مجلس می تواند دولت را به خاطرآن تنبیه و ساقط هم بکند. در این مرحله بسیار لازم است که ایران مکرر در مکرر برای ثبت حقوقی مدعایش، بر حق 50-50 خودش در دریای کاسپین و تکیه برقراردادهای امضاء شده قبلی با شوروی پافشاری نماید. هم چنین هم زمان با استفاده ازموسسات بین المللی حقوقی به کمپانی های نفتی فعال دردریای خزراخطارنماید که درصورت سرمایه گذاری بدون جلب موافقت ایران با میلیاردها دلارشکایت ایران مواجه خواهند شد. من خودبا چندین موسسه بزرگ حقوقی مشورت کرده ام وآن ها موفقیت ایران درطرح این دعاوی راتضمین می کنند. به این ترتیب عملیات دربستردریا را درهمین مرحله نگه دارد.چراکه هرسرمایه گذاری جدید،کارراپیچیده ترمی کند.

قسمت دوم-اقدامات اقتصادی- همزمان در یک کوشش اقتصادی فعال ومذاکرات فشرده باید کوشید تاکنسرسیومی از شرکت های بزرگ نفتی اروپایی و آمریکایی برای سرمایه گذاری درمنابع نفت وگاز دریای کاسپین تشکیل شود. یعنی ایران ازیک طرف با اعتراض به قراردادهای فعلی این شرکت ها با آذربایجان و قزاقستان نشان می دهد که اجازه بهره برداری یک طرفه را نخواهد داد و از سوی دیگر مطرح می کند که تنها راه حل، عقد قرارداد یکپارچه یک شرکت متعلق به کشورهای ساحلی با یک کنسرسیوم متشکل است. به این ترتیب عملا راه را برای مانور دیپلماتیک خود بازکرده و نشان می دهد که تنها فرمول ممکن ، یک موجودیت مشاع دردریای خزراست.

قسمت سوم-اقدامات سیاسی- همزمان در یک کوشش دیپلماتیک ،ایران باید بتواند قدرت های اروپایی و آمریکا را وارد پشتیبانی ازشرکت های نفتی اشان بنمایدودرواقع ازقدرت آنها برای عقب راندن روسیه درکاسپین بهره بگیرد. اتفاقا درمیان این کشورها انگلیس و آمریکا بیشترین نقش را می توانند بازی کنند. یعنی همان دو کشوری که ایران بیشترین مشکل را با آنها دارد. هم اکنون با زیرکی دیپلماسی آذربایجان و قزاقستان، بریتانیا و آمریکا دارند همین نقش را به نفع این دو کشور بازی می کنند. در درجه بعدی فرانسه و آلمان و سپس ایتالیا وسایراعضای گروه هشت کشورصنعتی قرار دارند. البته کلید کار در دست آمریکائیها و بعد هم انگلیس ها است.

صراحتا بایدگفت که ایران با ابزارهایی که درمنطقه دراختیاردارد می تواندبسیاربهترازدوکشورضعیف آذربایجان وقزاقستان عمل کند وبه فرمولی که بهترین نفع رابرای ما دردریای مازندران دارد دست یابد،به شرط آن که حکام تهران به جای شعارهای توخالی به منافع ملی فکرکنند.

محسن سازگارا

دهم مهر ماه 87

دریای خزر!؟

نام‌های گوناگون و گستره استعمال آن‌ها

به دلایل مختلف تا به اکنون نام‌های متفاوتی در زبان‌های مختلف بروی این دریا گذارده شده‌است.

دریای کاسپین: این نام در بسیاری از زبان‌های جهان برای اشاره به این دریاچه به‌کار می‌رود. کاسپین خود از نام قوم اصیل ایرانی کاسپی گرفته شده‌است که ابتدا در کرانه‌های غربی تا جنوب غربی آن ساکن بوده‌اند و به تدریج تا کرانه های جنوبی آمدند، از لحاظ قوم شناسی نیز به استناد پژوهش جدیدی که درباره ژنتیک مردمان جنوبی این دریا شده، گواهی دال بر این ادعاست که اثبات می کند این مردمان (که جوامع مردم‌شناسی در جهان ایشان را در انگلیسی به نام کاسپین می‌شناسند) همگی از طرف پدری از نوادگان مردمی هستند که از غرب دریا آمده اند.

نام‌های کاشان و قزوین نیز موید این موضوع اند. کاسپین نام جهانی و حقیقی این دریا است.

دریای مازندران: در اسنادی که در مؤسسات تاریخ شناسی روسیه است آمده که نوجین زیس برای روس‌ها اولین بار آن را در قرن دوازدهم ثبت نموده و ذکر کرده که ایرانیان آن را قرن‌ها دریای تبرستان می‌خواندند، بومیان منطقه مازندران،آن را دریای مازندران نیز می‌خوانند (منبع: سفرنامه گریگوری ملگونوف/Melgunov روسی)، همچنین در میان دانشمندان اسلامی دریای مازندران بروی نقشه‌ها ثبت می‌گشته (منبع: دایرة المعارف فارسی استاد مصاحب)، گذشته از آن نام دریای تبرستان به دلیل مجاورت دولت تبرستان به آن بوده‌است، از طرفی هیرکانیا که در منابع یونانی و لاتین (Hyrcania Maro) آمده (منبع: هرودوت)، و نام‌های، ساری، خراسان، گیلان که زمانی بروی این دریا بوده‌است، همگی به مناطقی از تبرستان باستانی (که مازندران امروزی باقیمانده آن است) برمی گردد. (منبع: مازندران و استرآباد، نوشته علی یوسفی نیا)

دریای خزر: این نام جعلی و نام قومی غارتگر ، بربر ستیزه جو و غیر ایرانی که در بین شمال غربی دریا و دریای سیاه سکونت داشتند و به دین یهودیت گرویده بودند. بنای استحکامات بزرگی چون شهر در بند یا (باب الابواب) در شمال قفقاز در عهد ساسانیان ، که برای جلوگیری از تجاوزگریها و ویرانگریهای خزران صورت گرفت، هنوز پا برجاست. رواج امروزی دریای خزر به طور کلی به زمان اشغالگری روس‌ها در دوره قاجاریه و کوتاه سازی دست ایرانیان از این دریا برمی گردد.

نام راستین این دریا، همانگونه که همه جهان آنرا می خوانند، کاسپی به معنای کاس دریا است. کاس همان قوم کاس یا کاسیت است هزاران سال پیش بر بیشتر ایران فرمانروایی می کردند و کاشان و قزوین از نامهای منصوب به آنان هستند. غربیان نام کاسپین از کاسپی گرفته اند و مورد پذیرش همه دنیا در همه طول تاریخ بوده است.

ویژگی‌ها

عمق آن از شمال به جنوب افزایش می‌یابد. میانگین ژرفای این دریاچه در ناحیه شمالی کم‌تر از ۱۰ متر، در بخش میانی بین ۱۸۰ تا ۷۸۸ متر و در بخش جنوبی که آب‌های کناره ایران را تشکیل می‌دهد به ۹۶۰ تا ۱۰۰۰ متر می‌رسد. تا ژرفای ۱۰۲۵ متری نیز در ناحیه جنوبی این دریاچه گزارش شده‌است. جهت جریان آب این دریاچه از سمت شمال غربی به جنوب شرقی است. همین جهت جریان و ژرفای زیاد آب در کرانه‌های ایران که باعث کندی حرکت جریان می‌شود منجر به تجمع انواع آلودگی‌های این دریاچه در سواحل ایران به میزانی بیش از کرانه‌های دیگر کشورها می‌شود. این دریا، محیط زیست گرانبهاترین ماهی‌های دنیا است. در بخش جنوبی دریای کاسپین و رودخانه‌هایی که به آن می‌ریزند یعنی سواحل مربوط به ایران، ۷۸ گونه و زیرگونه ماهی یافت می‌شود. دریای مازندران یکی از بی‌همتا بوم‌ شناخت‌های آبی جهان بوده که محیطی مناسب برای زندگی و رشد مرغوب‌ترین ماهی‌های خاویاری جهان است. ۹۰ درصد صید ماهیان خاویاری مختص به این دریا است.

دریای کاسپین از شمال به روسیه، از جنوب به ایران ، از غرب به جمهوری آذربایجان و ازشرق به جمهوری‌های ترکمنستان و قزاقستان محدود می‌شود. هم‌اینک دریای کاسپین به خاطر وجود ذخایر پربار نفتش نگاه جهان را به خود کشانده‌است. از دیگر منابع این دریا خاویار را می‌توان نام برد.

دریای (کاسپین) بزرگترین دریاچه در جهان است که حتی از دریاچه های پنجگانه در آمریکا و دریاچه ویکتوریا در شرق آفریقا بزرگتراست. موقعیت آن محل برخورد بخش جنوب شرقی قاره اروپا و شرق قاره آسیا است. طول آن بالغ بر 1030 کیلومتر و عرض آن بین 435 کیلومتر و 196 کیلومتر است. این دریاچه راه به دریای آزاد ندارد. در زمان حال ارتفاع سطح آب آن نسبت به سطح متوسط آب دریا های جهان 26.7 متر پائینتر می باشد. سطح آن بالغ بر 386400 کیلومتر مربع و حجم آب موجود در آن 78700 کیلو متر مکعب است

شوری آب دریای کاسپین یک سوم شوری سایر دریا هاست. علت این امر چنین است:

در 50 الی 60 میلیون سال قبل در یای ،Tetis اوقیانوس اتلانتیک را به اوقیانوس آرام مربوط می کرد؛ ولی با تغییراتی که بمرور در نتیجه جابجا شدن طبقات زیر زمینی بوجود آمده است، در مرحله اول ارتباط این دریا با اوقیانوس آرام و سپس با اقیانوس اتلانتیک قطع شد. لذا غلظت نمک آب دریاچه بهمان میزان میلیونها سال قبل باقی ماند درحالیکه سایر دریاها با تماس با املاح نمک موجود در زیر زمین شوری آب رو به تزاید گذاشت.

علت دیگر کمی شوری آب این دریاچه بواسطه آب شدن یخ های مناطق شمالی و سرازیر شدن آب شیرین این یخ ها بداخل این دریاچه در دورانهای گذشته بوده است.

دریای کاسپین را می توان به سه بخش تقسیم نمود. بخش شمالی آن که سطح آن شامل 25 در صد کل سطح دریا می گردد .بخش میانی و بخش جنوبی که هریک حدود 37 درصد از سطح این دریا را تشکیل می دهند. در حالیکه فقط نیم در صد از حجم آب دریا در بخش شمالی و33.9 در صد حجم آب در بخش میانی و باقیمانده حجم آب یعنی 65.6 در صد در بخش جنوبی قرار دارد. این اختلاف حجم آب در بخش های مختلف دریای خزر نشان دهنده این حقیقت است که در بخش شمالی میانگین عمق آب دریا بسیار کم و در بخش میانی عمق آب حد اکثر کمتراز 500 متر ولی در بخش جنوبی، حد اکثر عمق به 1025 متر می رسد.

مجموعاً آب بالغ بر 130 رودخانه کوچک و بزرگ وارد این دریا می شوند. بزرگترین این رودها عبارت است از رودخانه " ولگا".

بیش از 90 در صد آب وارده به دریای خزر از طریق 5 رودخانه بزرگ به نامهای Volga, Kura, Terek, Ural, و Sulka است. 10 در صد بقیه آب وارده به این دریا بوسیله رودخانه های کوچک ایران و سواحل غربی میانی آن تامین می شود. در سواحل شرقی این دریا رودی که در تمام سال دارای آب باشد وجود ندارد.

در بخش میانی در شرق دریای مازندران که در حال حاضردر کشور ترکمنستان قرار گرفته است خلیج بزرگی بنام “ Kara Bogaz Gol” وجود دارد بعلت عمق بسیار کم این خلیج و وشرایط جوی کویری آن میزان تبخیر آب سالیانه بسیار زیاد به طوریکه هر سال باعث می گردید که حدود 30 کیلومتر مکعب از آب دریا تبخیر شود، در نتیجه این تبخیر زیاد سطح آب دریا هر سال حدود 4 الي 7سانتیمتر پائین تر می رفت. به طوري كه در سال 1932ارتفاع سطح آب برابر با منهای 26.2 متر ودر سال 1977 این سطح به منهای 29.2 تقلیل یافت. در نتیجه پائین رفتن سطح آب تعدادی از بنادر ساخته شده در سواحل آن دیگر قادر به پهلو گیری کشتی ها نبوده و اکثر تاسیسات بندری از دریا فاصله گرفته بودند. به این علت مسئولین کشور شوروی تصمیم گرفتند که به طریقی از پائین رفتن سطح آ ب دریا جلوگیری کنند. لذا در سال 1980 سد بتونی در جلوی تنگه ارتباطی مرداب کارا بوگاز ساخته شد. و مانع ورود آب دریا بداخل مرداب گردیند. از آن زمان به بعد هر سال حدود 11 سانتیمتر سطح آب دریا بالا رفت به طوریکه در سال 1996 ارتفای سطح آب به منهای 26.7 اضافه گردید. یعنی به سطحی رسید که در سال 1935 بود.

ذخایر نفتی و گازی مناطق دریای مازندران برابر تخمین های منتشر شده بین 17 - 129 میلیارد بشکه برآورد شده است. این ارقام در مقایسه با ذخایر نفت آمریکا که 22 میلیارد ودریای شمال 17 میلیارد است، اهمیت آن بوضوح بیشتری ملاحظه می شود.

( برابر برآوردهای منتشر نشده ذخایر نفتی مناطق دریای مازندران را تا میزان 639 میلیارد بشکه نیز تخمین زده اند.)

فعالیت های دریانوردی ایرانیان در دریای کاسپین از دورانهای گذشته !؟

با وجود آنکه در دوران سلسله صفویه و خاصه در زمان سلطنت شاه اسماعیل کوششهای برای ایجاد ناوگان دریایی در دریای کاسپین شروع گردید تا جلوی تجاوز ازبک ها را که به شهرهای ایران حمله می کردند از طریق دریا مورد سرکوبی قرار دهند ؛ و بهمین گونه در زمان شاه عباس و حتی در دوره نادر شاه افشار نیز اقداماتی انجام گرفت ولی به دلایلی این امر مهم انجام نگرفت.

در دوران قاجاریه، تجاوزات ازبکها بقدری توسعه پیدا کرد که حتی آنها تا نزدیکیهای سمنان و مشهد و استرآباد پیش آمده و دستبرد هایی بشهر ها زدند. ولی چون برابر مفاد عهد نامه ترکمانچای ایران اجازه داشتن بحریه در دریای مازندران را نداشت، لذا بهیچ گونه قادر به جلوگیری از تجاوزات و دست درازیهای ازبک ها نبود.

در سال 1303 دزدان تراکمه به پاسگاه قره تپه فرح آباد و گمرک محل شبیخون زده و پس از قتل و غارت و چپاول اموال رئیس گمرک زنان آنها را با خود سوار قایق کرده به غنیمت بردند.

مراتب به اطلاع سردار سپه می رسد و به این علت او تاسیس نیروی دریایی و نگهبانان ساحلی را مقدم بر سایر امور تلقی می کند. لذا به سرهنگ اسماعیل شفائی که در آن هنگام در ماموریت اروپا برای خرید سلاح و هواپیما بسر می برد، دستور می دهد که در مورد خرید یک فروند کشتی جهت دریای خزر مطالعه و نتیجه را گزارش دهد. سرهنگ شفائی یک مین جمع کن قدیمی به ظرفیت 171 تن بنام " فاتیا" Fatiya و متعلق به بقایای ناوگان جنگی آلمانها در جنگ گذشته را به مبلغ 4000 پوند خریداری می نماید. سرهنگ شفائی برای مجهز کردن این ناو جداگانه یک توپ 47 میلیمتری و یک مسسلسل سنگین 37 میلیمتری خریداری و روی ناو نصب می کند. سرهنگ شفائی با سفارت روسیه در برلن تماس گرفته و درخواست اجازه عبور این کشتی از طریق دریای سیاه و کانال دون - ولگا به دریای مازندران را می نماید. پس از چند ماه سردواندن و بلا تکلیفی مقامات روسی بوی اطلاع می دهند : اگر ایران این کشتی را برای مبارزه با قاچاقچیان و یا برقراری امنیت محل می خواهد، دولت روسیه در هر موقع که لازم دانست ، یک چنین کشتی جنگی در اختیار دولت ایران خواهد گذاشت. مجداداً پس از چند ماه معطلی دیگر، سرهنگ شفائی بخیال آنکه اگر توپها را بطور جداگانه به ایران ارسال و کشتی بی سلاح را از ولگا عبور دهد؛ شاید موافقت روسها را بدست آورد. ولی این تدبیر نیز موثر واقع نگردید و روس ها اجازه ندادند کشور ایران در دریای کاسپین دارای کشتی شود.

به علت مخالفت روسها، به دستور رضا شاه، فرمانده تیپ مستقل شمال سرتیپ محمد حسین آیرم سعی نمود برای تهیه یک کشتی و یا چند کرجی در محل اقدام نماید. سرتیپ آیرم پس از جستجوی فراوان یک کشتی 71 تنی از کار افتاده متعلق به شرکت شیلات " لییانازف" را که در چمخاله به علت بی استفاده بودن در کنار دریا افتاده بود تصرف کرده و با کمک عده ای از افراد محلی وخارجی نسبت به تعمیر آن اقدام می نماید. این اشخاص که هیچکدامشان در اصل ایرانی نبودند بنام های زیر خوانده می شدند:

1 – ناوبان یکم سابق فون کروز فرمانده کشتی

2 – ناوبان دوم سابق وایاکوفسکی اهل لهستان

3 – یورگین بهرندیس سرگرد سابق مهندس کشتی.

4 – روبرت بونردوزف اهل فنلاند مکانیسین کشتی.

پس از تعمیرات اساسی نام این ناوچه را " بارکاس سفید رود " گذاشته و با نصب دو قبضه از توپهای کوهستانی 37 میلیمتری، کشتی به بندر پهلوی آورده شد، و به عنوان اولین واحد دریایی ایران در بدو تاسیس نیروی دریایی شاهنشاهی در دوران سلطنت پهلوی ظاهر می شود.

چندی بعد کشتی کوچک دیگری به ظرفیت 15 تن بنام " بارکاس چالوس" نیز از شرکت شیلات لییانازف خریداری شده و به واحد اول اضافه گردید.

رضا شاه سعی می کند جای پایی در دریای کاسپین برای کشورش باز کند؟!

به این منظور رضا شاه تصمیمات زیرین را اتخاذ می کند:

در تاریخ 4 اسفند 1305 قانون ساختمان راه آهن بین خور موسی، بندر محمره و بندر جز(در گرگان) مورد تصویب مجلس شورای ملی قرار گرفت.

در همان زمان دستور می دهد که بندر تجارتی در گوشه جنوب شرقی خلیج گرگان ساخته شود.

در تاریخ 6 آبان 1309 بخش اول راه آهن سراسری ایران تهران – ساری برای بهره برداری افتتاح گردید!

در تاریخ 1 آذر 1310 ساختمان اسکله بندر شاه پایان یافت و راه آهن به شاهی رسید.

در تاریخ 30 بهمن 1315 راه آهن شمال ایران، تهران – بندر شاه افتتاح شد.

با افتتاح این بندر رضا شاه انتظار داشت که فعالیت دریایی ایران در دریای کاسپین شروع شده و بتدریج ناوگان تجاری ایران که قرار بود کارگاه های کشتی سازی توسط آلمانی ها و ایتالیایی ها در بندر پهلوی ساخته شود، این ناوگان فعالیت های خود را شروع نماید.

بنابر این به دستوررضا شاه مهندسین آلمانی سرسره مخصوص بالا کشیدن و به آب انداختن کشتی های نسبتاً کوچک را در بندر پهلوی ساخته و سپس با استفاده از این

سرسره ، شروع به ساختن یک فروند لایروب هزار تنی که وظیفه اش لایروبی و عمیق کردن راه ورودی بندرگاه بندر پهلوی و همچنین لایروبی خلیج گرگان و عمیق کردن عمق آب بین اسکله های بندر شاه و دریای مازندران بود, نمودند. این لایروب در تاریخ 19 آذر 1318 آماده بهره برداری گردید.

قبلاً در سال 1306 کشور ایران دستور ساخت سه فروند ناوچه 32 تنی مسلح به توپهای 47 میلیمتری و مسلسل سنگین را به یک کارخانه کشتی سازی در ایتالیا داده بود. حال با آماده شدن کارگاه کشتی سازی در بندر پهلوی، این ناوچه ها بطور مجزا و قطعات باز از هم با کشتی به بندر خرمشهر حمل و سپس این قطعات را با کامیون به بندر پهلوی برده و زیر نظر مهندسین ایتالیایی کارخانه سازنده، قطعات را بیکدیگر وصل و سه ناوچه با نامهای: گرگان، بابلسر و سفید رود ایجاد و سپس ناوچه ها تحویل نیروی دریایی شمال می گردند.

حال به یک اتفاق استثنائی که در دریای کاسپین رخ داده اشاره می کنم که چگونه مسئولان کشور شوروی واگر بخواهیم خوشبینانه به این اتفاق نظر اندازیم، "طبیعت"، در آن زمان مانع شد که صنعت کشتی سازی و ایجاد ناوگان دریایی تجاری در شمال ایران بتواند قدمی بجلو برداشته و خود را از زیر یوغ و نفوذ کشورهای رها سازد!

با مطالعه نمودار ارتفای سطح آب آن دریا می توانیم پی ببریم که تا چه حد این رخ داد به ضرر ایران تمام شد؟ : از سال 1878 تا سال 1928 یعنی برای مدت 53 سال سطح آب دریا تغییر چندانی نکرده و حد اکثر حدود 60 سانتیمتر بالا و پائین رفته بود. ولی از زمانیکه رضا شاه تصمیم به ورود ایران به دریای کاسپین و شروع فعالیت در دریا را گرفت، ناگهان آب دریای کاسپین با شدت و سرعت بیشتری شروع به پائین رفتن می کند ، به طوریکه در سال 1340 سطح آب بیش از 200 سانتیمتر پائینتراز سطح معمولی آن است!

در نتیجه پائین رفتن سطح آب، اسکله های ساخته شده در بندر شاه امکان پذیرش کشتی های تجارتی حامل بار را از دست می دهد. به این طریق آرزوی رضا شاه برای ایجاد بندری تجارتی در دریای مازندران بر باد می رود!

باید توجه کرد که تنها کشور ایران نبود که در این مورد متضرر گردید، بلکه مقدار زیادی از سواحل سرزمینهای متعلق به کشور شوروی نیز از زیر آب خارج و اسکله های آن کشور نیز از حیز انتفاء خارج گردیدند.

شيلات شمال
---------

در سال1893 [برابر با 1272 شمسی] در دوران سلطنت ناصرالدین شاه قاجار امتیاز ایجاد سازمانی به نام شیلات شمال به یک فرد روسی بنام اس. ام. لییانازوف S.M.Lianozof برای مدت 27 سال واگذار شد.3 سال بعد با مرگ لییانازوف این امتیاز با اضافه نمودن 5 سال به فرزند او جی. اس لییانازوف منتقل گردید.

شرکت روسی شیلات شمال برای صید ماهی خاصه ماهی های خاویاری، شروع به ایجاد تاسیسات لازم از جمله ساختن اسکله ، سردخانه بزرگ، تهیه کشتی ها و قایق های موتوری و نصب مولد برق و غیره نمود. با ایجاد تاسیسات شیلات بیکباره انقلاب فرهنگی عظیمی در بندر پهلوی و دیگر شهرها و قصبات نزدیک به آن رخ داد.به گونه خلاصه این انقلاب فرهنگی شامل موارد زیرین گردید:

- انزلی نزدیکترین راه کشتیرانی ایران و اروپا از طریق روسیه گردید.

- اولین اداره گمرک –اداره بندر- شهرداری در ایران - اداره فرهنگ - - چاپخانه - بهداری - برق - تلفن - شیلات - هوا شناسی -کارخانجات چوب بری و لیموناد سازی - سینما و تئاتر - روزنامه بنام ساحل نجات - مدارس به سبک نوین - کتابخانه و ...
در این شهر بوجود آمد. در دریای مازندران بالغ بر115 نوع ماهی در حال زیست است که 4 نوع آن از انواع ماهی خاویاری یا استرژن "Sturgeon" است ، که یکی ازمنابع پر ارزش اقتصادی آن منطقه است. ضمناً دریای کاسپین یکی از دو محیطی در جهان است که خوک آبی یا Seal آب شیرین در آن نشو و نما می کند.

اهالی انزلی به علت مسافرت به روسیه و عبور مسافران خارجی از این بندر به اروپا زودتر از سایر شهرهای ایران با تمدن غرب آشنا شدند. انزلی طی جنگ جهانی اول صحنه درگیری و اشغال و بمباران توسط روسها و انگلیسیها گردید. در طی جنگ جهانی دوم انزلی راه مناسبی جهت انتقال مهمات به سمت روسیه بود و پس از جنگ توسط متفقین به پل پیروزی معروف گردید.

در تاریخ 25 مهر1306 یعنی بیش از دو سال پس از سپری شدن مدت قرار داد ایران با شرکت لییانازوف بالاخره کشور ایران موفق گردید قرار داد خود را با آن شرکت فسخ نماید؛ ولی مسئولین کشور پی بردند که کارمندان ایرانی که بالغ بر 30 سال در شرکت روسی مشغول کار بوده اند به علت نداشتن تخصص و اطلاعات لازم، به تنهایی قادر به ادامه فعالیت امور تخصصی مربوط به شیلات و ماهیگیری و تولید خاویارنبوده و ضمناً کشور ایران فاقد وسایل و تجهیزات صنعتی و دریایی مورد نیاز است.لاجرم چون گذشته دوباره ریش و قیچی را در دست با کفایت! روسی ها گذاشته و با خواهش و تمنا با تشکیل شرکت مختلط ماهی ایران و شوروی، نه تنها بهره برداری از آبهای شمال ایران و چند رودخانه مهم داخلی به این شرکت واگذار گردید، بلکه برای مدت 25 سال دیگر نیز دریای کاسپین را دو دستی تقدیم روسها کردیم!

مدت قرار داد شرکت شیلات روسی درسال 1331 در دوران حکومت ملی زنده یاد دکتر محمد مصدق با روسها به پایان رسید و به ادامه فرمانروایی روسها در شمال ایران خاتمه داده شد ولی کنترل دریای مازندران باز هم چون گذشته در اختیار روسها باقی ماند.

در سال 1347 بالاخره کشور ایران تصمیم گرفت که شیلات شمال را به چند فروند کشتی ماهیگیری که دارای وسایل و تجهیزات مدرن ماهیگیری است مجهز نماید.

ایران پس از تماس با وزارت خارجه شوروی به این نتیجه رسید که کشور شوروی به ایران اجازه خرید کشتی از سایر کشورها را نمی دهد، و لی حاضر است کشتی های مورد نیاز شیلات را در کارگاه های کشتی سازی خود در دریای مازندران بسازد!

کشور ایران با پیشنهاد روسها موافقت کرده و یک کشتی هزار تنی و پنج کشتی 120 تنی برای ایران ساخته شد. این کشتی ها در سال 1348 تحویل ایران گردیدند.

روسها برای اینکه روزی ایران هوس ماهیگیری در بخش میانی و شمالی دریای مازندران را به سر راه ندهد، هر شش فروند کشتی را بدون داشتن سردخانه ساختند. به این ترتیب که، ماهیگیری ایرانیها را در در منطقه ای از دریا محدود کردند، که کشتیها اجباراً برای جلوگیری از فاسد شدن ماهیهای صید شده همان روز به بندر پهلوی مراجعت نماید!

پیشینه تاریخی دریای کاسپین
---------------------

تا پیش از ظهور پترکبیر در صحنه سیاسی روسیه 1754- 1682 میلادی، همیشه دریای کاسپین یک دریای ایرانی بود، و هرگز از سوی دریای کاسپین ایران مورد تهدید جدی قرار نگرفته بود.

در سال 1723 روسها از راه رودخانه ولگا خود را به دریای کاسپین رسانده و داغستان را متصرف شدند و سپس به سوی گیلان روانه شده و شهر رشت را اشغال کردند. سپس بادکوبه را تسخیر کردند. بدین سان، برای اولین بار حاکمیت بی معارض ایران در این دریا به مخاطره افتاد. در دوران نادر شاه افشاربا یک اخطار ساده نادر شاه روسها نیروهای خود را از گیلان و قفقاز خارج کردند. با قتل آقا محمد خان قاجار آخرین مانع در برابر تجاوز و گسترش ارضی روس ها از میان رفت. بالاخره در دوره فتحعلی شاه، بدنبال 12 سال نبرد و شکست ایران و تحمیل دو معاهده گلستان ( 1813م) و ترکمن چای (1828م) حاکمیت ایران بر دریای مازندران خدشه دار شد.

از آن زمان تا تاریخ فروپاشی امپراتوری روسیه در تاریخ 16 مارس 1917 میلادی، به کشور ایران اجازه هیچگونه فعالیتی در دریای کاسپین داده نشد. به طوریکه روسیه حتی مانع تشکیل شرکتهای ماهیگیری برای امور ماهیگیری، و ایجاد اسکله و بارانداز، و غیره می شد.

با فروپاشی امپراتوری تزار ها ،ایرانیان خوش باور خیال نمودند که قراردادهای تحمیلی از سوی تزار ها به خودی خود لغو خواهد شد!

ولی بلشویک ها از ضعف حکومت مرکزی ایران در آن زمان استفاده نموده و با اعمال فشار بر حکومت ناتوان ایران و به دنبال اشغال شهر رشت از سوی بلشویک ها ، کوشش نمودند که ارثیه خونین تزارها را به خود منتقل کنند. در تاریخ 17 خرداد 1299 کمیته مرکزی انقلاب سرخ در گیلان تشکیل شد. روز بعد میرزا کوچک خان در گیلان حکومت موقتی انقلابی و شورای انقلاب تشکیل داد. و درهمان روز میرزا کوچک خان و احسان الله خان گردانندگان اصلی نهضت جنگل به وسیله بیانیه ای تشکیل دولت خود را به مردم اعلام نمودند. میرزا کوچک خان خود را سر کمیسر و کمیسر جنگ معرفی نمود.

دولت ایران به علت دخالت بلشویک ها در امور ایران و اشغال گیلان به شورای جامعه ملل شکایت برد. ولی شورا توصیه کرد، حل مسئله را به گونه دوستانه بین خود فیصله دهند.

بالاخره در 23 آذر ماه 1300 مجلس شورای ملی زیر فشار شدید روس ها که بوسیله عوامل خود بخش هایی از شمال ایران را تصرف کرده بودند اجازه امضا و مبادله اسناد عهد نامه مودت میان ایران و جمهوری شوروی روسیه را صادر کرد.

بر پایه این عهد نامه، آن چه را که حکومت تزاری برپایه تحمیل قراردادهای " گلستان و ترکمان چای" و " آخال" [ مربوط به تجزیه شمال شرقی ایران و جایی که بعد ها در آن کشورهای تاجیکستان و ترکمنستان شکل گرفت] از سرزمین ایران تجزیه کرده بود، به حکومت بلشویکی منتقل نمود. اما حقوق پایمال شده ایران در دریای کاسپین ظاهراً تا حدی ترمیم و ایران از حقوقی برابر با اتحاد جماهیر شوروی در دریای کاسپین برخوردار شد.

متن عهد نامه مودت
--------------

ماده واحده – مجلس شورای ملی با استناد مراسله نمره 1600 مورخ 20 قوس 1300شمسی که از طرف نماینده مختار دولت شوروی روسیه به وزیر امور خارجه ایران نوشته شده است به دولت اجازه می دهد که عهد نامه دوستی منعقده بین نمایندگان دولت علیه ایران و دولت جمهوری شوروی روسیه را که شامل بر 26 فصل و ضمیمه به این ماده می باشد مبادله نماید.

متن عهد نامه

چون دولت ایران از یک طرف و دولت جمهوری اتحادی اشتراکی شوروی روسیه از طرف دیگر نهایت درجه مایل بودند که روابط محکم حسنه همجواری و برادری در آتیه ما بین ملتین ایران و روس برقرار باشد لهذا مصمم شدند که داخل مذاکره در این باب شده و برای این مقصود اشخاص ذیل را وکلای مختار خود نمودند.

از طرف دولت ایران علیقلی خان مشاور الملک. از طرف شوروی روسیه گه ارگی واسیلیویچ چیچرین و لومیخائیلویچ کاراخان.

فصل دهم

دولت شوروی روسیه کوشش سیاست مستعمراتی دنیا را که در ساختن راه ها و کشیدن خطوط تلگرافی در ممالک غیر برای تامین نفوذ نظامی خود بر توسعه تمدن ملل ترجیح می دهد نفی کرده و مایل است که وسایل مراودت و مخابرات که برای استقلال و تکمیل تمدن هر ملتی لزوم حیاتی دارد به اختیار خود ملت ایران واگذارده خسارات وارده به ایران به واسطه قشون تزاری جبران شود لهذا دولت شوروی روسیه موسسات روسی ذیل را بلاعوض به مالکیت قطعی ملت ایران واگذار می نماید:

الف – راه های شوسه از انزلی بطهران و از قزوین به همدان با تمام اراضی و ابنیه و اثاثیه متعلق به راه های مذکوره.

ب – خطوط راه آهن از جلفا به تبریز و از صوفیان به دریاچه ارومیه با تمام ابنیه و وسایل نقلیه و متعلقات دیگر.

ت – اسکله ها و انبارهای مال التجاره و کشتی بخاری و کرجیها و کلیه وسایل نقلیه در دریاچه ارومی با تمام متعلقات آنها.

ٍ– تمام خطوط تلگرافی و تلفونی با تمام متعلقات و ابنیه و اثاثیه که در حدود ایران به توسط دولت سابق تزاری ساخته شده است.

ج – بندر انزلی با انبار های مال التجاره و کارخانه برق و سایر ابنیه.

[ در مقابل این امتیازات دولت شوروی این حق را برای خود محفوظ نمود که در صورت دخالت مسلحانه یک کشور ثالث در ایران و تهدید سرحدات، شوروی قشون خود را وارد ایران نماید!]

فصل یازدهم

نظر به این که مطابق اصول بیان شده در فصل اول این عهد نامه – عهد نامه منعقده در 10 فورال 1828 مابین ایران و روسیه در ترکمان چایی نیز که فصل 8 آن حق داشتن بحریه را در بحر خزر از ایران سلب نموده بود از درجه اعتبار ساقط است لهذا طرفین معظمتین متعاهدتین رضایت می دهند که از زمان امضاء این معاهده هر دو بالسویه حق کشتی رانی آزاد را در زیر بیرق های خود در بحر خزر داشته باشند.

در تاریخ پنجم فروردین ماه 1319 در آخرین سالهای سلطنت رضا شاه ، پس از شروع جنگ جهانی دوم و قبل از آنکه دولت آلمان به کشور روسیه حمله کند، سفیرروسیه آقای ماتوی فیلیمونو طی نامه رسمی به وزیر خارجه ایران آقای مظفر اعلم پیشنهادی به این شرح ارائه نمود:

آقای وزیر

با نهایت توقیر مراتب را به استحضار آن جناب می رساند:

نظر به اینکه دریای خزر که طرفین متعاهدین آن را دریای ایران و شوروی می دانند برای طرفین متعاهدین دارای اهمیت خاصی می باشد موافقت حاصل است که دولتین اقدامات لازمه را به عمل خواهند آورد تا اتباع کشورهای ثالث که در کشتی های طرفین متعاهدین و در بندرهای واقع در دریای خزر مشغول خدمت هستند از خدمت و توقف خود در کشتی ها و بنادر برای مقاصدی که خارج از حدود وظایف خدمتی محوله به آنها باشد استفاده ننمایند.

آقای وزیر خواهشمند است ااحترامات فائقه مرا نسبت به خودتان بپذیرید.

در تاریخ 25 مارس 1940، وزیر خارجه ایران طی نامه ای اعلام نمود که:

" . . .مندرجات نامه فوق را در نظر گرفته خواهشمندم احترامات فائقه مرا نسبت به خودتان بپذیرید.

امضاء: مظفر اعلم”

البته لازم است توجه شود که در تاریخ 31 اوت 1939، جنگ جهانی دوم شروع شد و 3 روز بعد دولت طی اطلاعیه ای بیطرفی کشور ایران را اعلام نمود.

در آذر ماه سال 1318 ناوگان جنگی انگلیس در خلیج فارس مانع خروج 5 فروند کشتی تجارتی آلمان و 3 فروند کشتی ایتالیایی از بندر شاپور و ضبط اموال آن کشتی ها گردید. دولت ایران در این مورد یادداشت اعتراضی به سفارت انگلیس در تهران تسلیم کرده و متذکر گردید که ایران کشوری بیطرف و طرف معامله با آلمان است.

البته دولت انگلیس اعتنائی به یادداشت اعتراضی ایران نکرد.

لذا دولت ایران از کشور روسیه درخواست نمود که به کشتی های آلمانی حامل کالای ایران اجازه داده شود از طریق دریای سیاه و کانال اتصالی " دون - ولگا " کالای ایران به بندر پهلوی ارسال گردد. لذا بر مبنای این درخواست کشور شوروی که در آن زمان هنوز وارد جنگ با آلمان نشده بود ضمن موافقت با حمل کالای ایران از این مسیر، خواستار عدم دخالت کارکنان کشتی های آلمانی و ایتالیایی در امور دیگر شد.

در مورد این عهد نامه عده ای از ایرانیان در مقالات ، نوشته ها ومصاحبه های خود، از جمله آقای مهندس کورش ذعیم در مقاله خودو دکتر هوشنگ طالع در مجله میراث ایران در شماره 50 تابستان 1387،اشاره به قرار داد بازرگانی و بحر پیمایی میان دولت ایران و اتحاد جماهیر شوروی کرده و اضافه نموده و گوشزد کرده اند که: ” در این قرارداد به حق، بهره گیری یکسان و احصاری دو دولت از دریای مازندران، چه از نظر کشتیرانی ( ماده 13) و چه از نظر استفاده از منابع طبیعی (بند 4 ماده 12)، به گونه روشن و غیر قابل تغییر اشاره شده است: ” طرفین متعاهدین : بر طبق اصولی که در عهد نامه مورخ 6 فوریه 1921 بین ایران و جمهوری متحد سوسیالیستی، شوروی روسیه اعلام گردیده است. موافقت دارند که در تمام دریای خزر کشتی هایی جز کشتی های متعلق به ایران یا اتحاد شوروی سوسیالیستی و یا متعلق به اتباع و بنگاه های بازرگانی و حمل و نقل کشوری یکی از طرفین متعاهدین که در زیر پرچم ایران یا زیر پرچم اتحاد جماهیر شوروی سیر نمایند، نمی تواند وجود داشته باشد“. بند 4 ماده 12 مقرر می دارد: ” هر یک از طرفین متعاهدین ماهی گیری را در سواحل خود در حد 10 میل دریایی به کشتی های خود اختصاص داده و این حق را برای خود محفوظ می دارند.[ در آن زمان ظاهراٌ روسها و بطور حتم ویقین ایرانیان اطلاعی از منابع زیر دریای کاسپین نداشته اند. لذا صحبتی از آن نشده است]

لازم است که به این نکته بسیار مهم، حساس و اساسی اشاره شود.

- در آن زمان کشور ایران فاقد هرگونه وسایل دریایی که قادر باشد در فاصله نسبتاً دور (حدود چند میل) از ساحل ایران به دریانوردی ادامه دهد، بوده است.

تنها کشور روسیه دارای کشتی ها و وسایل دریایی برای حمل بار و ماهیگیری و انجام سایر ماموریتهای دریایی بود.

در طول زمان عملاً مشاهده می کنیم که روسیه بهر طریقی که ممکن بود، مانع مجهز شدن کشور ایران به وسایل دریایی اوقیانوس پیما شده است. حتی پس از آنکه ایران اولین بندر مجهز دریایی خود را در بندر شاه ایجاد و برای خودکفا کردن این بندر باصرف هزینه گزاف اولین خط راه آهن ایران، این بندر جدید التاسیس را به مرکز ایران تهران مربوط نمود، مشاهده می کنیم که ناگهانی در عرض چند سال سطح آب دریای مازندران به بیش از دو متر پائین تر می رود!؟ نتیجه آنکه بندر شاه خاصیت بندری خود را که ارتباط مستقیم با دریا است از دست می دهد.

- دخالت مامورین روسی در دریا و جلوگیری از فعالیت ماهیگیران ایران حتی در آبهای ساحلی ایران و توقیف و ضبط قایقهای آنها را مشاهده می کنیم؛ چنانچه:

در روزنامه ایونینگ استاندارد 9 نوامبر 1932 برابر با 18 آبان 1311در مقاله ای که در مورد ایران نوشته بود ضمن توضیحاتی در مورد ورود شش فروند ناوهای خریداری شده از ایتالیا به آبهای ایران در خلیج فارس اضافه کرده بود:

" ناوگان ایران در کرانه های دریای خزر عملیاتی انجام نمی دهند زیرا بلشویک ها اجازه نمی دهند که هیچ دولتی در منطقه نفوذ آنها در دریای خزر مداخله نماید."

روزنامه تایمز در 11 آوریل 1933 برابر با 22 فروردین 1312 نوشته است:

" . . . امروز روزنامه شفق سرخ در تهران از منابع موثقی اطلاع داد که کشتیهای شوروی در آبهای گرگان در انتهای جنوب شرقی دریای خزر کشتیهای ماهیگیری ایرانی را مصادره و سرنشینان آنها را توقیف نموده اند. گرگان در 20 میلی مرز شوروی واقع است. . . "

- شوروی مانع ورود کشتیهای خریداری شده ایران به دریای مازندران می شود!

- در پیرو دخالتهای غیرقانونی مقامات شوروی در ایران "در تاریخ 19 مرداد 1304، دولت ایران طی یادداشت اعتراضیه ای که تسلیم سفارت کبرای شوروی کرد خاطر نشان ساخت که مفاد عهد نامه 26 فوریه 1921 از طرف بعضی مقامات شوروی مراعات نمی شود و عملیات و اقدامات مامورین کنسولی شوروی در ایران، خصوصاً مداخله آنان در مسائل حقوقی و قضایی غیر قابل تحمل شده است. ضمن آن وزارت امور خارجه اخراج سرکنسول شوروی در مشهد و در رشت را خواستار شد."

- این گونه ممانعت ها تا آن حد توسعه یافته بود که حتی در سال 1343 کشتی غیر مسلح وتفریحی شاه ایران ، بنام کشتی سلطنتی شهسوار که در دوران سلطنت رضا شاه در سال 1317 از هلند خریداری و از طریق کانال ولگا- دون وارد دریای کاسپین شده بود. چون نیاز به تعمیرات زیر آبی داشت ، از طریق وزارت خارجه ایران به اطلاع وزارت خارجه روسیه رسانده شد که اجازه دریانوردی به آن کشتی جهت خروج از دریای مازندران داده شود. پس از چندی وزارت خارجه روسیه اطلاع داد که چنین اجازه ای به کشتی سلطنتی ایران داده نمی شود. ولی اگر ایران موافقت کند روسیه حاضر است آن کشتی را در یکی از بنادر خود در دریای مازندران تحت تعمیر قرار دهد.

مراتب به اطلاع شاه رسید وچون شاه از عکس العمل روسها سخت رنجیده خاطر و ناراحت شده بود پیشنهاد آنها را برای انجام تعمیرات نپذیرفت. به این علت فرمانده وقت نیروی دریایی از من ناخدا سوم آریان پور خواست که راه حلی برای تعمیر کشتی شاه و جلوگیری از غرق آن جستجو نمایم. خوشبختانه من پس از کاوش فراوان راه حل عملی برای تعمیر و جلوگیری از غرق آن را پیشنهاد نمودم. شاه پس از اطمینان از راه حل ارائه شده، به من اجازه داد که تعمیرات زیر آبی در بندر پهلوی شروع گردد. در تیرماه 1343 تعمیرات شروع و کشتی سلطنتی با هزینه ای کمتر از 30 هزار تومان بانجام رسید ، در حالیکه اگر کشتی به اروپا برای تعمیرات میرفت هزینه های مربوطه بالغ بر چند میلیون تومان می شد.

- واقعه دیگری که در سال 1352 رخ داد نشانگر آن است که کشور شوروی تا چه میزانی از دخالت ایران در در دریای کاسپین جلوگیری می کرده است:

درآن سال ، شرکت ملی نفت از کارشناسان یک شرکت نفتی آمریکایی دعوت به عمل آورد تا با انجام آزمایشات لرزه نگاری در بخش جنوبی دریای شمال ، میزان ذخایر نفتی و گازی را تعیین نمایند.

کارشناسان فوق چندی عملیات لرزه نگاری را در سواحل دریا انجام داده و خواستار شدند درکف دریا نیز این آزمایشات را ادامه دهند. شرکت ملی نفت با مدیر عامل شیلات شمال تماس برقرار و خواستار همکاری با کارشناسان آمریکایی و تامین وسایل دریایی شد. مدیر عامل شیلات دستورات لازم را به رئیس شیلات در بندر پهلوی آقای مهندس اسفندیار گلسرخی صادر نمود. کارشناسان لرزه نگار خود را برای آزمایشات زیر آبی آماده کرده بودند که با دریافت دستوری از وزارت خارجه ایران، عملیات لرزه نگاری متوقف گردید!؟ البته علت توقف عملیات بخاطر اعتراض کشور روسیه انجام گرفته بود.

- ورود ناو مین جمع کن شاهرخ به دریای کاسپین!

در سال 1328 من به عنوان فرمانده مراکز آموزشی و پایگاه دریایی شمال درخواست نمودم که برای آموزش دریانوردی افسران و درجه دارن تحت آموزش، نیروی دریاای یکی از ناوهای خود را به دریایی کاسپین اعزام کند. اتفاقا، در آن زمان ناو مین جمع کن شاهرخ برای تعمیرات اساسی به ایتالیا رفته بود، لذا درخواست من مورد قبول واقع شد و نیروی دریایی از طریق وزارت خارجه درخواست خود را برای مقامات روسی ارسال نمود. روسها موافقت خود را تحت شرط اینکه از این ناو فقط برای امر آزمایش استفاده گردد اعلام کردند. در آبان ماه 1349 اولین ناو جنگی ایران وارد دریای کاسپین گردید. ولی در هنگام عبور از کانال دن- ولگا و بندر باکو بندر پهلوی اتفاقاتی برای ناو رخ داد. به این شرح:

1- قبل از ورود به کانال ولگا، روسها بیش ازدو هفته ناو را در قرنطینه نگه داشتند؛ به این اسم که چون ناو از آب شور دریای سیاه وارد آب شیرین کانال ولگا می شود بنابر این بایستی بدنه زیرین ناو بطریق مخصوصی شسته شود تا انگلها و مواد زنده دریای سیاه به دریای کاسپین منتقل نگردد؟! [ توقف ناو بنام شستشوی بیرونی آن بمنظور کاوش در مورد یافتن دستگاه های الکترونیکی داخل ناو بوده است]

2- در تمام طول مسیر دوکانال و حتی پس از ورود ناو به دریای کاسپین راهنمای روسی که مطمئنا مامورKGB بود! در روی ناو باقی ماند. درحالیکه برابر پیمان 1921 دریانوردی دردریای کاسپین برای ناوهای ایرانی با پرچم ایران نیازی به راهنمای روسی نداشته است!؟

3- در یکی از بنادر نیمه راه در محلی که ناو در قرنطینه بود، روسها به نام مهمان نوازی میهمانی برای پرسنل ناو ترتیب می دهند و جزو مدعوین به تعداد ملوانان ایرانی ، ازدختران دانشجوی یکی از دانشگاه ها نیز دعوت بعمل آمده بود. پس ازآن شب و گذشت چند روز، چون اکثر پرسنل ناو به بیماری مقاربتی مبتلا شده بودند فرمانده ناو در بادکوبه اجبارا! بیماران را برای معالجه به بیمارستان شهر اعزام می کند.

4- تا سال 1357 ناو شاهرخ در دریانوردی های آموزشی محوله هیچگاه ازفاصله 10 مایلی ساحل فراتر نرفت!

با ذکر چند نمونه ازاقدامات خلافی که رژیم شوروی به منظور کوتاه کردن دست ایران از برخورداری از حقوق حقه خود در دریای مازندران به عمل آورده است. می توان نتیجه گرفت:

باوجود آنکه می توانیم ادعا کنیم که: قبل از سال 1102 شمسی همه این دریا متعلق به ایران بوده، ولی پس از تصرف بخش شمالی دریای کاسپین می توان پذیرفت که حاکمیت ایران از این دریای بسته ، نبایستی کمتر از 50 درصد باشد. ولی متاسفانه به دلیل ناتوانی و ضعف حکومت های دوران قاجار، و ناواردی و بی سوادی دولتمردان ایرانی در اکثرامور خاصه سیاست خارجی، و از همه مهمتر بی علاقگی و بی توجهی ملت ایران به بهره برداری ازمنابع دریایی در طول تاریخ، باعث شد که مسئولان کشورمان در هیچ زمانی مقاومت آنچنانی در برابر استعمار گران خارجی که شروع به دست درازی و دست اندازی به جزایر ، سواحل و منابع دریایی در جنوب و شمال ایران نموده بودند از خود نشان نداده و هنگامی از خواب غفلت بیدار شدند که دیگر کار از کار گذشته واستعمار گران به منافع عظیم خود دست یافته بودند!

در مورد دریای کاسپین و مناطقی از شمال ایران که در گذشته دو دستی تقدیم روسهای تزاری کردیم ؛ دو بار شانس موفقیت برای احقاق حق به ایران روی آورد! متاسفانه در هر دو بار این شانس را از دست دادیم:

اولین بار در سال 1917 میلادی و فروپاشی امپراطوری روسیه. این شانس به ایران روی آورد که می توانست نه تنها دریای مازندران بلکه همه مناطق جدا شده از مام وطن برابر معاهده های گلستان و ترکمان چای را دوباره ضمیمه ایران نماید. تنها دلمان را خوش کردیم که روسهای بلشویک بما اجازه داده اند از " حق داشتن بحریه در دریای مازندران برخوردار شویم؟!" در حالیکه نه از صنعت کشتی سازی برخوردار بودیم و نه کشتی در اختیار داشتیم!!

پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در دسامبر 1991 و تقسیم مستعمرات جنوبی آن کشور و تشکیل کشور های جدیدی در آن مناطق. دومین بار چنین شانسی نصیب ایران شد!! ولی از این فروپاشی نیز نه تنها بهره ای نصیب ایران نگردید، بلکه با مدعیان تازه به دوران رسیده وخود بزرگ بین و سمجی روبرو گردیدیم؟! در گذشته مدعی ایران در دریای مازندران کشور ابر قدرت روسیه بود که اجازه می داد ، فلان کشتی تجارتی می تواند وارد آبهای ایران گردد یا خیر! در حالیکه در زمان حال این کشور چند میلیونی ضعیف آذربایجان است که می تواند به ایران امر و نهی کرده ومانع ورود و خروج کشتی های ایرانی به دریای مازندران گردد! ؟

خلاصه ای از اظهار نظرایرانیان در مورد سهم ایران از دریای مازندران

چه باید کرد و یا چه می توان کرد؟!

بحث پیرامون تدوین رژیم حقوقی جدید دریای خزر از سال 2002 شروع شد و تا کنون به دلیل اختلاف بر سر چگونگی تقسیم به سرانجام نرسیده است.

- هموطنان گرامی، اگر که در دوران فتحعلي شاه، در صد و هشتاد سال پيش، ايران زير بار فشار جنگ و شکست افتضاح آميز خود، تن به «قرارداد ترکمانچاي» داد و سهم ايران را از کاسپين هزاران ساله ايراني به روس ها بخشيد، اکثريت مردم در جهل و خرافات زدگی و عقب ماندگی غوطه می خوردند. اما آيا امروز هم به همان دوران برگشته ايم؟ آيا برای نسل امروز شرم آور نيست که اجازه دهیم يک دولت غيرمسئول منافع و ثروت های ملی ما را برای منافعی شخصی و مصالحی سياسی و کوتاه مدت به باد دهد؟

میرزا آقا خان بزرگترین وطن فروش معروف قاجار هنگام فروختن آب و خاک شمال ایران به دشمن تاریخی ایران شوروی گفت :" ما به خاطر آب شور دریای خزر کام شیرین دوست را تلخ نمی کنیم !!!"

اکنون میرزا آقا خان در هیات ابلیسی دیگر از گور سر برآورده و در کمال وقاحت از دوستی و اتحاد و اهداف مشترک!!! با روسیه سخن می گوید .

- ایران فروشی به بهانه ی انرژی هسته ای است! !است ترکمنچای دوم در راه است!

- تاریخ معاصر ایران همواره شاهد حضور بیگانگان در این سرزمین بوده است ؛ با آنکه ایران هرگز استعمار نشده است اما بارها و بارها استثمار شده ایم ؛ روزگاری پرتغالی ها روزگاری انگلیسی ها ، و روزگاری همسایگان شمالی مان گوشه چشمی به این سرزمین داشته اند متاسفانه در حال حاضرشیخ نشینهایی که تا چند سال پیش شتر سواری می کردند و کشور چند میلیونی آذربایجان که مسئولین آن در رشوه خواری و فساد دست دولتمردان کشورمان را از پشت بسته اند، به دنبال بخشی از سرزمین ایران هستند!!

روسیه تزاری و بعد ها اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در مقیاس جفایی که در حق این سرزمین کرده اند و درمقیاس میراث و خاکی که از این سرزمین به یغما برده اند شاید هرگز قابل مقایسه با دیگر ان نبوده است ؛ *عهدنامه گلستان *و *عهدنامه ترکمنچای *و ... تنها بخشی از جفای ریشه داری است که این همسایه شمالی سالهای
سال در حق این سرزمین روا داشته است ؛

*اما چه شده است که در حالی که در سالهای متمادی شعار ضد استبدادی و ضد استعماری مان گوش فلک را کر کرده است ، شعار
استبداد و استعمارمان رنگ شرقی نگرفته است ؟* و به قولی دیگر به نظر می رسد درشعار نه شرقی و نه غربی مان در طول سالهای متمادی پایه نه شرقی اش لنگ می زده است و در این سالها هر روز آهسته تر از دیروز نه شرقی اش را فریاد کرده ایم !

- میرزا آقا خان بزرگترین وطن فروش معروف قاجار هنگام فروختن آب و خاک شمال ایران به دشمن تاریخی ایران شوروی گفت :" ما به خاطر آب شور دریای خزر کام شیرین دوست را تلخ نمی کنیم !!!"

اکنون که هر دو رژیم سقوط کرده اند ، جمهوری روسیه تمام تعهدات دولت شوروی را پذیرفته ، همان طورکه صندلی سازمان ملل شوروی و حق وتوی آن در شورای امنیت را بدست آورده و دولت جمهوری اسلامی هم متعهد به انجام تعهدات حکومت قبلی ایران است . به موجب قرارداد 1940 میان دو کشور، این واقعیت بسیار روشن است که دریای کاسپین میراث مشترک ایران و روسیه است که اکنون سهم روسیه آن به کشورهای جدا شده از شوروی سابق هم تعلق دارد و سهم نیمه ایران بایستی محفوظ بماند.

"اما ماجرا از چه قرار است"! به موجب قوانین بین المللی، تکلیف دریاچه های مشترک در میان کشورها ، براساس قراردادهای فی مابین معلوم می شود . تکلیف این بزرگترین دریاچه دنیا به موجب قرارداد 1940 میان اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و رژیم شاهنشاهی ایران معلوم شده است .

- اما پس از فروپاشی شوروی ، ما با چهار کشور آذربایجان ، روسیه، قزاقستان و ترکمنستان در این دریا هم مرز شدیم . اولین ضربه از اینجا بود که این کشورهای نوزاد به همراه روسیه مدعی شدند که حاکمیت سیاسی 50 درصدی ایران را قبول ندارند و باید رژیم حقوقی جدیدی برای دریای کاسپین تعریف شود و حق قانونی ایران را نقض کردند و دولتمردان وقت ایران نیز به سادگی رضایت دادند .
- تا آنکه این روزها روسیه طرح شرم آورخود را برای حاکمیت دریای کاسپین معرفی کرده است که در این طرح حاکمیت بر دریا به دو بخش رو زمینی و زیر زمینی تفکیک می شود! در بخش رو زمینی آبهای دریای کاسپین برای تمام همسایگان مشاع بوده و به قولی زیردریایی های اتمی روسیه تا نزدیکی سواحل ایران اجازه ی تردد دارند و در بخش زیر زمینی ، در طرح روسها آمده است که دو سرساحل هر کشور را به هم وصل می کنند و منطقه زیر دریا حد فاصل این خط فرضی و ساحل هر کشور، سهم آن کشور از زیر دریا است .

چه باید کرد؟

1- در سازمان ملل، ایران می تواند ادعا کند که اگر پیمان های 1921 و 1940 درباره این دریا باید نقض شود، پس پیمانهای 1813 و 1828 (ترکمانچای و گلستان) نیز دیگر اعتباری ندارند. به این ترتیب، ایران می تواند در یک موضع چانه زنی بسیار قدرتمندی قرار گیرد.( پیشنهاد آقای مهندس کورش ذعیم در تاریخ 25 آبان 1386 )

2- واقعییت این است که در مورد مسئله کاسپین، ما همیشه گروگان روابطمان با امریکا بوده ایم. در رژیم گذشته، بعلت روابط نزدیک با امریکا که نوعی تهدید برای شوروی به حساب می آمد، و عضویت ما در پیمان سنتو که برای مقابله با شوروی ایجاد شده بود، دولت شوروی اجازه نمی داد ما از یک خط فرضی میان آستارا و حسین قلی پا فراتر بگذاریم، با وجود اینکه حق بهره برداری از سراسر دریا را داشتیم. اکنون هم به علت روابط تیره ای که با امریکا داریم و امریکا می کوشد با حضور در این منطقه منافع ایران را زیر پا گذارد، حقوق ما در این دریا در حال ضایع شدن است. ابرقدرتی که نفوذش می توانست موقعیت ما را تقویت کند، اکنون تمام نفوذش را برای شکست ما بکار می برد. لذا برای رفع مشکل حیاتی منافع ایران در دریای کاسپین برقراری روابط عادی دیپلماتیک با آمریکا می تواند قدم مثبتی تلقی شود.

- روسها در طی این سالها بزرگترین برنده ی نزاع ایران با دنیای غرب بوده و به منافع سرشاری دست یافته اند، در مقابل این منافع کلان روسیه چه کالای با ارزشی به ایران ارسال کرده است؟! هواپیماهای توپولوف اسقاطی شان، نیروگاه هسته ای از رده خارج شده ای که بعید است هیچوقت بمرحله عملیاتی اش برسد! صنایع ذوب آهن اش که از لحاظ راندمان و کیفیت قابل مقایسه با ذوب آهن سایر کشورهای جهان نمی باشد، انواع سلاحی که به ایران فروخنه است که فقط در موقع بهره برداری از آن پی خواهیم برد هیچکدام قابل اعتماد و بهره برداری نخواهد بود!؟ و ... تنها بخشی از جفایی است که در این سالها در حقمان کرده اند .

حال با توجه به بی خاصیتی ( نمی گویم دشمنی علنی) روسها، آیا وقت آن نرسیده است که ایران در روابط یک طرفه دیپلوماتیک خود با روسیه تجدید نظر کند!؟

4- تسلیم شدن به قولها و سیاستهای فریبکارانه روسیه سزاوار ما نیست، تهدید کردن و تهدید آمیز جلوه کردن هم کار عاقلانه ای نمیباشد، زیرا که ما نه توان و نه تحمل یک درگیری فرسایشی دیگر را داریم. ما باید با خردمندی و یک برنامه درازمدت حساب شده هم مذاکره کنیم و هم مراجع بین المللی را درگیر این مسئله کنیم و در تمام این مدت کوشش کنیم کشورهای دیکر از بهره برداری خودداری نمایند.

( پیشنهاد آقای مهندس کورش ذعیم در 25 آبان 1386)

5- مشکلات خارجی رژیم جمهوری اسلامی یکی دو تا نبوده و فراوان است. داشتن انتظار برای رفع همه این مشکلات بگونه ناگهانی ویکپارچه غیر ممکن است، لذا بایستی به فکر رفع تک تک آنها برحسب اهمیت و ارزش حیاتی که برای کشورمان دارد باشیم. بنظر من و اغلب ایرانیان، حساس ترین و مهمترین این مشکلات پی گیری در غنی سازی اورانیوم است، که روسها در طی یکی دو سال اخیر حمایت نیم بند خود از طرحهای انرژی هسته ای ایران را منوط به اطاعت بی چون و چرای ایران از طرح تقسیم دریای کاسپین کرده اند. پس با تعلیق در امر غنی سازی اورانیوم برای چند سال، روسیه دیگردلیلی به تحت فشار قراردادن ایران در امر راه اندازی نیروگاه هسته ای نخواهد داشت!؟

به همه دوستان که همچنان دل در گرو این سرزمین دارند ، پیشنهاد می کنيم که :

به هر طریقی که می توانند حداقل ، حساسیت خود را نسبت به این اتفاق مهم نشان داده و با اعتراضات خود مانع شوند که روسیه و سایر کشورهای مجاور دریای کاسپین از منابع انرژی و گاز آن بهره برداری کرده ، و با بی اعتنائی به معاهدات بین المللی، بخشی از سهم پنجاه درصدی ایران را به خود اختصاص داده، منافع ملی و تمامیت ارضی ایران را خدشه دار کنند.

امیر هوشنگ آریان پور- مهرماه 1387

این نوشته در اندیشگاه ملی ایرانیان با استفاده از منابع زیر تهیه شده است:

1- مجموعه قوانین و مقررات بندری-دریایی ایران – جلد اول و دوم

2- تاریخ دریانوردی ایرانیان – نوشته دریابد فرج الله رسائی.

3- نشریه میراث ایران- شماره 50 تابستان 1387

Societe Anonyme Des Pecheries Iraniennes 4-

5- سخنرانی کورش زعیم در انجمن افراز (25 آبان 1386)

درباره: حقوق ملت ایران در دریای مازندران

6- سایت های اینترنتی ”ایرنا، ایسنا ”و غیره

7- مشاهدات ونظارت و تماسهای شخصی نویسنده


Share/Save/Bookmark

 
default

The only comment in touch with reality

by Anonymous8 (not verified) on

This is useless
by khosraviL (not verified) on Thu Nov 06, 2008 08:10 PM PST

How can Iran POSSIBLY claim 50% of the Caspian Sea??? Have you guys looked at a MAP?

This is just an excuse to bash Iran. No government of Iran islamic or non-islamic can hold on to that contract after Soviet dissolution. IRI is doing the best it can hope for under the circumstances. It's impossible Azerbaijan and Turkmenistan will have to give up their whole costs!

I'm sick of hearning about this issue by people too blinded by nationalism to think realistically.


default

Iran's Garage Sale!

by opportunity cost (not verified) on

Re: Anonymous Misha

Arguing with characters like Ye Irani as I'm sure you can observe for yourself is an exercise in futility. They are not interested in facts or evidence. Only Slogans.

By the time mullahs are done with raping and plundering, there will be nothing left to "evolve" gradually. BTW, most changes are abrupt via mutation.

Putting up the Family Jewels for Sale

"What would you do when faced with a cash flow problem? You might try to curb expenditure, work harder to earn more, borrow money, or, when all else fails, put up the family jewels for sale. The latter is precisely what President Mahmoud Ahmadinejad’s administration is trying to do as it faces a cash shortage.

Signs that the government may be running out of money have multiplied in recent months. Tens of thousands of civil servants, including school teachers, have not been paid since January. Bills from private contractors working for the government are piling up, threatening the survival of many businesses.

The key oil industry, which accounts for more than 75 per cent of the government’s income, is being starved of cash. Efforts to attract some $15 billion in foreign investments in the oil and gas industries have borne no fruit. Foreign investors are wary of violating United Nations sanctions or running afoul of the US Treasury’s plans to put the financial squeeze on the Islamic Republic.

All this may seem surprising if only because Iran has earned almost $150 billion from oil exports since Ahmadinejad won the presidency in 2005. So, were did the money go?. And here is the rest of it.Part of the answer lies in the hike in inflation rates. According to the Central Bank of Iran (CBI), monthly inflation rates since January 2006 have varied between 2.8 and 3.2 percentage points, making for an annual rate that could reach the 30 per cent mark next year.

Theoretically, in an oil-based economy the government has a built-in interest in inflation. The problem, however, is that Ahmadinejad has presided over a massive increase in public expenditure. Part of this is due to an estimated 21 per cent rise in the budgets of military and security services in preparation for a war with the United States.

Another big expenditure item is the ever-lengthening list of handouts by Ahmadinejad during his tours of the provinces - mockingly known as “The Ruin the Economy Road Show”.""

//www.asharqalawsat.com/english/news.asp?sect...

Also, those new generation of "engineers", technocrats, are leaving Iran in droves. Also with the purge of some of the most qualified professors and teachers (not Islamic enough), the standard of education has gone down drastically.

Huge cost of Iranian brain drain

//news.bbc.co.uk/2/hi/middle_east/6240287.stm


default

Where is my comment. What

by opportunity cost (not verified) on

Where is my comment. What was so offensive about it?

You could have truncated the article if the length was an issue.


default

Re: Anonymous Misha

by Ye Irani (not verified) on

I agree with lot of points you make and differ in couple of areas. I think iri is a bit smarter than you portray. Lets put aside all our sentiments and look at it as a live system. You seem to imply that iri is something close to Taliban of Afghanisan. I think self-correction is one of the basic elements in iri that did surely not exist in Talibal system. iri seems to be a very pragmatic system which eminates from rule of survival. Pragmatic in tactics and strategy.
Shah was very impatient to get us to the gates of civilization (Now that is odd; did hat mean he did not believe Iranians were civilized or did he mixed up civilization with modernity?). Iri in contrast wants to be a self-sustaining global power but has all the time to get there (unlike the early years of revolution when iri wanted to export revolution to other countries overnight!).

I really think it is unfair to compare 30 years of Japan/Germany to that of iri's. I really believe in passing the knowledge via genes to next generation. I think the developing countries have to build the physical infra-struction as well as genetic infra-structure to become equals with industrialized countries. It really takes generations of engineers/doctors/scientists to transform a country from 3rd world one to an industrialized one.

I think the 3rd and upcoming 4th generation of today's Iran are leaping Iran towards a critical change in it's transformation. Now, this has nothing to do with what iri wanted ran to be. I think iri wanted some herd mentality but great nation of Iran had and has different mindset. So, do not underestimate the power of people in redirecting iri and reshaping iri goals. So, I think if our people were of herd mentality, iri would have probably end up to be some mild version of Saudi arabia.

I think we need to zoo out and get a bird's eye view on the road Iranian society has taked in past 100 years. The revolution, war and sanctions are all part of growing pain. We can only get there if we go thru process. I do not believe in overnight injection of democracy, Do you?


default

Ye Irani

by Anonymous Misha (not verified) on

What you are saying about shah is true, but not contradicting what I said. International relations (and friendships) are based on interest. No country today can live in isolation. However, a smart leader (specially of a 3rd world) takes benefit of that limited friendship and give and take. You know that little country in ME who takes full advantage of US, don't you? Shah did the same. That friendship (or mutual interest) peaked when nixon was president when he signed a executive order that iran can receive more sophisticated arms than even esraeel. This is according to a program on the subject that I saw on NPR.

However, I have had no problem with removal of the shah had we the iranians were wise enough to replace his regime with something better for all iranians. Alas that IRI has done nothing but damage to our country for the past 30 years.

Iran is for all Iranians.
My stance is lets get together and build Iran by one brick at a time. Lets not hack branch by branch and get rid of each other.

I have no problem with this conjecture, but if you are familiar with IRI, it is far deep rooted than shah's regime and just like cancer is eating the country of iran away, bit by bit, cell by cell. Nothing is immune. They have already destroyed iran culturally and have turned most of iranians into desperate opportunists. Their tactic: (1) deny and destroy anything and everything iranian, humiliate and defeat iranians into submission and dependence on mullas (2) force islam down the throat of iranians (3) impose themselves as the go-between between people and god (4) rule and rob the country. And they have the constituion that 98% of iranians (left, right, illiterate, and intellectuals, but all naive and inexperienced) voted for to back them up. We are stuck hamvatan between a rock and a hard place and iranians have no one to turn to except to run away if they can. All that because we (1) were deceived with the lies of khomeini and rajavi and yazdi, and (2) GREED: shah was not good enough for us when we knew of no better system to replace him with. Even when a sincere Bakhtiar showed up on the scene and shah yielded (and was dying), the opportunists did not lose the opening to take over and bring us where we are today.

30 years has passed. 30 years is not a short time. Japan and Germany were destroyed in WWII and were rebuilt into prosperous countries in 30 years.

//news.gooya.eu/politics/archives/2007/01/056...

//www.youtube.com/watch?v=GysmQaSYRVM

//www.youtube.com/watch?v=P-bRa86a8to


default

Yek Irani

by opportunitycost (not verified) on

I hate to break it to you, yek irani, the mullahs have an expiration datetoo and they're fully aware of it.

Enough of this rhetoric, brick by brick. How can someone who supports evil believe in building anything good??? You're not fooling anyone with your slogans.

Mullahs' and their supporters' fate will be determined by the people of Iran. As far as I can see, the situation does not bode well for them. Iranians know better than anyone else that as long as the mullahs are in charge, nothing will change. They are just giving them one more chance before they rip them to shreds. We Iranians are an impulsive and fickle bunch.


default

Re: Anonymous Misha

by Ye Irani (not verified) on

You state:"..... Shah had more friends far more than masters..."

Well, It was 1979 and I remember that Shah came for a very critical Cancer treatment from Bahamas to NY hospital. It was deemed not in the best interest of ??? to keep him there for more than few days.
Now do you call this a friendly gesture? Do you know how many countries he had to move to and declined him before he eventually passed away in Egypt? WHat a friends! Shah had an expiration date and that was few months before 22 Bahman. Politics is ugly. Mullas do the same with their puppets.....
Iran is for all Iranians.
My stance is lets get together and build Iran by one brick at a time. Lets not hack branch by branch and get rid of eachother.


default

mollahs don't believe in

by sickofiri (not verified) on

mollahs don't believe in masters

LOL, If the shah had one master, the mollahs have 4 or 5 of them; Russia, China, Islamic caliphate, EU, etc....

considers the history of the Bushehr nuclear power plant. The construction of this plant started in 1975, and 33 years later the plant is as yet not in service! For clarity, 33 years is longer than the life-time of a generation. The Russians have been working on this plant for the past 12 years and as of today it is unclear when they are eventually going to deliver it (at present "2009" is being floated around, which could conceivably mean 31 December 2009);

they are blackmailing/milking the delivery of this plant as an instrument of power in their political dealings with the USA. Further, Iran has as yet to receive a single penny from the companies (e.g. Siemens) that declined to complete the Bushehr power plant, in contravention of the terms of the contract that they had signed with Iran.

If Shah was a "slave" to his "masters", he would still be ruling Iran or his son would still be there.

Tired old 30-year old propaganda is no longer an effective tool to deceive people.

I would suggest you read a few books regarding how the US installed the mullahs in the first place.

Both republicans and democrats have contributed to
installing the mullahs.

I'm hoping Obama et al do the exact same thing to the IRI as they did to the Shah in manufacturing the velvet revolution.

U.S. policies may have contributed to Iran revolution, study says

//www.latimes.com/news/nationworld/world/la-f...
Manufactured coup of 1979: " A Centure of War" by William Engdhall

//www.amazon.com/Century-War-Anglo-American-P...
What really happened to the Shah of Iran:

Excerpts from the book:
//www.payvand.com/news/06/mar/1090.html

Report: U.S. Missteps Led To Shah's Overthrow NPR
//www.npr.org/templates/story/story.php?story...

The installation of Ayatollah by the West:
//www.williambowles.info/guests/2005/iran_cla...

Carter's Habitat of inhumanity:
//www.investors.com/editorial/editorialconten...

Complicity of France in Manufacturing the Iranian Revolution and Jimmy Carter's betrayal of the Iranian People
//www.brusselsjournal.com/node/1857


default

Ye irani

by Anonymous Misha (not verified) on

I will read the article that you posted, and if it contains reliable info that proves me wrong, I will admit my error.

Having said that, you are badly mistaken to view master and slave matter so simplemindedly. Shah had more friends far more than masters, that is why he could receive far more favors from his friends in exchange for (yes) minor favors, thank to the cold war of that era. Likes of iraq did not dare attack iran and kill half-a-million iranians during shah's time, but did as soon as shah was gone. Iran received the best western arms at favorable prices while today IRI pays hand and foot for the garbage that they beg from china and russia (hardly few months pass by without a russian-made plane crushes somewhere in iran). And the reactor would have been completed with the best technology rather than being built with Chernobyl-grade russian technology and used as a way of milking iran.

And you are also mistaken to assume that IRI has no masters. (1) They are the oppressros enslaving iranians - their masters are power and wealth and greed. What difference does it make who the master is, when oppression is involed -- islam is the worst brutal form of mastery for iranians today. (2) IRI is bribing left and right, any country that is worth anything to gain never-delivered support from likes of india, russia, and china. That is the worst form of slavery for iranians who are paying to be enslaved by IRI. Didn't here today that some $100 billion dollars are missing from iranian treasury? (I think AP or AFP reported) That is more than the total iranian oil revenue during the entire regime of the last shah. Where did it go? Nobody knows.

And how about unprecedented 25-year gas and oil contracts with china and india that shah never had.

Iran is on fire sale hamvatan and mullas are taking profit. If having master is taking benefit from the enslaved (estesmaar), then mullas have far too many masters whom they voluntarily pay their dues to to remain in power than shah ever did.

As for caspian oil, a treaty is a treaty is a treaty, no matter what the map says. It was signed then under a totally different set of circumstances, not now with a disintegrated Soviet Union and the cold war behind us. The real story of that treaty and why iran had a large share is beyond this brief comment, but iran was to receive a larger share due to other benefits that Soviets were to enjoy then. It has a long story and reasoning behind it. Nonetheless it is a viable treaty that iran is legally has the right to. That is what counts, even if IRI cannot enforce it!


default

Irani Turk or Irani Islamist?

by Anonymous Iranist (not verified) on


Do you really think that Iran belongs to people like you or the ones who live in Iran and laugh at what you say and make jokes about you wanting them to drop their belief! I'm really baffled how out of tuch you are with reality!

Yes I do think Iran belongs to people like I! Iran is for iranians not islamists, and being iranian is in one's heart, the one who considers it a privilege to be iranian and does not want it to be corrupted by being Turk or Baluch, Moslim or Jew, and so on and so forth.

Maybe you should make a visit to iran anew to see who iranians are laughing at! Or maybe I should say crying at as laughing is very scarce in iran today, thanks to the oppressing islam who only encourages mourning for this arab thug and that arab killer day after day. Maybe you are not aware, but iranians have grown up a great deal in the past 30 years, and even the grand children of islamist revolutionaries of 70s do not care much about islam of their grand parents, thanks for islamic republic to show them the real face of islam. In the last polling, only 14% of iranians cared much about islamic republic's islam, but islamists living in the freedom of the west may still be living in the seventies' version of islam while iranians within have seen a different face of islam and have moved on.


default

Anonymous Misha: Please make a point with wisdom!

by Ye Irani (not verified) on

Islamists do not care!
by Anonymous Misha (not verified) on Fri Nov 07, 2008 01:00 AM PST

Shah could enforce the legal and binding treaty between USSR and Iran in legal means, mullas cannot. This is only a legal matter that needs to be enforced, but (1) mullas do not care, (2) mullas have no friend to pursue the matter and enforce it through UN charter. The new countries were borne out of Soviet Union NOT iran and thus their status has no bearing on the iranian share.
++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

Well, do you think that caspian sea belonged to Iran in it entirety in Soviet-era? Th esee was always shared and Soviet had big part of it even in Shah's era.

Having friend is different than having master. The problem is that Mollas do not believe in masters, unlike shah who always bowed to you know who.

here is some good info from Stanford U. on the matter:

//www.stanford.edu/class/e297a/Caspian%20Sea%...


default

Re: "Anonymous Caspian" and islamophobia

by Anonymous Caspian (not verified) on


I have no problem with Islam and I love it.

Good for you! But what Islam are you talking about. Is that the same Islam which guided khomeini to clean up the prisons and kill upward of 40,000 youths in 10 years? If that is so, please take your beloved Islam and move to your beloved country of Islamistan, wherever it is. And don't forget to take the rest of the islamists with you.

On the other hand, if your Islam is your private matter and is not imposed on any other citizen, directly or indirectly, you can love it as much as you want. I don't care.

So Yes, I am proudly Islamophobia since I seek truth and justice and freedom, and Islam that Islamists have been preaching and feeding upon for the past 30 years does not care about any of those. I have eyes that can see the oppression and murder, but some are blinded by their religiosity and cannot see what their beloved Islam has done to their place of birth that want to remain enslaved, oppressed, and robbed by their beloved islam.

I really wonder how much you know about your heritage!?!

I know more about MY heritage, IRAN, than you think. But do you know much about YOUR heritage, ISLAM? I suggest you review the history of the past 30 years a bit more carefully to better get to know about your beloved Islam, which BTW is nothing but as defined by likes of khomeini and khalkhali if you are a practicing shia. Or maybe you think you can define Islam to your own taste?


default

sicko and ano..iranist can't deal with Jaleho's logic

by Irani Turk (not verified) on

Instead of cursing, insulting and bashing like z's, try to use logic and reasoning in your response. The very reason why you are here and Mollas are ruling Iran is because you think that by insulting islam you will make Iranians drop Islam and follow you! What a pathetic stance. I really wonder if you really are Irani and know Iranians. Or, you are being fooled by few Iranians who dropped their religion to become citizen of foreign countries or because they lost their life in Iran for a some imaginary good life abroad or they got at odds with iri and became a victim. Now tell me, Do you really think that Iran belongs to people like you or the ones who live in Iran and laugh at what you say and make jokes about you wanting them to drop their belief! I'm really baffled how out of tuch you are with reality!

Lets vote for peace, brotherhood, justice, freedom and fairness among all mankind. Lets vote for making Iran a beautiful place for Iranians whether they are Mulim, Jew, Armenian, etc or do not even attach themselves to any set of rules except loving freedom.


default

"Anonymous Caspian" and islamophobia

by tsi noiz (not verified) on

H'mmm, I don't know! I have no problem with Islam and I love it. I care less about rulers though. Lets noy lobby for Mullas or Shahs. Lets hope for Lets give up mozdoori and think free. Freedom and justice can only be appreciated and sustained by free minds.

I really wonder how much you know about your heritage!?!


default

anonymous Irani

by sickofiri (not verified) on

Jaleho keeps repeating the same old fabricated lies day in and day out on this site. Her shrill, standard scripted talking points are boring; they have been debunked many times on this site but she dutifully and mindlessly keeps on peddling...

She lives in an Islamists bubble of IRI making.

You're absolutely correct. She doesn't know the first thing about being Iranian or what being Iranian actually entails.

She is in for a very rude awakening.


default

Islamic twist?

by Anonymous Iranist (not verified) on

Jaleh: You are twisting realities of iran to support criminal activities of non-iranian IRI. You view iran as a base for islamic cult activities, I view it as a country. You view iran the same way that likes of Omar Ibn Al-Khattab and Hassan Sabbah did, I view iran the same way that Koorosh and Daryoush Hakhamaneshi did.

Because 90%+ of "iranians" as you'd put them on quotes, are Shia and Muslims and have been for a good thousand years. And 90%+ of them took part in a revolution, kicked out Shah and his 2500 years of monarchy, and voted for Islamic Republic of Iran.

Yes 90%+ of iranians are moslims (although have not been shia for more than 400 years!), but how many of them perform criminal activities, thievery, rape, torture, murder on behalf of their religion? Only those in IRI regime. IRI is not iran but they are moslims as they claim. And yes iranians were deceived by the devil himself, khomeini, to revolt to replace monarchy with something better, but not with the sh*t that khomeini replaced monarchy with. Maybe they should be allowed to voice their opinion without fear of arrest, rape, torture, and murder to see if they are still as naive as they once were.

These day in Iran, that overwhelming majority decides what defines Iran. NOT YOU.
Don't like it, change your religion and country.

LOL. I do define Iran as I am far more iranian than any of those criminal arabs and their supporters that have occupied iran. Khomeini and Khalkhali are on the record saying that they were moslim first and even if all iranians were killed but only one remained that was good enough for islam. They claim to be non-iranian, not I. Simply having an iranian name does not make you iranian when you hide under that name to act against iranian national interests as we see on this thread and suggest that IRI should give up what does not belong to IRI, that is the wealth of children of iran. Paying charity out of the Caliph's bag, huh?

Changing my country? Would you say the same to Palestinians or to Apartheid South African of few decades ago? I do not want to change my country, I want to rid of non-iranian elements occupying my country. Islamists do not define iran, likes of I do! Islamists want iran to be a base for criminal islamic cult activity, the same way that Taleban wants afghanistan. They are the one who do NOT want iran, but for a base for Islam; they should change their place of residence and get out of MY country and migrate to their own country, the Saudi Arabia!

Of course I am sure you believe that powerful foreigners brainwashed those millions of backward Iranians who poured in the streets. Why don't you ask them to use the same detergent to wash the brain of those sheep again, in a form that you prefer. They have that kinda power, don't they?

What is more foreigner than a murderous god and a brutal arab religion occupying MY country for 1400 years? Other foreigners came and went, but this ugly pig is here to stay until kicked out and forced into retreat. Don't read too much into this islam thing. Desiring religion and believing in mambo jumbo is part of human genes, it will change the same way that it changed twice in the past 1500 years, except that this time people are wiser, know the beast, and are more educated to believe in the non-sense handed to them by a bunch of pan-arab mullas.

And yes they poured into the streets but they did not know that that was the last time that they would be allowed to speak so loudly. Ask them today, and 90% of them want the good old days back. Let them speak, now that they know the ugly beast, and see what they want today.

Iran is so sacred that it needs no ugly ideology to accompany her. Iran can stand up on her own feet, can islam do the same without sucking iranian blood?

Iran is for iranians only; being iranian is by deed not by name.


Jaleho

Anonymous Iranist

by Jaleho on

you said:

 "Why is it that in any dual iran vs. islam/mullas, islamists blame "iran" and take the side of that evil religion and mullas? "

Because 90%+ of "iranians" as you'd put them on quotes, are Shia and Muslims and have been for a good thousand years. And 90%+ of them took part in a revolution, kicked out Shah and his 2500 years of monarchy,  and voted for Islamic Republic of Iran.

These day in Iran, that overwhelming majority decides what defines Iran. NOT YOU. Don't like it, change your religion and country.

Of course I am sure you believe that powerful foreigners brainwashed those millions of backward Iranians who poured in the streets. Why don't you ask them to use the same detergent to wash the brain of those sheep again, in a form that you prefer. They have that kinda power, don't they?


default

Re: We always think everything is ours!

by Anonymous Caspian (not verified) on

Would you say the same thing about that crappy old piece of blood sucking leech named islam and their mullas and supporters? Would you say that that does not belong to us and we don't want any piece of it.

Let's give up anything that has never been iranians, like that cancerous islam, and keep what was iranian. Maps don't count, treaties count. If you go by map, that whole region belonged to us a mere 180 years ago.

Mullas are thieves; they give up what does not belong to them.

No nothing is ours except for iran, the same iran that belonged to us for 2500 years. Let's give up anything else, specially anything that belonged to arabs: islam and that ugly arabic language and culture.


default

We always think everything is ours!

by Ye Irani (not verified) on

This reminds me of "My big fat wedding". The old greek father truly thought that every good thing originated from Greece.
Come on guys. Our share is fairly given. Take a look at the map and understand that just because we call it Daryaye khazar, that does not mean we own the whole water pocket!

Dirty Politics sucks!


default

Changing focus?

by Anonymous Iranist (not verified) on

Iran did not provoke saddam, that half-indian half-arab anti-iran bast*** khomeini did provoke saddam so he can rule and freely dominate iran and kill our youth by thousands.

Why is it that in any dual iran vs. islam/mullas, islamists blame "iran" and take the side of that evil religion and mullas? The blame is all on the shoulders of islamists one by one. They sold the country for a bogus cult.

Islamist would anythign for power, sex, and money.


default

why do you act like you are important

by S javad Amoli (not verified) on

Like all Iranians, we act like we are some body important in the world. we are not
we have no power , we have no friend that has power, and we seek JUSTICe all the time,
we want world to be JUSTICE to us.
we need to get ourselves in shape get powerfull, and then tell them we want 23.73 %( random number).
then ask who has any problem with it


Anonymous Observer

That's OK. Look at What We Have Instead

by Anonymous Observer on

Who wants the Caspian sea?  Look at what we have in its place:

Imam Reza;

Hazrate Maasoomeh;

Ghadamghah (Shiraz)

Shah Abdolazim

and thousands of other Imamzadeh shrines dedicated to every barefooted, koon-pati Arab that ever set his smelly foot inside Iran and croaked when he was there!!!

Be proud of that heritage people and stop your whining!!!

Persia is Eternal.


Jaleho

When Iran took the Brits as hostage

by Jaleho on

during Britain's recent attempt to redefine the water borders with Iraq, the same Shahis complained that idiotic Ahmadinejad is playing with fire and inviting the Brits for an attack on Iran!

How he dares capture the Brits who Iran claimed had come illegally to Iranian waters, and the Brits and people like Karim Sadjadipour insisted that Iran has played the dangerous act of capturing them in at best "disputed waters," while the Brits claimed it as Iraqi waters.

The later revelation that the Brits were actually IN IRAN'S water, just trying their very British thingie of drawing lines as they wish, did not make any of these people take back their dirty language used on Iranian leader's clever vigilance.

They aslo constantly blame Iran for "provoking" the war with Saddam. When Saddam said that the Algiers accord is null, and the Tunbs and Abu Musa belong to UAE not Iran, and Khuzestan belongs to Iraq......Iranians should have tried more DIPLOMACY to avoid war.

Some who are a bit more generous to IRI, accept the fact that Saddam started the war, BUT.....IRI "extended" the war. Supposedly, when Saddam got a quick slap and decided to regroup and told Khomeini "brother, Israel just attacked Lebanon, why don't we make ashti and join forces against Israel for Palestinian sake?"

Khomeini according to these groups should have believed Saddam right away and got some money from Arabs too! Yes deary, how could you have forgotten that minor detail when you invaded us, now kisses and let's go libertae Palestine together!!

I don't know if Khomeini actually had done that, what would these group who accuse him of being an Arab would have said! Let alone that in fact Khomeini was proved to be correct in saying that Saddam did not mean peace then, he's just trying to get enough help from foreigners and regroup  to push again.

In fact, Saddam did exactly that when Iran finally accepted a peace deal in which at least the sold out UN had agreed to include Iran's minimal request: recognize Iraq as the aggressor who has used chemical weapons. Iranians under IRI with hundreds of thousand of sacrifice could not satisfy these people. 

Now, Iran has been on negotiation FOR YEARS to demand a share of Caspian which the change of geography and history of the region has made it a bit absurd, yet what are these people suggesting?

How about Iran forgets its right to nuclear energy in the hope of appeasing Americans who would hopefully become nice all of a sudden to force Iran's unrealistic wish on its newly found puppets in Azerbaijan, Turkmenistan and Kazakhstan!

I'd say, these countries belonged to Iran prior to belonging to Soviet Union anyway, why don't we ask the Americans just return them to Iran now?


default

To Jaleho

by Wanna know (not verified) on

For the life of me, I cannot understand how a supposedly modern educated woman living outside Iran (apparently loving and enjoying freedom) can bring herself to even consider defending/supporting a misogynistic brutal dictatorship which considers women as half of men, good only for the bed and the kitchen?1

If nobody else, you understand very well what is going on in Iran, how can you have the conscience to label others opposing it as traitors, etc. in order to defend that travesty?

Quite a mystery to me!


default

گریه پشمالو

امیر کبیر در امرج کلا برای خرید کلوچه (not verified)


هدف روسیه آن بود و هست که با تقلیل سهم ایران در دریای مازندران، کمک کند که شکل ایران بروی نقشه جغرافیا کاملا بصورت آن گربه زیبا و پشمالو در آید. در حال حاضر هنوز قدری دستکاری لازم دارد و شاید صلاح باشد که قدری بیشتر صبر کنید و مقداری از آذربایجان و مازندران را نیز فدای این هدف مقدس کنید!


default

Islmaist = treasonist

by Anonymous mine (not verified) on

For islamist the only thing that matters is maintaining mulla rule and oppression of iran and iranians. As their leader khomeini said: only one remaining iranian is enough for islam.

They EASILY sell out iran and iranians for islam and easily loot wealth of children of iran and they always have an explanation for their protection of criminal acts of IRI. Never mind what a binding legal document and international law means. As if Soviet Union and its people were beamed up the atmosphere! Never mind that all the republics that exist today were officially part of the government of Soviet Union. The situation is the same with 1975 accord between iran and saddam's iraq. saddam's government is hanged and gone but the treaty is legally binding, even according to IRI.

If shah were in power (sigh) and could safe-guard this crucial national interest of iran, I would have been prouddddddd to be called a shahi!

Islamists are shamelessly nation-less and treasonous. They are willing to rob poor children of iran to remain in power and bribe russia.


Jaleho

KhosraviL, I second that!

by Jaleho on

These are nationalist Shahi dreamers who are not willing to recognize the disintegration of the former Soviet Union as a historic FACT!! Given the power of tongue, they'll get everything back for Russia too.

They have thrown so many stones in the resolution of this issue by refusing to accept reality that while they have been trying to bargain for an unrealistic share, the rest of the newly foremed countries have been cashing on their own share!!


default

No government of Iran

by sickofiri (not verified) on

No government of Iran islamic or non-islamic can hold on to that contract after Soviet dissolution

Who is the liar here? What does dissolution of Soviet Union have to do with a legally binding contract?

It seems like most IRI apologist can't think analytically and are mostly mentally challenged or disabled?

The case should be taken to the International Court by the Islamic Republic, however, the criminals in IRI value the nuclear bomb much more than protecting our irreplacable national wealth and resources.

They are robbing the future generation of Iranian kids out of decent existence and prosperity. May God have no mercy on their children and the children of those who support the IRI.


default

too late

by MRX1 (not verified) on

The second torkamanchai is already done even if the ink is not dry on a document yet.
Have you noticed cockroaches who run IRI do not talk about caspian see any more? you noticed that you do not hear one word about Alborz oil fields any more.

IRI = Ghajar
except IRI had fifty years of progress before they took over, so in a sense they are worse than ghajar.


default

IR supporters

by OH BOY (not verified) on

They cuss and damn the Shah for giving up Bahrain but when it comes to the Caspian Sea and mullahs giving up Iran's share, all of a sudden they become realists and want symapthy for mullahs ... LOL