صورت جلسه کابینه نجات ملی‌

نمایشی در یک پرده


Share/Save/Bookmark

صورت جلسه کابینه نجات ملی‌
by Shazde Asdola Mirza
27-Dec-2010
 

 ساعت ۱۲:۳۰ - منیژه خانم با موبایلش در تماس به شماره اختر الملک، حاضر در جلسه. "الو، نه هنوز این طرف بزرگراه هستم. آره دیگه، اون آژانسی جونممرگ شده اینور پیادم کرد! نه عزیز، میترسم رد شم. این ماشین‌ها و موتورا ول کن نیستن که. میتونی‌ فری جون رو بفرستی‌ با ماشین سوارم کنه؟"

ساعت ۱۲:۴۵ - خبر دریافتی از جناب هوشنگی که در پایین پله‌ها نفس نفس می‌‌زنند. "پنج طبقه؟ منکه نمی‌‌تونم! چرا آسانسور شون خرابه؟ نخیر آقا، جلسه رو موکول کنید به یه روز دیگه. مگه با این وضع هم میشه کشور اداره کار؟"

ساعت ۱۳:۰۰ - جناب مکرم زنگ شروع (غیر رسمی‌) جلسه رو می‌‌زنند. "جنابان آقایان و سرکاران بانوان عزیز، مقدمتان خیر و اوقات تان به خوشی‌! این نهایت افتخار من است که مژده سقوط تهران بدست نیروهای امریکائئ و اسرایئلی را خدمت شما بزرگ واران، عرضه دارم." ... تشویق عمومی حضار با صدای، "صحیح است - احسنت!"

ساعت ۱۳:۱۰ - استاد صادق الدّوله بعد از تنظیم سمعک، رو به نفر سمت راست خود کرده و می‌پرسند: "ایشون چی‌ گفت؟ بورس تهران سقوط کرده؟"

ساعت ۱۳:۲۵ - اولین تلاش (غیر رسمی‌) جهت معرفی‌ کابینه موقت شاهنشاهی، توسط کلنل آیرون ساید. "ما از طرف، نیروهای متفق، مامور هست کی‌، اعضأی کابینه جدید، معرفی‌ کرد. اسم هر کس خواند، آن کس باید بلند شد، و خودش به همه معرفی‌ کرد! خیلی‌ خلاصه کرد ... پلیز، اند تنک یو."

ساعت ۱۳:۳۵ - جناب پلنگ السلطنه پس از ده دقیقه کشتی‌ فرنگی با کلنل آیرون ساید، با مهارت میکروفن رو بدست می‌‌گیرند. "نخیر آقا، بنده اعتراض قبل از رسمیت جلسه دارم! من چهل ساله که عضو لژم ... بله؟ نخیر، با این مساله مخالفت اساسنامه‌ای و قرار نامه‌ای دارم! در مینوت جلسه قبل ذکر شده بود که؛ اول اکسیون همایش بعدی باید قدردانی از رفتگان اولین لژ تاریخی‌ ایران، یعنی‌ لژ همایون باشه ... سپس نام نهایی‌ کابینه و هر آکسیون جدیدی ... نه بر عکس! پس کو آقا - کو؟ از همین حالا می‌‌خواهید مملکت رو به بی‌ نظمی بکشید؟"

ساعت ۱۳:۵۵ - اختتام وقفهٔ ده دقیقه‌ای جهت صرف شیرنی و شربت، و مبادله چند خاطره جالب از دوران جنگ جهانی‌ دوم ... بهمرأه قدردانی از خدمات بی‌ شائبه لژ همایون!

ساعت ۱۴:۰۰ - جناب مکرم زنگ امتداد (غیر رسمی‌) جلسه را می‌‌نوازند و با تکدر اضافه می‌‌فرمایند: "متاسفانه به استحضار این جانب رسانده اند که عدد حاضران هنوز به حداقل رسمیت و کورم نرسیده. فریدون جان، ترو خدا حرف مامانتو گوش بکن! هم یه سر برو منیژه خانم رو از اون طرف بزرگراه با ماشین بیار ... و هم این واکر رو ببر خدمت حضرت هوشنگی که هنوز تو راه پله طبقه دوم تشریف دارند!"

ساعت ۱۴:۲۵ - استاد صادق الدّوله به صدای ناگهانی کوبش خشمگین عصای جناب هوشنگی بر میز ریاست، از خواب پریده و بی‌ اختیار فریاد میزند: "صحیح است ... احسنت!"

ساعت ۱۴:۳۰ - حضرت هوشنگی پشت تریبون قرار میگیرند. "غلط کرده هر کی‌ گفته! قرار مینوت قبلی‌، قدردانی از اولین لژ منظم بود! کدوم پدر سوخته‌ای حرف از لژ همایون به میون آورده؟ اون تشکیلات که نامنظم نامنظم بود ... هیچ ربطی‌ هم به سنت و طریقت اسکاتی نداشت!"

ساعت ۱۴:۴۵ - جناب مکرم دوباره اعلان پانزده دقیقه "وقفهٔ نامنتظر" می‌‌نمایند، تا حضرت هوشنگی بتوانند به عنوان رئیس سنی‌ جلسه جلوس کنند. در این موقع، آبدارچی وارد میشود: "سلام علیکم."

ساعت ۱۴:۵۰ - جناب هوشنگی، رئیس سنی‌، با تکدّر و عصبانیت پاسخ می‌‌دهند: "سلام علیکم و زهر مار ... یاد بگیر که بگی‌، الله ابها!"

ساعت ۱۴:۵۵ - جناب مکرم با دستپاچگی از مقام ریاست سنی‌ کسب اجازه می‌‌کنند، تا اضافه نمایند: "علیکم السلام ... سلام علیکم! هیچ اشکالی‌ نداره، آقا قندعلی ناراحت نشو ... حتی در کابینه جناب هویدا هم تقریبا نصف وزرا سلام علیکم می‌‌کردند."

ساعت ۱۵:۰۵ - قندعلی آبدارچی در حال خروج از جلسه زیر لب می‌گوید، "یا ابوالفضل"

ساعت ۱۵:۲۵ - تذکره قرارنامه‌ای حضرت پلنگ السلطنه، به مورد نیازمندی تعیین رئیس انتخابی، قبل از نام نهایی‌ کابینه ... با اکثریت آرا مورد موافقت قرار می‌‌گیرد، تا منوط به تصویب رئیس سنی‌ جلسه، در دستور کار گنجانده شود.

ساعت ۱۵:۳۰ - رئیس سنی‌، حضرت هوشنگی در اعتراض به تصمیم (غیر قانونی؟) جلسه جهت رای گیری برای ریاست، آماده رفتن می‌‌شوند. توضیح ایشان، پس از کسر مبالغی صفات ضاله: "پدر سوخته‌ها ... پس از فوت مرحوم انتظام السلطنه، من سی‌ و پنج سال پیش در آخرین رای گیری لژ، گراند مستر شدم! هیچ وقت هم که استعفا ندادم ... زنده و سالم هم که هستم. برید اساسنامه اسکاتی رو بخونید! ریاست عمری است - نه زوری!"

ساعت ۱۵:۳۵ - وقفهٔ نامنتظر.

16:00 hour - The American colonel turns to the Israeli major and quietly says, "Fuk me if this ain’t Iraq 2003 all over again! Jus like them self righteous ashols, these moder fukers can't organize a piss in the brewery. Let's call the moderates, now!"


Share/Save/Bookmark

Recently by Shazde Asdola MirzaCommentsDate
The Problem with Problem-Solvers
2
Dec 01, 2012
I am sorry, but we may be dead.
18
Nov 23, 2012
Who has killed the most Israeli?
53
Nov 17, 2012
more from Shazde Asdola Mirza
 
Shazde Asdola Mirza

Couldn't find old Okhtapos, but here is Ms. Susan in Kaf Show

by Shazde Asdola Mirza on

Thanks for your comments and attention, dear MPD, Farah, JD and other friends. I wish you all a happy new year.


Jonny Dollar

Shazdeh, exactly my point! Your avatar ($) derived from masons

by Jonny Dollar on

secret symbol of masons who were totally in control of the government. this is another secret that many people are not aware of, but i am sure you are. many of our presidents including Lincoln were masons. Skull and bone which Bush and Kerry belonged were something of the same nature. I don't know what it is about american society that has many secret socities!

"God is love!"


Farah Rusta

یاد انجمن اختاپوس بخیر

Farah Rusta


 

  استاد صادق الدّوله شما من را برد به آن دوران. میگم نکنه شما همون حسن بلژیکی هستید شازده؟ بقول فرنگیا

Thanks for the memory :) 

 

 


Multiple Personality Disorder

Very interesting

by Multiple Personality Disorder on

... and pointed.


Shazde Asdola Mirza

ماندا جان: لطف داری

Shazde Asdola Mirza


تشکر بسیار - ولی‌ با تلویزیون و سینما مگه هنوز کسی‌ به تئاتر هم میره؟ شاید بهتر باشه که یه نسخه از این نوشتجات رو بفرستم برای وزارت ارشاد اسلامی، بلکه تو صدا و سیما تبدیلش کنن به یک سریال کمدی!

Bad Stories for Bad Kids


Monda

So entertaining!

by Monda on

Shazdeh jan, I just read your piece for the third time and as before really enjoyed your characters and dialogues. Most of your articles and blogs read like plays. If you have not turned any of your creations into plays, I think You or Someone should, Soon, vaalaa.


Shazde Asdola Mirza

جانی دلار

Shazde Asdola Mirza


Freemason is like a private club, but the members can disclose (if they choose) that they are affiliated with it. Some of the greatest leaders and thinkers of the West and the East have been members of the different Freemason Lodges ... but I am not!

The picture of this article is The Great Seal of the US treasury, which is printed on the back of all US dollar bills ... you should know that Mr. Dollar ;-)


Shazde Asdola Mirza

Dr. Noury: thanks - the following book is shorter & more direct

by Shazde Asdola Mirza on

//www.amazon.ca/Aspects-History-Freemasonry-Iran-Framasoneri/dp/1588140253

It also shows the politics behind the Shah's attack on the Freemason movement, which actually culminated in the Savak's approval and support for the publication of the Sedan House's documents.


Jonny Dollar

Shazdeh, Your avatar, are you a mason, or you just pretend?

by Jonny Dollar on

or may be making fun of? you couldn't be since masons shouldn't reveal their identities. just wondering.

"God is love!"


M. Saadat Noury

نگارشی زیبا و دلنشین

M. Saadat Noury


 

 برای آگاهی بیشتر نگاه کنید به منابع زیر

فراماسونری در ایران
فراموشخانه و فراماسونری در ایران


Red Wine

...

by Red Wine on

شازده جان برایت یک نامه فرستاده ام،بخوانید لطفا.


Shazde Asdola Mirza

He Approves the New World Order

by Shazde Asdola Mirza on

Dear Divaneh, your kind approval to me is as precious as the one on "The Great Seal". God bless you with this and many fine new years to come.

Bad Stories for Bad Kids


Shazde Asdola Mirza

شراب سرخ عزیز

Shazde Asdola Mirza


رسیدن حضرتعالی از مصر باستانی را خوش آمد میگویم، و امید دارم که تمام اوقات به کام و تمام سفر‌ها تان بخیر باشد.

بله حق مطلب را ادا کردید. بقول یکی‌ از دوستان چپ دست، "اون دوره خان خانی تموم شد ... فهمم بره بالا"! من هم که طبیعتا حرف گوش کن هستم، سعی‌ نموده‌ام تا میشود کتاب بخوانم، و آنچه از مال دنیا به غارت رفت و باز نیاید را، به طریق معنا جبران سازم.

در احوال آن رفتگان و بزرگان هر چه دیده، شنیده و خوانده ام، از تلخ و شیرین قابل فهم و جذب است، الا اینکه به حال خود و همپالگی خود کم لطف بودند و نا مدارا. به که می‌توان گفت که آنچه از ما به ما رفت، صد چندان آنست که بیگانگان کردند؟

خداوند به جنابعالی سعه صدر بیفزاید که از خوبان اید و مهر ورزان. دعای خیر شما را چون توتیا بر چشم دارم و به عالمی نفروشم.

Bad Stories for Bad Kids


Red Wine

...

by Red Wine on

شازده جان عزیز و مکرم هذا هو أفضل که ما خوانده ایم.

چه دورانی بود با آن الدوله‌ها و آن ال سلطنه‌ها ! آنان که آنجور بودند و رفتند و ما که اینجوریم و هنوز هیچ !

دستتان درد نکند ، الهی که همیشه سلامت باشید،آب انار را فراموش نکنید که می‌گویند شفا است.. استغفر الله ! :) .

ارادتمند شما..

شراب قرمز.

 


divaneh

Excellent play

by divaneh on

Funny and to the point again Shazde. Someone has to screen this play.