ايــران بـزرگ: ایران، تاجیکستان، ازبکستان، اذربایجان، کردستان، و غیره

ايــران بـزرگ: ایران، تاجیکستان، ازبکستان، اذربایجان، کردستان، و غیره
by مسعود از امریکا
27-Mar-2009
 

گر تو باشی کرد، و یا تاجیک، و یا ازبک منم
                ای برادر، و ای خواهر، تو ایرانی بود، این را بدان، بر تنم

گر تو کردستان زمینت، و یا باشد اذربایجان
                ای بدان دوست، تو ایرانی هستی، این را بفهم، بر تنم

این خاک وطن، که ایران ما بود، تا ابد
                سرزمین فارس است، ای دوست، ز این فرهنگ ما،  تا ابد، بر تنم

ای خداوندا، به ما ده رهبری، چو کوروش، و یا چو داریوش
                متحد کند این ایران، سر زمین ما، بزرگش  را، ای جان تنم

دل و قلب ما ایران بود، ز این سرتاسر، از شرق به غرب
                نه این ایران، ای دوست، لیکن ایران بزرگ، ای جان تنم

                             

 

                    *                    *                    * 

 

دوستان،

لطفا این ودیو کوتاه را تماشا کنید:

//pan-iranism.com/test6.swf

 


Share/Save/Bookmark

more from مسعود از امریکا
 
default

Iran-e- Bozorg

by maziar058 (not verified) on

ich bin ein persisch! let's get them all back.
without I.R


مسعود از امریکا

فتح الله جان

مسعود از امریکا


راستش، من خودم هم ترجیح می دهم که همون 'ايــران بـزرگ' را استفاده کنیم، تا 'ایرانشهر سوم' - همانطور که فرمودید، 'ایرانشهر سوم'، اشخاص را یاد  'رایخ سوم' ، و المان نازی می اندازد - مرسی اقا!


default

Pontiff !!! ایرانشهر سوم

Fatollah (not verified)


it smells the coming of third rich! Get real dude!


مسعود از امریکا

Pontiff عزیز

مسعود از امریکا


من از شما خیلی ممنونم برای این مقاله بسیار مفید در مورد ایران عزیز ما:  ایــران بـزرگ - ایراشهر سوم.  من از شما خواهش میکنم که این بلاگ را به دوستان و هم وطنان هم فکر ایمیل کرده، تا انها هم با دیگران این را در میان بگذارند ... قربان شما!


default

ایرانشهر سوم

Pontiff (not verified)


""سرزمینی که امروزه ایران نامیده میشود تنها بخش کوچکی از کشور ایران است.

سرزمین بزرگ ایران در چند سده ی پایانی به دست بیگانگان تکه تکه شده و
هر تکه ای از آن ،از آن ِ بیگانه یا مزدوری گشته . بسیاری از فرهنگشهرها و
مادر شهر های ایران بزرگ هم اکنون بدور از مام ِ میهن در حال نابودی اند.

بسیاری از ایرانی نژادان بدور ازفلات ایران ناچار از تاب آوردن شکنجه و درد
دوری اند.

حتی خود ساکنان «ایران مرکزی» در زیر ِ سایه ی ِ شوم ِ حاکمیّت ِفرقه ای روزانه
زیر شکنجه وکشتار و اَ لَم اند.

در فرا رود شهر های ِ بزرگ که یاد آور ِ دوران ِ فخر ِ ایران اند همچون
مرو، خوارزم، بخارا زیر حکومت اهریمنی ی ِ نوادگان مغول در ازبکستان نا گزیر
از کتمان نژاد و ملیت خویش اند. بخش مهمی از« خراسان بزرگ » که فرهنگ و
ادب ایران را در خود پرورانده هم اکنون در کف بی کفایت ِ ابنرانیان
گردانیده میشود. و ایرانیان ِ این سرزمین ها هیچ کونه حقی را پیرامون زبان
و کِبودِ نژادی خود دارا نیستند . حتی چندین میلیون تاجیکی که در ازبکستان
می زیند برای رهایی از آزار و شکنجه اهریمنان ِ ازبک کِبود(هویت) نژادی ِ
خود را در سرشماری ها انکار می کنند .در افغانستان ِ مصیبت زده دیو ِ تعصب
ِ دینی خون ِ مردم را در شیشه کرده . افغانستانی که برادر و آشنای ِ ذیرین
ایران است. برادر افغانی که در سایه ی سیاست های استعماری و سیاست های
خائنانه ی حاکمیت فرقه ای در زندانی تنگ و شوم و تاریک در انتظار آینده ای
نه چندان روشن است.

در غرب ،ایرانیان ِ کُرد وکردان ِ همیشه ایرانی در زیر فسشار های ِ
مذهبی و نژادی بسر میبرند. در جمهوری اسلامی مردم ِ کُرد در میهن خود زیر
سختترین فشارهای مذهبی اند.

در سوریه ،ترکیه و عراق کردان غیور سال های ِ سال است که زیر شکنجه و بیداد...

اهریمنان ِ تُرک و تازی اند. تمامی ی ِسرزمین های کردنشین در هر نقطه
از جهان بخشی از ایران بشمار می رود. هر جا که کُرد است آن جا ایران است.
بطریق اولی بخش های بزرگی از باصطلاح کشورهای پوشالی ِ سوریه ، عراق،
ترکیه از آن ِ ایران است .

در نیمروز ِ دریای ِ پارس «بحرین» از دست رفته ای غریب است که تا چند
دهه ی پیش ، بیشتر 70درصد مردم آن را ایرانی ها تشکیل می دادند ولی "جغد ِ
شوم" این خطّه را نیز از ایران ِ مادر جدا کرد .در باختر ِ(شمال) ارس
سرزمین همیشه ایرانی اران ارانی که یادگار و مهد پیر مغان ، زرتشت بزرگ
است.

ارّانی که اهریمن ِ روس به ترفند و دروغ نام آذربایجان ِ باختری بر آن
نهاد و هم اکنون کمپانی های نفتی وسرمایه داران جهانی سرنوشت مردم ستمدیده
ی آن خطه را بدست مشتی خائن ِ دروغ پرداز داده اند. و مردم تازه ازدم
بلشویسم رهیده ی ارّان این بار در دام صیهونزم وپان ترکیسم گرفتار آمده
اند تا از بی چیزی وگرسنگی بر خود بپیچند در حالیکه دولتمردان و سر رشته
دارانشان در حال دسیسه چینی و خوش خدمتی برا ی بیگانگان اند.

اکنون زمانه ی آن فرا رسیده (وحتی در حال گذراست) که تمام مردم
ایرانی در گستره ی فلات ایران باری دیگر همچون گذشته های دور به هم
بپیوندند . کانون این نهضت نیز ناگزیر «ایران مرکزی » خواهد بود .

بایای ِ همه ی ِ گروه های ملی ایران است که در گسترش این اندیشه
بکوشند. و نخست از خود ایران بیآ غازند . امروزه ِ روز بزرگترین آرمان
وخواسته هر فرد حقیقی و حقوقی که خود را ملّی می داند بایستی بسط وگسترش
اندیشه پهن ایرانیسم در درون فلات باشد . در بیرون فلات ایران نیز مردمان
ایرانی نژاد مشتاقانه در آرزوی یکی شدن و گسترش پیوستگی های خود با ایران
مرکزی هستند. دربا لکان مردمان ِ کُروات . هم نژادان ما که در هزاره ی
پیشین از مام میهن کوچیده به خاک ِ اروپا پا نهادند هنوز ریشه و تبار خویش
را از کف نداده اند در اُ وسِتیا و آلبانی نیز مردمان هم فرهنگ ودوستان
تاریخی ما چشم نگران روزهای خوش وتجدید روزگار فخر وعصمت اند.

با این اوصاف ایران آمیغی و پهن نه تنها در فلات ایران از آرارات تا
هندوکش و از دجله تا فرا رود بلکه تا باختر ِ کوههای ِ قفقاز وخطه بالکان
را نیز در بر میگیرد.

* * *

ایرانیان در گذشته ی ِ پر بار خویش دو امپراتوریِ ِ بزرگ را ساخته وبر
پایه آنها سرزمینهای خویش را با شایستگی گردانیده اند . نیاکان ما بر اساس
فرهنگ و دستور های پاک و ریشه دارِ آریایی ، دو« ایرانشهرِ » بزرگ را پدید
آوردند که آغاز هر یک از این دو که آغازی برای یک تمدن ِ ( شهریگری ) نوین
و سامانِ ِ نوین ِ جهانی بود .

سررشته داری خجسته هخامنشی (ایرانشهر نخست ) و حکومت ِ فرخنده ی ِ
ساسانیان ( ایرانشهر دوم ) هر یک سامان و ارمغانی برای انسانیت وتمدن آن
زمان عرضه داشتند . به گواهی ِ پیشینه ( تاریخ ) هر زمان ایرانیان دارای
مرزهای فراخ وگسترده بودند و یک سر رشته دارییِ ِ سامان و منسجم داشتند نه
تنها برای خویشتن بلکه برای همه مردمان و سایر ملت ها خوشبختی و بهروزی به
ارمغان آورده اند.

اکنون در جهان نوین که دانش و خرد بر آن فرمان می راند.
برخاستن « ایرانشهر سوم » بار دیگر مشعل خرد ودانش را به دست فرزندان پاک آریایی خواهد سپرد.
تحقق « ایرانشهر سوم» میسر نیست مگر در سایه ی « پهن ایرانیسم »: پهن ایرانیسم پیوند دهنده ی
همه ی مردمان ایرانی نژاد خواهد بود . از تاجیکستان تا کرواسی ، از
ارمنستان تا هندوکش و از رود کُر تا دجله و هیرمند .

دو آخشیج « خون وخاک » پایه ها و اساس پهن ایرانیسم را می سازند . هر
جا که مردمان ایرانی نژاد « از گذشته های دور تاریخی » در آن زندگی میکنند
بخشی از ایران است ( اصل خون) و هر جا که بخشی از فلات ایران است هم اکنون
ایرانی نشین باشد یا نه از آن ِ ایران و ایرانی می باشد ( اصل خاک ) .

باید یاد آور شد از دید پهن ایرانیسم دولت / ملت هایی که خود را به
آرمان ایرانگرایی نزدیک می بینند و با با همی ( اتحاد ) سرزمین های ایران
مشکلی ندارند هیچ بایستگی ندارد که به صورت سیاسی به « ایران بزرگ »
بپیوندند .
( کشورهایی چون تاجیکستان ، ارمنستان ، کرواسی از این دسته اند)
ولیکن کشورهایی که در آنها گونه ای از آشوب و به هم ریختگی ِ سیاسی
رواست ( همچونافغانستان ، عراق ) یا دولتهای ضد ایرانی در آنها سر رشته
داری را بر عهده دارند ( بحرین ، آران ، ازبکستان ) به هر نحوی از انحاء
حتی به کمک نیروی ارتش باید به ایران ِ مرکز بازگردانده شوند .

در ایرانشهر سوم ، جایی برای مردمان انیرانی نخواهد بود.ایرانشهر سوم
بر اساس نژاد پاک آریایی نهاده میشود... .

نیکیو بدی در نهاد ونژاد ِ مردمان گنجانیده شده . نیکی ، هوشمندی ،
دلاوری و راستی در نهاد نژادهای شریف و والا و بدی و سستی و دروغ در گهره
ی نژادهای فرودست . رابطه نژاد فرادست و نژاد فرودست تنها یک رابطه می
تواند باشد : جنگ .

در همبودگاه (اجتماع ) آینده ایرانیان جایی برای نژادپست نخواهد بود-
اگرمی خواهیم همبود گاهی نیکو و سالم داشته باشیم - ایرانشهر آینده تنها
از آن نژاد آریا خواهد بود .اعراب ( و مهاجرین غیر ایرانی ) از هم اکنون
بایست در اتدیشه لانه ای برای خود باشند.

در مورد نژاد ایرانی بایست گفت خواسته و هدف از واژه ی ایرانی و آریایی ها است
. و جز این و جز این نمی تواند باشد.

با بسته ترین عمل در ایران آینده اصلاح نژادی است .ایران به پاک سازی و
پالود گی ی ِ نژادی نیازمند است . در طول زمانهای گذشته توده های یورشگر
بیگانه و دژآگاه آسیبهای جدی و گاه جبران ناپذیری بر ئژاد پاک ما وارد
آوردند .

ترمیم نژادی مسئله ای است که با یست به آن پرداخت . و از راههای گوناگون و در
یک دوره ی بلند مدت باید به آن پرداخت...
ایران آینده نیازمند ایرانیان نیک ،نیک سرشت ، راستگو و در یک کلام آریایی( آزاده ، شریف ) می باشد .

با وجود نژادهای تباه شده و فرو دست نمی توان کاری از پیش برد این حقی
است که سپهر (طبیعت ) به نژاد ما ارزانی داشته تا سرور و صاحب گیتی شویم
رسالت ِ نژاد ِ اهورایی ِ ما بر افروخته نگهداشتن آتش دانش و خرد و از بین
بردن و رویایی با اهریمنان فرو دست می باشد .

ایران بود آن چشمه صافی که به تدریج/ بگرفته لجن تا گلو و زیر ذقن را

کاو مرد دلیری که به بازوی توانا/ بزداید از این چشمه گل و لای و لجن را

در ایران آینده نیازی به فرهنگ و ادیان تباه ِ سامی نیست . ایران آریایی
بی نیاز از هر گونه دروغ و دروغ پردازی هایی است که یهودیان و عربان به
جهانیان عرضه داشتند . ادیان شگفت و منحط و سراپا دروغ سامی در جهان کنونی
نه تنها سنگ از راه انسانها بر نداشت بلکه این ادیان اهریمنی انسانیت را
غرق در فتنه و آشوب و جنگ نمود .امروزه بیشتر خونریزی ها و فتنه های جهانی
بر خاسته از جهان سامی است.اهریمن سامی نژاد (جهود و تازی ) یکی در پی
مصادره تمدن بشری بنام و حساب خود و اندوختن سکه های زر و دیگری در پی
نابودی و تباهی مردمان است . در ایرانشهر ها جایی برای هیچ آخشیج ( عنصر –
فاکتور ) از آخشیجهای ِ فرهنگی ِ جهان سامی نخواهد بود .

تنها و تنها یک دین رسمی خواهد داشت و آن کیش ایران پرستی است.
ایران خدای ما و زیارتگاه ماست . در ایران آینده ، کلیسا و مسجد و معبد ِ
ایرانی « خاک ایران » خواهد بود .

با این حال در « ایرانشهر سوم » تلاش بر این است تا فرهنگها وسنتهای
ملی و دیرینه نیکان و پدران خویش را زنده نگاه داریم .هر دین و هر زبان و
سنتی که یادگاری از نیکان و فرهنگ ایرانی باشد برای هر ایرانی ارزنده و
دلخواه است . هر دین و آئینی که ما را به هدف و آرمانمان نزدیک تر سازد در
صدر آموزه هایمان خواهد بود .پافشاری ِ ما بر تبار آریایی تنها از زاویه
نژادی آن نیست . داشتن رنگ و تبار و نژاد آریایی به تنهایی کافی نیست .
بلکه ، هر ایرانی بایست خوی و خیم ِ ( اخلاق ) آریایی را نیز در خود پرورش
دهد . می بایست اندیشه و گفتار و رفتار نیک و راست اندیشی و راست کرداری
پیشه و هدف هر ایرانی باشد . همچنان که بزرگ مرد ایرانی اشو اسپیتمان
زرتشت هزاران سال پیش از ماخواسته و تا هنگام مرگ بر آن پا فشرده هم اکنون
نیز هر ایرانی باید در راه آن بزرگ مرد ِ اهورایی گام نهد.

در ایرانشهر نوین جایی برای خرافه و پندارهای پوچ نیست . دیو تعصب دینی که
در طی 15 سده تیشه به ریشه فرهنگ و زندگی ایران و ایرانی زده بایستی به
فراموشی سپرده شود.

هر ایران پرستی می بایست به یاد داشته باشد که ایران بزرگ آرمان بزرگ
میخواهد . دستیابی دوباره بر پهنه ی فلات ایران کاری آسان نخواهد بود . و
راهی دراز را می طلبد . ولیکن شیرینی رسیدن به هدف هر سختی ودشواری را
برای پهن ایرانیست ها دلچسب وگوارا می سازد .

گر مرد رهی میان خون باید رفت

از پای فتاده سرنگون باید رفت

تو پای درنه و هیچ مپرس

خود راه بگویدت که چون باید رفت""


مسعود از امریکا

rainbowcountery عزیز ... در ضمن

مسعود از امریکا


من میخواهم که بدانید که به این موضوع من واقعا اعتقاد دارم .. به عمل اوردن این کار، لازمه اش داشتن رهبرانی چون کوروش و داریوش کبیر می باشد .. البته برای قرن بیست و یکم. رهبرانی که دید عمیقی مثل این دو بزرگ مرد داشته باشند، به علاوه نابغگی شان - از هر چیز مهمتر، اینست که دل مردم را با عشق و علاقه به این عقیده باید تشویق کرد - موفق باشید!


مسعود از امریکا

rainbowcountery عزیز

مسعود از امریکا


به امید ان روز - یادت نرود: هیچ وقت، هیچ چیز، امکان ناپذیر نیست ... قربانت!


rainbowcountery

Bravo

by rainbowcountery on

Beautiful Poem .

آن روز خواهد آمد