مهاجر

داستانهای استانبول

۴ و ۵

07-Sep-2012 (one comment)
حاجی، حاجی تبریز بود. یکی دو ماهی بود که تو هتل می‌دیدیمش. یه‌بار هم وسطاش رفت ایران و دوباره برگشت. نمی‌دونستیم چی می‌فروخت، چی می‌خرید و یا طرف معامله‌ش کی بود. یه بار حاجی دعوتمون کرد بریم اتاقش عرق‌خوری. با زیرشلواری و عرقچین سفیدش رو تخت نشسته بود و استکان پشت استکان می‌نداخت بالا و با لهجه‌ی غلیظ ترکی‌ش جوک می‌گفت>>>

سرود

برپا! - برای سرود جمهوری اسلامی

پیامت ای امام 'استقلال، آزادی'؟

05-Sep-2012 (3 comments)
محسن کائدی که مدال طلای خود را گرفت و جمعیت برای او دست زدند، سخنگو اعلام کرد: «تقاضا می‌‌شود برای شنیدن آهنگ سرود ملی جمهوری اسلامی ایران بایستند». جمعیت ۸۰ هزار نفره یک‌‌جا بلند شد. ما نیز ایستادیم. ولی کلمات آن چی؟>>>

رمان

نگران نباش

روایت ذاتاً صمیمی مهسا محبعلی از مدرنیت شله قلمکارایران

05-Sep-2012 (3 comments)
تهران بزرگ آشوب زده است و مردم در حال فرار از شهر زلزله زده ولی در این گیرودار، « شادی» دختر مجرد شمال شهری و قهرمان ناخلف قصه، همه نگرانی‌اش در این نهفته است که مبادا حب‌های تریاکش تمام شود. قوطی را باز می کنم. فقط شش تا>>>

رمان

رها و کیان

به خدا قسم اگه بدون رها بیای خونه قلم پاتو میشکونم!

05-Sep-2012 (one comment)
مادرم تعریف می کند که سالهای اول انقلاب یک زوج نمی توانست هیچ جابرود ، حتی توی ماشین شان باشند، که فوری جلویشان را می گرفتند. برای خودم فقط یک بار پیش آمده بود، آن هم خیلی وقت پیش. فوری می گوییم زن و شوهریم. دو تا از اینها کیان را چند قدمی دورتر می برند و سومی با من می ماند>>>

شعر

بامداد ایرانی

برای احمد شاملو آموزگار انسان

05-Sep-2012
هنوز باغچه ها سبز بود
و آبهای جهان
زلال مثل نگاه پرندگان بودند
هنوزعشق نفس می کشید>>>

شعر

تک درخت
05-Sep-2012
به آن درخت میماند
ایستاده بر فراز کوه
تنها و سربلند
چشم در چشم خورشید.
>>>

قهرمانان

عکس: وقتی چریکها چریک نبودن...

عکس: وقتی چریکها چریک نبودند

سرنوشت هر کدام از آنها برای من درسی بود

by Amir Fetanat
03-Sep-2012

>>>

قهرمانان

 وقتی  چریکها چریک نبودند

سرنوشت هر کدام از آنها برای من درسی بود

03-Sep-2012 (68 comments)
در این مقاله به بعضی نام ها اشاره میکنم که بعد ها قهرمانان و قدیسین جنبش چپ مسلحانه شدند. این آشنائی با آنها و مرور زندگی، شخصیت و رویاها و دردها وانگیزه های آنان همیشه بهانه ای بود تا به برخی مفاهیم نگاهی دوباره کنم. تفاوت بسیاری است بین آشنائی نزدیک با یک قهرمان و نگاه آنان که دانششان از قهرمان محدود به عمل قهرمانانه اوست>>>

ایرانیها

سازش تاریخی

گفتگو با دیگران سرانجامش همه سود است

03-Sep-2012 (2 comments)
وجه مشترک همه ایرانیها اعم از ناصرالدین شاه و مسعود رجوی و دکتر محمد مصدق و محمد رضا شاه و کریم آقا بوذرجمهری و مهد علیا و کریم شیره ای و نورالدین کیانوری... من ، تو، او، ما و شما و ایشان همین نکته است. ما هیچگونه تخصص و مهارتی در مصالحه و سازش نداریم>>>

دهه شصت

سرباز گمنام امام زمان

دلم به حال روان پزشکان میسوزد

03-Sep-2012 (8 comments)
ایرج را تنها یک بار ملاقات کردم. آمده بود مطب خانم دکتر میم، برای بردنش زنش فاطمه. آخر وقت بود و دکتر میم خسته و دمغ. در مسیر خیابان کردستان، درد دلش باز شد و برایم از فاطمه گفت. پزشکان قرار نیست پرونده بیمار خود را برای یکدیگر باز کنند، ولی‌ خوب ایران بود و دهه شصت و خر تو خر. >>>

شعر

عوضی
03-Sep-2012 (one comment)
این شعر اصلا عاشقانه نیست
ما هر دو به تعویق افتاده ایم
تو اینجا چاپ نمی شوی
و
من نمی میرم
>>>

شعر

شب شاهانه
03-Sep-2012 (12 comments)
من مست خراباتی و دیوانه ام امشب
از هر دو جهان فارغ و بیگانه ام امشب

ای درد کشان خانه خمار بپرسید
گم کرده ام از میکده تا خانه ام امشب >>>

دوران

دیروز، امروز، فردا

به فراموشی نسپردن گذشته مترادف پافشاری بر کینه های دیروز نیست، لازمهُ درک درست امروز ماست

31-Aug-2012 (2 comments)
آیا واقعاً این «دیروز» این اندازه بیفایده است که بتوان به همین راحتی توصیۀ فراموش کردنش را داد؟ تصور نمیکنم چنین باشد. ما امروزمان را به کمک دیروزمان میفهمیم و فردایمان را به یاری این دو در تصور میاوریم و هدف عمل قرار میدهیم. فراموش کردن دیروز پیامدی جز مختل کردن اندیشه و عمل ما ندارد>>>

بزرگوار

سالارِ سربدارِ زندان اصفهان

سید فخر طاهری

31-Aug-2012 (one comment)
در این میان نقش "سید فخر" به عنوان یک چهره مطرح و محبوب در بیرون و درون زندان بسیار موثر و منحصربفرد بود. او که در بدو امر به عنوان یک فرد غیرتشکیلاتی و صرفآ یک سمپات مجاهدین و همینطور یکی از نزدیکان خانوادگی آیت الله طاهری، ظاهرآ حساسیت زیادی رویش نبود، در همان فاصله سالهای ۶۰ و ۶۱ شخصیت اجتماعی خاص خودش را با جسارت در زندان نیز بارز و تثبیت کرد>>>

مردان

بعضی‌ها فقط خانم باز هستند. همین

طفلکی! نمی‌داند که این خلا هرگز پر نخواهد شد

31-Aug-2012 (4 comments)
همه چیز ادا و اطوار است و شو و نمایش. آنها بلدند خوب نقش یک مرد را باز کنند، خوب حرف بزنند و خود را بی‌تفاوت یا مغرور و یا علاقمند و عاشق نشان دهند. آنها بر اثر تجربه، با زنهای مختلف می‌دانند، چطور رفتار کنند می‌دانند کی اصرار کنند، کی منت کشی و یا کم محلی کنند و چه موقع خود را بی‌تفاوت و یا حسود نشان دهند>>>

FACEBOOK