بایست زن و مرد کاملا برابر باشند و هیچ کدام بر دیگری برتری و امتیاز نداشته باشد.


Share/Save/Bookmark

بایست زن و مرد کاملا برابر باشند و هیچ کدام بر دیگری برتری و امتیاز نداشته باشد.
by Sahameddin Ghiassi
08-Sep-2009
 

زن و مرد با هم برابرند و هیچکدام برتری نسبت به دیگری ندارد. خانمی گلایه کرده بود که زنان اسیر مردان هستند و خیلی به آنان ظلم میشود. و از یک اتفاق یک قضاوت کلی میکرد. من برای جواب این چند سطر را نوشتم. از نظر من زن و مرد کاملا مساوی هستند و هیچکدام برتری نسبت به دیگری ندارند. و بایست اجتماع هم اختلافی بین آنان نگذارد. آنان مثل دو بال یک پرنده هستند که پرنده که انسانیت باشد بهر دو بال احتیاج دارد. با یک بال پرواز نتوان کرد. و مادر است که با عشق بی نهایت خود انسان را به کمال میرساند.

متاسفانه ما از یک جز کوچک میخواهیم به یک کل بزرگ قضاوت کینم. اینکه زنی عشق بکارد و کینه درو کند شاید همگانی نباشد و در بعضی از موارد تکرار شده باشد و این برای زنی و مردی نیست بلکه ممکن است که مردی به زنی و یا مردی به مردی و یا زنی به زنی همین کار را بکند خیانت به انسانها مربوط میشود و به جنس زن و یا مرد کاری ندارد. یک مرد و یا یک زن هر دو ممکن است خطا کار و یا خوب باشند و این ربطی به زنانگی و مردانگی هایشان ندارد. دیه نصف آری بی انصافی است ولی ارث نصف منصفانه میباشد چه که زن جهاز از خانه پدر و مادر میبرد و مرد بطور معمول جهازی با خود نمیبرد.

باز اینطور نیست که هر وقت مردی خواست با زن دلخواهش ازدواج کند بتواند اینکار بکند زیرا زن دلخواه او با گفتن یک نه تمامی رشته های مرد را پنبه خواهد کرد. بهر حال این زن است که میتواند نه بگوید پس هیچ مردی نمیتوان با زنی ازدواج کند که نه بگوید. مگر به زور چماق و یا قلدری و یا فشار دولتی. زن در زندان بکارت اسیر است؟ خیلی از دختر خانم ها روابط جنسی ناکامل دارند پس داشتن بکارت الزاما بمعنی نجابت نیست. و معاشقه های غیر طبیعی از نظر کلی و اخلاقی درست مثل مقاربت کامل است. تازه این بکارت در تمام دنیا ارزش آن چنانی ندارد. و برای دختران مسن هم امتیازی بشمار نمیرود. زیرا همان طور که خیلی ها میدانند رابطه های جنسی میتوانند بکارت را هم حفظ کنند و دکترهایی هم هستند که قانون یا غیر قانونی بکارتها را میدوزند. انتخاب نام خانوادگی که فرزند از پدر ارث میبرد هم هیچ امتیازی نیست. زیرا این مادر است که فرزندان را در اختیار دارد و میتواند آنان را حتی برضد پدر بشوراند.

چون مادر بیشتر با بچه در تماس است و پدر بیشتر در خارج از خانه بکار مشغول است پس بطور کلی مادر روی بچه ها بیشتر موثر است تا پدر و اگر پدری برای کار از خانه مدتی دور بشود باحتمال محبت فرزندانش را کم خواهد کرد و اگر مادر معشوقی بگیرد و بچه ها موافق با معشوق باشند که پدر از گردونه خارج شده است. بی خوابی ها اگر کودک در یک اتاق باشد مسلم است که گریه و ناله او پدر را هم بیخواب و هراسان خواهد کرد. اگر پدر مرد متمولی باشد یا چند زن و یا چند معشوقه داشته باشد که این مطلب دیگری است. باز این زنان دیگر هستند که دام برای مرد ثروتمند انداخته اند و یا به دام او افتاده اند. بهر حال در هر خطایی معمولا یک زن هم دست دارد. بهر حال سکس بدون عشق تنها برای مردان هرزه نیست من زنان بسیاری را دیده ام که بدون عشق و تنها برای سکس با مردانی بوده اند. و باز این مرد نیست که همیشه به زن خیانت می کند زن هم بسیار دیده شده که به مرد خوب خیانت کرده است.

داستان بابا گوریو نوشته نویسنده فرانسوی را حتما خوانده و یا شنیده اید مردی که با عشق و محبت تمام همه سرمایه و دارایی ها ی خود را به دو دخترش میدهد که بتوانند شوهران مناسبی کنند و دختران پدر بینوا را در کوچه های پاریس رها میکنند. برادرانی که همه هستی خود را بپای خواهر خود ریخته اند که تا خواهر تحصیکرده و موفق شود و خواهر برادر فداکار را در خیابانها رها کرده است. شوهرانی که همه مال خود را به فرزندان و همسر خود داده اند و آنان مرد را از خود رانده اند. پدرانی که همه ثروت خود را خرج دختر خود کرده اند تا وی دکتری خوب و قابل شود و دختر حتی به دیدن پدر خود نمیرود. تنها زنی که میشود او را ستایش کرد مادر است که بدون هیچگونه چشم داشتی همه هستی و وجود خود را به پای فرزندان خود و پسران خود میریزد. داستان آن خانم جوان و تحصیکرده ای که هر دو چشم خود را به پسرش هدیه کرد تا او بیناو خودش کور بشود.

این خانم که با بی شوهرش فرزندش را تا گرفتن مدرک فوق لیسانس حمایت کرده بود در سن جوانی هر دو چشم خود را به فرزند خود میدهد که او کور و یا یک چشم نباشد. همسر این پسر با غر و نق مادر بینوا را حاضر میکند که داوطلبانه خانه آنان را ترک و به یک اتاق برود. و چون خود مادر پیشنهاد کرده است پسر متوجه نمیشود که درخواست واقعی او نبوده است بلکه برای فداکاری دیگری بوده که زن پسر از او جدا نشود. مادر کور و جوان دق مرگ میشود و بعد از هفت ماه در اتاقی که پسر برایش اجاره کرده بود در تنهایی سکوت و تاریکی میمیرد. آیا کار این عروس که یک زن بوده است خوب است؟ این زنان هستند که دنبال مردان مثلا موفق و پولدار هستند و این مردان معمولی و سالم هستند که بایست تا چهل سالگی صبر کنند تا بتوانند ازدواج نمایند. هوسرانی و شیطنت ها تنها برای مردان هرزه نیست زنانی هم هستند که پا در همان راه میگذارند.

برای مثال داستان یک کودک پسر ده ساله را برایتان مینویسم. هوشنگ کلاس چهارم دبستان بود که همسایه آنان مرد زنش را تلاق میدهد و درحالیکه او چهل پنج ساله بوده یک زن هیجده ساله میگیرد. زن به بهانه اینکه زن تلاق گرفته شده ممکن است به خانه ها نزدیک شود و جادو و جمبلی کند از مادر هوشنگ میخواهد که اجازه دهد تا وقتی که شب هنگام شوهر از سر کار برمیگردد هوشنگ در خانه آنان باشد. اینطور که هوشنگ میگفت مرد یک مغازه اتوشویی داشته است که بایست تا ساعت نه شب کار کند. مادر هوشنگ هم به هوشنگ میگوید برای اینکه زن تنها نباشد به پهلوی او برود. البته هوشنگ خاطرات تاریک و گنگی از آن ایام دارد ولی برای او این مطلب مهم بوده است که مرتب به او میگفته به مامانت نگویی ها. ماچهای طولانی باحتمال سکسی زن از هوشنگ و خواباندن هوشنگ بر روی خودش و بردن زانو ها و یک پای هوشنگ به میان پایش و فشار دادن پای هوشنگ بر روی کانون زنانگی اش مسلم است که بیشتر از دوستی و محبت ساده بوده است. البته هوشنگ درست تمامی ماجری را بخاطر نمیتوانست بیاورد ولی اینطور که وی میگفت که مرتب التماس میکند که ترا بخدا بمامانت نگویی ها بایست موضوعی داغ در میان باشد. باحتمال زن پستانهایش را برهنه میکرده و در دهان هوشنگ میگذارده و میگفته پسر م بخور بمک. و یا دست هوشنگ و یا پایش را به میان رانهایش میبرده و میگفته فشار بده. و یا با عطر فراوان و آرایش تمام هوشنگ را برروی خودش قرار میداده و عاشقانه او را ماچها میکرده و مرتب میگفته مبادا به مادرت بگویی. شاید اگر وی اینقدر در این مورد اصرار نیمکرده است که به مامانت نگویی هوشنگ هیچوقت نمی فهمیده که او را بعنوانی شهوت انگیز میبوسیده است نه دوستانه. یک دختر زیبا و هیجده ساله بهر حال برای یک پسر ده ساله جذاب است.

گرچه یک روز که با هوشنگ بودم خانم همسایه خواست او را ببوسد و او فرار کرد. دیگر این دختران و خانمهای زیبا که از زیبایی خود مانند یک کالا استفاده میکنند و با نشان دادن قسمتهای زنانه خود دل و دین آقایان را برباد میدهند. و نوعی کاسبی از بدن خود میکنند. و با عشوه ها فراوان باعث فروش بیشتر کالا میشوند. بهر حال مردان هم عاشق زنان هستند و برای خاطر آنان همه کاری میکنند. همان طور که بعضی زنان خاین هستند بعضی مردان هم خاین میباشند و این ربطی به جنسیت آنان ندارد. ولی ایکاش که دوستی و محبت جایگزین شهوت و خود خواهی میشد. البته عشق توام با شهوت مخصوص زنان و مردانی است که بهم قول داده اند و یا با هم قراردادی اخلاقی دارند.


Share/Save/Bookmark

more from Sahameddin Ghiassi