آیا پیامبر عشق بزودی میآید؟


Share/Save/Bookmark

  آیا  پیامبر عشق بزودی میآید؟
by Sahameddin Ghiassi
28-Oct-2010
 

  آیا  پیامبر عشق بزودی میآید؟   همه منتظرند که پیامبر عشق بیاید و جهان را پراز عدل و داد و نیکی کند  زرتشتیان منتظر بهرام یا شاه بهرام هستند که بیاید و ریشه فساد را برکند  مسیحیان منتظر که  حضرت عیسی دوباره بیاد و به یاری مردم بشتابد  و مسلمانان شیعه هم که منتظر قایم و یا امام دوازدهم خود هستند و شاید همه دینها هم منتظر یک نفری هستند که بیاید و آنان را هدایت رهبری کند و یا ناجی و کمک کننده آنان باشد و دنیا را پراز صلح صفا و دوستی و عشق کند.  و آیا این پیامبر عشق و دوستی بزودی میآید؟  آیا مثلا اگر حضرت مسیح دوباره بیاید آیا اورا دوباره به چهار میخ و یا صلیب میکشند و دوباره شهید میکنند؟  حضرت قایم چه؟ آیا مسلمانانی که خانواده اورا کشتند دوباره با وی چه میکنند؟ 

 مگر امثال یزید و شمر اکنون کم هستند؟  خودتان میدانید که متاسفانه بشر امروزی خیلی شقی تشریف دارد نمونه اش کشتار پنجاه میلیونی هیتلر و کشتارهای چند میلیونی صدام خان مگر تازه نیست؟  متاسفانه همه ما یا لااقل اکثر ما خود خواه تمامیت خواه و قداره بند هستیم. ما با هم چه میکنیم همه میدانیم که چند صباحی بیشتر زنده نیستیم و همه میدانیم که مگر در هر لحظه در کمین ما نشسته است ولی چه میکنیم  کشیشان هم اکنون به بچه های مردم آنهم در کشورهای مثلا آزاد تجاوز جنسی میکنند.  بهرکه ابراز دوستی و محبت کنی باحتمال تو زرد در میآید  بیشترین ما همه سرهم را اگر بتوانیم کلاه میگذاریم و اورا که به ما اعتماد و اطمینان کرده است  بخاک سیاه می نشانیم و سیستم بی تفاوت هم کاری به اینکار ها ندارد؟   از دوستی ها و از محبت ها سو استفاده هایی میکینم که همه به هم بدبین شوند و همدیگر را قبول نداشته باشند.  برای هم سوسه میآییم و به هم حسودی میکنیم خانواده های همدیگر را اگر بتوانیم از هم می پاشانیم و از دوستانی که به ما اعتماد کرده اند حداکثر سو استفاده را میکنیم.  کلاهبرداری و دزدی و گرانفروشی حتی در آمریک هم مورد حمایت بعنوان تجارت است و کسی کاری بکار دزدان و دغلان ندارند بشرط اینکه از مال دولت دزدی نکنند که در آنصورت کارشان با پلیس است و دادگاه وگرنه در مورد دیگران آزادند که حقه بازی و دوز کلک انجام دهند و مردم عادی را بخاک سیاه بنشانند. 

همه تقریبا میدانند که همه چیز پوشالی و الکی شده است و مردمی که دستشان به دم گاوی بند است هم بی تفاوت میباشند و تنها در فکر منافع سریع خودشان هستند.  متاسفانه در این میان دین و شعبه سازی آنهمه یک نوع تجارت شده است که گروهی را دور خود جمع میکنند و از آنان پول و هدیه برای خاطر خدا ویا رضای خدا میخواهند.  نگاهی به بیش از شش هزار مذهب و کلیسای مسیحی کنید و کشیشان خوش پوش را با درآمدی بالا نگاه کنید که از صدقه سر حضرت مسیح به چه دم دستگاهی رسیده اند.  همتایان مسلمان آنان هم که همان شیوخ عرب هستند از صدقه سر حضرت محمد و حضرت علی به دم دستگاه و جلال و جبروتی رسیده اند ولی در حالیکه رهبران دینی به عیش و نوش مشغول هستند  عوام ساده دل را بر ضد هم  تحریک و بجان هم میاندازند.  آیا بیان فلسفی حضرت بها الله که فرموده اند  اگر دین موجب ناراحتی و تشتت و سلب آسایش است بی دینی اولی تر و یا بهتر است .  و یا دین بایست مطابق عقل و دانش باشد و اگر نباشد خرافات و جهل است.  اگر دینها موجب آزار و اذیت شوند  بی دینی بهتر است  ولی آیا کسی هست که به این پند خردمندانه گوش کند که یعنی اول دوستی و محبت است بعد نام یک دین  و قاعدتا بایست که معابد بهاییان به روی همه باز باشد و هرکس بتواند با توجه به دین خود دعا های مربوط به دین خود را در این معابد انجام دهد.  مسلمان نماز بخواند و خدا را ستایش کند و مسیحی هم آداب مسیحیت را انجام دهد و... اصل انسان است وانسانیت و ما نبایست که انرژی و ثروت خود را صرف کینه توزی و نفرت کنیم بلکه پایه دوستی و محبت را محکم نماییم همه ادیان بایست بدون توجه به نام به دوستی و محبت توجه نمایند و به مردم برسند  برای فقرا کار مسکن و وسایل تحصیل از ثروتهایی که در اختیار دارند تهیه کنند نام مهم نیست و اگر کتابهای عصر روشن گری را بخوانید می بینید که اصل مهم است که آسایس انسان و پیشرفت اخلاقی علمی و فرهنگی اوست مهم است بعد فرعیات.  بگذارید هرکس هر دینی که میخواهد داشته باشد و تنها دوستی و محبت را نشانه روید.  گفتار نیک  رفتار نیک کردار نیک


Share/Save/Bookmark

more from Sahameddin Ghiassi
 
Sahameddin Ghiassi

یک روز یک کشیش مسیحی‌، راهب بودایی، و ملای مسلمان تصمیم میگیرند

Sahameddin Ghiassi


یک روز یک کشیش مسیحی‌، راهب بودایی، و ملای مسلمان تصمیم میگیرند تا ببینند کدوم توی کارش بهتره... به همین منظور، تصمیم میگیرند که هر کدوم به یک جنگل برند، یک "خرس" پیدا کنند و سعی‌ کنند اون "خرس" رو به دین خودشون دعوت کنند . بعد از مدتی‌، دور هم جمع میشند و از تجربه شون صحبت میکند... اول از همه کشیش شروع به صحبت کرد :"وقتی‌ خرس رو دیدم، براش چند آیه از کتاب مقدس (درباره قدرت صلح، کمک و مهربانی به دیگران) خوندم و بهش آب مقدس پاشیدم. خرس اونقدر شیفته و مبهوت شد که قراره هفتهٔ دیگه اولین مراسم تشریف ش برگزار بشه".
راهبه بودایی گفت: "من خرسی رو کنار یک جوی آب توی جنگل دیدم..براش مقداری از Roman"> کلمات آسمانی بودای بزرگ موعظه کردم. براش از قدرت ریاضت، تمرکز و قانون کارما) قانون عمل و عکس‌العمل رفتار آدمی‌) صحبت کردم. خرس آنقدر علاقه مند شده بود که به من اجازه داد غسل تعمید بدهمش و براش یک اسم مذهبی‌-بودایی انتخاب کنم".
 
پس از آن، هر دو به ملای مسلمان نگاه کردند که روی تخت (و در حالی‌ که از سر تا پا بدنش توی گچ بود) دراز کشیده بود. ملا گفت :"هههممم...الان که به گذشته و اون روز فکر می‌کنم، میبینم که شاید نباید کارم رو با "ختنه کردن" شروع می‌کردم".


Sahameddin Ghiassi

I read for you, for a break time

by Sahameddin Ghiassi on


 

13 تجربه از يك كارمند دولت:

يكي از دوستان ما روي دست آقاي «برايان تريسي» رو زده و 13 تجربه ناب براي موفق شدن در سازمانهاي دولتي در ايران رو  كشف كرده.

در صورتي كه كارمند دولت هستيد حتما از اين تجربيات استفاده كنيد:

 1- در يك سيستم دولتي؛ سعي كنيد «لال بودن» را تمرين كنيد! اين تمرين در ميزان عزيز بودن شما بسيار موثر است.

2- در يك سيستم دولتي؛ هيچگاه كارمندان را با يكديگر مقايسه نكنيد؛ چون قطعا شاهد تبعيض خواهيد بود.

3- در يك سيستم دولتي؛ اگر مديرتان 3 يا 4 ايراد دارد انتظار رفتنش را نكشيد، چون قطعا نفر بعدي او 43 ايراد دارد!

4- در يك سيستم دولتي؛ مي توانيد با كارهاي كم و كوچك، محبوبيت فراواني به دست آوريد؛ فقط كافي است «زبان» خود را تقويت كنيد!

5- دريك سيستم دولتي؛ ممكن است كه هر چه بيشتر كار كنيد، بيشتر خوار و خفيف باشيد

6- در يك سيستم دولتي؛ با اشكالات سازمانتان بسازيد و هرگز آنها را با مديرتان در ميان نگذاريد؛ درغير اين صورت يك مشكل ديگر به سازمان اضافه مي شود.. آن مشكل، شما هستيد!

 7-در يك سيستم دولتي؛ اشتباهات يك مدير را هيچگاه به مدير ديگر نگوييد؛ در غير اينصورت بجاي يك مدير، دو مدير در مقابل شما موضع گيري خواهند كرد.

8- در يك سيستم دولتي؛ با انجام كارهاي مختلف و فعاليتهاي به موقع، نظم شما تشخيص داده نمي شود؛ بلكه براي اين كار راههاي ساده تري هم هست. مثلا فقط كافيست هميشه ميز كارتان را منظم نگه داريد!

9- در يك سيستم دولتي؛ اضافه بر كارهاي معمول كار اضافه اي انجام ندهيد؛ در غير اينصورت انتظار پاداش بيشتري نيز نداشته باشيد.

10- در يك سيستم دولتي؛ هميشه حرفها (فرمايشات) مديرتان را تاييد كنيد، حتي اگر از نظر او «ماست، سياه باشد!»

11- در يك سيستم دولتي؛ تنها كاري كه واجب است سريع انجام دهيد، كاري است كه مدير شما شخصا از شما خواسته است.

 12-در يك سيستم دولتي؛ تنها انگيزه اي كه مي تواند شما را وادار به كار كند «كسب روزي حلال» است.

13- در يك سيستم دولتي؛ آسه برو، آسه بيا، كه گربه شاخت نزنه؛ مگر اينكه با گربه نسبتي داشته باشيد!


Sahameddin Ghiassi

For a break time.

by Sahameddin Ghiassi on

 

اگر معدنچیان در ایران گیر افتاده بودند...

اگر معدنچیان در ایران گیر افتاده بودند احتمالا :
1.اصلا خبری بیرون درز نمیکرد
2.میگفتند همه مرده اند
3.طرح نجات را به قرارگاه خاتم الانبیا میسپردند
4.کنار معدن زیارت عاشورا راه میانداختند
5.میگفتند کار صهیونیزم بین الملل و استکبار جهانی و ضد انقلابه و سبزها و سران فتنه است
6.همینجوری الکی قیمت بنزین را زیاد میکردند
7.یه جایی یه انفجار تروریستی رخ میداد یا شایعه مرگ جنتی را راه مینداختن که همه حواسشون پرت شه
8.مربی تیم ملی رو عوض میکردند
حالا اگه معدنچیان رو نجات میدادند احتمالا :
1.میگفتند بدست سربازان گمنام امام زمان انجام شده
2.میگفتند خود امام زمان این کار رو کرده
3.قیمت بنزین همینجوری الکی میرفت بالا
4.به شکرانه این کار 2 تا گنبد طلا میفرستادن عراق
5.اقا پیام صادر میکردن
6.مشایی با همشون عکس مینداخت و براشون گیتار میزد افتخاری هم چه چه میزد
ولی خودمونیم عمراً........


Sahameddin Ghiassi

we must accept the logical words

by Sahameddin Ghiassi on

 اگر کسی حرف خوب و حسابی بزند بایست قبول کرد اگر پیامبری بیآید و حرفهای خوب و دانشمندانه ای بزند خوب است که قبول کنیم لااقل حرفهای حسابی را اگر هم نمی خواهیم به آن دین بگرویم باز باید حرف منطقی و حرف حساب را حتی اگر از دشمن خود شنیدیم قبول کنیم. در ثانی دین و قبول آن یک موضوع بسیار شخصی و قلبی است و با علم و دانش نه میشود خدا را ثابت کرد و یا حتی ثابت نکرد که از محدوده فکر محدود ما خارج است. شاید روزی دانش ما بجایی برسد که رسد آدمی بجایی که جز خدای نبیند  بنگر که تا کجاست مقام آدمیت  تنها راه ما دوستی محبت و همکاری و همیاری است و قبول فکرهای دیگران و گفتن نظریه خودمان با دوستی نه با زور فشار و زورچپان کردن

 


MM

Assuming that there is a second coming of....

by MM on

My main question is how do we recognize/identify these folks?  And, will (s)he have a recommendation letter from the almighty?  Or, will (s)he be beheaded/crucified for kofr or violation of this and that?


Sahameddin Ghiassi

ایکاش ما هم با هم دوستانه و منصفانه برخورد میکردیم و...

Sahameddin Ghiassi


اګر ما باهم منصانه و با منطق رفتار کنیم استعمار و استحمار هم از کشورهای ما خواهند رفت


Sahameddin Ghiassi

چرا ما با داشتن بزرگانی مثل سعدی مولوی عطار هنوز اندر خم یک کوچه

Sahameddin Ghiassi


چرا ما با داشتن بزرگانی مثل سعدی مولوی عطار هنوز اندر خم یک کوچه ایم؟ سعدی فرموده است که سخن خوب و پند زیبا گرچه بر دیوار هم نوشته شده باشد باید پذیرفته شود در زمانی که ما مشگلاتی داریم چرا نباید به نصایح کسانی گوش کنیم که حرف منطقی میزنند و هر کسی که حرف منطقی را زد بایست هجو کنیم و یا به او نسبتی بدهیم و آزارش بدهیم. همه ما امروزه کم بیش قبول داریم که اگر ما به تمدنی فرهنگی صنعتی مثل اروپا نرسیم از قافله عقب هستیم. حتما نبایست که تمامی کارهای اروپایی ها یا آمریکایی ها را مو به مو ونعل به نعل تقلید کنیم بلکه آنچه را که احتیاج داریم میگیریم و آنچه مال خودمان لااقل به نظر خودمان بهتر است نگه میداریم. مثلا ما اخلاق و پاکی را دوست داریم و نمی خواهیم دختران و پسرانمان هرزه شوند و هر روز با یکی باشند. ولی ما به صنایع علم دانش آنان شاید در همه رشته ها نیازمند باشیم. ولی اگر این حرف را یک ایرانی زده باشد صرف نظر از مقام وموقعیت وی باید گوش خودرا ببندیم. در صورتیکه حرفهای وی بسیار قبل از تمدن فرهنگی اروپایی بوده است حدود صد پنجاه سال پیش یک ایران بنام حضرت بهاالله فرموده است • ترک جميع تعصّبات •تساوى جميع حقوق و امکانات براى زن و مرد •اعتقاد به وحدت اديان و باينکه حقائق دينى نسبى هستند نه مطلق •تعديل معيشت و از ميان بردن افراط و تفريط در فقر و ثروت •تعليم و تربيت عمومى جهانى • يعنى هر کس خود بايد بجستجوى حقيقت پردازد و از تقليد دست بردارد •ايجاد جامعه متّحدالمنافع جهانى •دين بايد با علم و عقل مطابق باشد آیا ترک تعصبات و توجه به خرد گرایی حرفی ناپسندیده است؟ اگر ما تعصبات کورکورانه را کنار بگذاریم که متاسفانه نمی توانیم و با قلب پاک و ذهن باز به گفته های دیگران توجه کنیم کاری نکوهیده انجام داده ایم؟ آیا تساوی حقوق مدنی زن و مرد که امروزه زنان ما در دنبال آن هستند و ایشان در صد پنجاه سال گفتند هم حرفی بیمورد و غیر منطقی است؟ آیا دختران کنونی ایران از این حرف اکثر بیزار هستند و نمی خواهند حقوقی برابر برادران خود داشته باشند؟ آیا اینکه همه ادیان بایست محترم باشند و به باورهای کسی انسان نبایست به زور تجاوز نماید نیز حرفی بیهوده است؟ تعدیل معیشیت عمومی نه اینکه کسی از فرط ثروت و پرخوری بترکد و کسی دیگر در آرزوی لقمه نانی باشد.

 

 کسی مثل ناصرالدین شاه هشتاد زن داشته باشد و کسی مثل میرزا رضای کرمانی در آرزوی تنها یک همسر باشد. آیا واقعا انسانی از نظر هوشی میتواند هشتاد برابر انسان دیگر باشد یا کسانی اکنون هستند که میلیاردها ثروت دارند که اکثرا هم نامشروع میباشد ولی با داشتن آشنا و پارتی و ندادن مالیاتهای واقعی ثروت اکثر مردم را غارت میکنند این است که ثروتمندان بایست مالیات های بیشتری بدهند و حداقل زندگی برای همه کس فراهم شود آیا این گفته درستی نیست؟ مشگل اکثر مردم دنیا نداشتن تعلیم و تربیت درست است و مغزهای آنان توسط عوامل قدرت طلب و تمامیت خواه پراز تعصبات و کینه و نفرت شده است و متاسفانه آنان هم نمی توانند تشخیص بدهند که تبدیل به آلتی در دست شیادان و نابکاران شده اند. اگر آزادی کلام و قلم باشد همه بایست بتوانند از افکار هم اطلاع پیدا کنند و خوب و بد را شخصا تشخیص دهند آیا این حرف بدی است که مردم همه بایست باسواد باشند و بتوانند خوب را از بد بخوبی و بدون تبلیغات تشخیص دهند. کجای این گفته ایراد دارد؟ از تقلید دست بردارید و خودتان دنبال حقیقت بگردید و سعی کنید آنرا پیدا کنید آیا این گفته ایرادی دارد؟ چرا عده ای بایست بصورت ابله هان و ... عقب نگه داشته شوند و تنها مثل مقلد و طوطی باشند؟ و از خود اراده ای نداشته باشند و شبیه ربات عمل کنند؟ تمام کشورهای دنیا بایست باهم همکاری کنند و سرهم کلاه نگذارند و بهم نارو نزنند ویک حقوق بشر و دادگاههای بین المللی بایست تشکیل شود که از حقوق همه مردم دنیا دفاع نماید و همه کشورها بایست در آنجا نماینده ای داشته باشند که باز این حرف مثل سازمان ملل متحد است که قبل از تاسیس آن در یک صد پنجاه سال پیش توسط یک ایرانی گفته شده است و یا این که دین نبایست با علم در تعارض باشد و بایست دین توسط علم کنار گذارده نشود به عبارت بهتر همه خرافات عجیب و غریب بایست دور ریخته شوند و تنها علم بایست همراه با دوستی و انسانیت واخلاق رهبر جامعه های انسانی باشند .

 

البته کسان دیگری هم چون عطار و مولوی و سعدی هم نظیر این گفته ها را گفته اند منتهی بصورت گسترده تر توسط حضرت بهاالله گفته شده است. حتی گفته اند که اگر دین باعث دردسر و ناراحتی ها جامعه میشود بایست بی دین باشیم هر چیزی که انسانیت را نفی میکند بایست کنار گذارده شود. یا کارگران بایست در منافع کارخانه ها سهیم باشند و صد ها دستور اقتصادی که بهتر است بهاییان متخصص آنها را بیان کنند. متاسفانه بهاییان هم مثل مسلمانان متعصب هستند و تمامی گفته های حتی پیامبر خودرا درست گوش نمی کنند. بیشتر دنبال نام هستند تا دنبال گفته های فلسفی وعلمی حضرت بهاالله مثلا در تشکیلات خود کسی را که بهایی اسمی نباشد راه نمی دهند در ایران اینکار تقریبا منطقی است زیرا ممکن است حسودان و اشخاص بد به دورن آنان نفوذ کنند و آزارشان بدهند ولی در خارج از ایران بخصوص در غرب کاری منطقی نیست و به نظر من آنان بایست همه را در خود بپذیرند و گفته های علمی رهبر و یا پیشوا خودرا ارایه دهند. دروی از حسادت و غیبت و کمک بهم نیز در دستورات مذهبی آنان است. مشگلی که بارها بمن گوشزد کرده اند و متاسفانه من معلومات بسیار سطحی از بهاییت دارم این است که چرا زنان از داخل شدن به بیت عدل منع شده اند و یا چرا مثل مسیحیان همه غیر بهایی ها به تشکیلات بهایی نمی توانند بروند. مثل کلیسا البته من شنیده ام که در مراکز بهایی هر کسی بهر دینی و هر آیینی که دارد میتواند بهمان روش ذکر خدای نادیده را بکند. ولی عملا بهایی ها از غیر بهایی ها کنارمیگیرند و خودشان را جمع جور میکنند. شاید هم بواسطه کشتار ها و ظلمهایی باشد که به آنان شده است. من از همه کسانی که قلم به دست میگیرند و بهم میتازند خواهش دارم که اول کتابهای مربوط به آن مطلب را خوب مطالعه کنند بعد به انتقاد بپردازند. یک کشیش آمریکایی مثلا تحصیلکرده میگفت که شما شرقی ها بی تمدن و بی فرهنگ هستید وهیچ یا هچ ندارید گفتم شما مولوی را خوانده اید گفت نه گفتم سعدی را چطور گفت نه گفتم عطار را چطور گفت نه گفت من تنها شنیده ام که شما بسیار متعصب کثیف و بی تمدن و وحشی هستید گفتم در باره غرب هم یا غربی ها هم هم اکنون همین دروغها گفته میشود که شما همه بی اخلاق فاسد دزد و غارتگر هستید و بدون ازدواج با هم زندگی میکنید و روابط نامشروع دارید و زنان شما اغلب فاحشه هستند و مردانتان بدکاره و هم جنس باز درست مثل شما که این حرفها را میزنید آنان هم میگویند نه ما هم برگ یک داریم و شاخه های یک شاخشار و صورت زیبا ظاهر هیچ نیست ای برادر سیرت زیبا بیار و... خاموش شد معذرت خواست و رفت و قبول کرد که از روی نادانی سخن گفته باشد. تمدن عظیم ایرانی و اسلامی پشتوانه ماست .

 

 البته ما هم یزید و معاویه و یا نابکاران زیادی داشته ایم و تمامی امامان شیعه کشته و یا شهید و مسموم شده اند ولی در همه جا خوب و بد باهم درهم هستند که این ما هستیم که بایست اینقدر دقت و ظرافت داشته باشیم که خوب را از بد تشخیص بدهیم. شیخ با چراغ میگشت دور شهر که از دیو دد ملولم و انسانم آرزوست. اگر رفیق شفیقی ترا هست درست پیمان باش. جور استاد به زمهر پدر درس معلم ار بود زمزمه محبتی جمعه به مکتب آورد طفل گریز پا را.