آیا ما راه رهایی داریم؟ تنها راه رهایی اتحاد و دوستی بین ملتهای ماست و بس.


Share/Save/Bookmark

آیا ما راه رهایی داریم؟ تنها راه رهایی اتحاد و دوستی بین ملتهای ماست و بس.
by Sahameddin Ghiassi
01-Oct-2010
 

آیا ما راه رهایی داریم؟ تنها راه رهایی اتحاد و دوستی بین ملتهای ماست و بس.

آیا ما میتوانیم به ریشه یابی مشگلات بپردازیم و منصفانه بدون هیچ بعضی مشگل کشورهایمان را حل کنیم. به نظر من مشگلاتی که ما داریم قابل حل شدن است اگر منافع شخصی کوتاه مدت و خود خواهی و تمامیت خواهی و غرورهای غیر منطقی را کنار بگذاریم و دوستانه و با دلسوزی به آبادانی کشورهایمان بپردازیم.

مشگل اول نداشتن تحصیلات کافی فنی و علمی و معنوی یا انسان شناسی و اخلاق است که متاسفانه سیستم به آن توجهی نمی کند. انسانهایی با سواد کم بزودی تحت تاثیر قرار گرفته مغز شویی می شوند و به عنوان آدمکهایی به استخدام سیستم قهار و غارتگر در میایند. مسلمانی که قرآن را نخوانده است و از دین خود تنها یک اسم را یدک میکشد و هیچ معلومات عمیقی از دین ندارد و تنها یک مقلد است که مثل آدمکی تحت تاثیر دیگران است چگونه میتوان از او یک انسان والا ساخت؟ نداشتن دبیران و معلمان ورزیده در دبستانها و دبیرستانهای  و نداشتن امکان تحصیل برای اکثریت جوانان ما در دانشگاه ها و مدارس حرفه ای صنعتی و عالی کمبود است که خر مارا چسبیده است و تا این مشگل اولیه حل نشود ما به زحمت میتوانیم مشگلات دیگر را حل کنیم.

نداشتن دبیران خوب و تحصیکرده کافی در رشته های زبان و ریاضی و حتی علوم باعث می شود که پایه تحصیلی جوانان ما بسیار پایین تر از اروپا باشد. البته استسنا ها را کنار میگذاریم مثل مدرسه های ملی خوب نظیر البرز و هدف و غیره. اولین قدم پرداختن به این مشگل است. مسلم است که اگر دانش آموزان ما با سواد و با معلومات کافی باشند براحتی میتوانند در زندگی موفق گردند و بازیچه دست عوامل فساد و شیادان نخواهند شد.

قسمت دوم زودن حس های غارتگری دزدی فساد هیزی و تمامیت طلبی است که مردم بایست بدانند که اولا آنان تافته جدا بافته از دیگران  نیستند و اگر تقی به توقی خورد و صاحب یک شغل حساس کلیدی پر درآمد شدند نبایست اخلاق را زیر پا بگذارند و رشوه خواری و دزدی کنند به بهانه اینکه دیگران هم میکنند. اگر عدالت اجتماعی باشد و مثلا قانونی به عنوان از کجا آورده ای بطور کامل وشفاف اجرا شود شاید تا حدودی جلوی سرقتهای مثلا قانونی رابگیرد. از اسلام سو استفاده های کلان میشود چه بسا این آقایان شیوخ عرب که در قصر های طلا و عاج زندگی میکنند و میلیارد دلار و یا یووری آنان که از راه غیر مشروع و دزدیهای بدست آمده است حتی به اسلام و قوانین دوستانه آن اعتقادی نداشته باشند آنها شاید کاملا بی دین هم باشند ولی با تظاهر به اسلام نان آب دار مردم ساده دل مسلمان را غارت میکنند و به حالت توحش و بی خانمانی در میآورند. مثلا دزدی که کار ندارد و بایست برای پر کردن شکمش دزدی کند و باصطلاح تنها یک آفتابه دزدی غیر حرفه است در اینگونه کشورها به قطع دست محکوم میشود که دیگر هرگز نتواند کاری پیدا کند ولی آقای مثلا شیخ میلیاردها ثروت دارد که معلوم است نمی تواند از راه مشروع جمع شده باشد. ایشان از سر صدقه اسلام به کاخ میرسد و در آغوش مه پیکران بین المللی کیف میکند و دیگر همتایش از نظر انسان که تنها مثلا یک نان دزدیده است به قطع دست محکوم میشود آیا این عدالت است ؟

ما همه میدانیم که بسیاری از ثروتمندان با اعداد نجوی ثروت بیکران خودرا از را اختراعات  یا کار و یا حتی تجارت های قانونی بدست نیاورده اند بلکه از راه دزدی و فساد صاحب آن سرمایه های انبوه شده اند و بایست عادلانه حساب پس بدهند.

متاسفانه کشورهای بزرگ و قدرتمند هم که کسب منافع خود را در ناهنجاری و فساد و یا دزدی و قتل غارت کشورهای دنیای سوم میدانند به این آتش  دامن میزنند حالا یا بطور غیر مستقیم و یا مستقیم. آنان از کم سوادی و بیسوادی و یا فشار مادی افراد در کشورهای ما سو استفاده کرده و آنان را عوامل خود میسازند. تا راه را برای غارتگری و از بین بردن ما آماده سازند.

نمونه اش همان بال و پردادن به دیوانه گانی نظیر صدام است که مستقما منافع آنها را تامین میکردند. خودتان حساب کنید که با روشن نگه داشتن آتش جنگ بین ایران و عراق نه تنها مردم این دو کشور را معلوم و کشته و شهید کردند بلکه بنیانهای اقتصادی و زیر بنای این کشورها راهم ازبین بردند تا ما دوباره مجبور شویم از صفر شروع کنیم. آنان بطور موذیانه ای به هر طرف اینقدر اسلحه میدادند تا تنها بتواند دفاع کند و هیچ طرف برنده نشود و جنگ پایان نیابد و فرسایشی به نفع آنان شود. متاسفانه دلالان ایرانی و خارجی هم که براحتی از این آب گل آلوده ماهی میگرفتند به ادامه جنگ اصرار داشتند که در یک طرف آن یک دیوانه زنجیری و تمامیت خواه ابلهی بود و در طرف دیگر روحانیونی که جاهای ژنرالها و تیمسارهای چهار ستاره و تحصیکرده نظامی را گرفته بودند.  و هیچگونه تحصیلات نظامی و علمی نداشتند و تنها از فقه و و شرعیات سر در میآوردند و با صنایع نظامی پیچیده اکنون هیچ رابطه ای نداشتند و از تاکتیکهای نظامی و آرایش های آن هیچ بهره ای نداشتند.

کشورهای ما همه یک مرزبندی مصنوعی دارد. مثلا کرد عراقی با کرد ایرانی هیچ فرقی ندارند و هر دو کرد هستند. ولی سیستم آنان را در کشورهای مختلف تقسیم مصنوعی کرده است تا ضعیف و بی توان باشند. آمریکا نام یک قاره است که مردمهایی با نژادهای گوناگون آنرا کشور خود نامیدند.  در صورتیکه هیچ ارتباطی بهم ندارند در حالیکه ما با هم هم خانواده و مثلا فامیل هستیم ولی برای ما کشورهایی با نامهای گوناگون انتخاب کردند تا متحد نباشیم. پس راه سوم اتحاد است . همه ما بایست در کشور بزرگتر مثلا بنام ایالات یا کشورهای متحده خاورمیانه جمع شویم و به یک قدرت سیاسی و اقتصادی تبدیل شویم و مردم ما مجبور نباشند برای علم و دانش یا کار و زندگی به دریوزگی به کشورهای دیگر مثلا پیشرفته بروند و برده و بنده آنان بشوند. باز حساب تیزهوشان و سرمایه داران جدا است. اکثر تحصیکرده های معمولی ما در آمریک و یا اروپ کارگران و یا فروشندگان و مغازه داران هستند و زندگی بیهوده ای را بسر میبرند که نه امکان خدمت به مردم خود را دارند و نه می توانند عضوی موثر در کشور جدید باشند.

علاوه بر فساد اخلاقی و مادی که گریبان گیر ماست یک نوع مشگل دیگر هم است که آن اختلافات دینی و قومی است که متاسفانه استحمار و استعمار در میان ما کاشته و تخم ریزی کرده است. جوانی تنها به جرم داشتن پدر و مادر بهایی اعدام میشود. آیا آنان توقع دارند که یک دختر یک پسر که در یک خانواده کاملا بهایی به دنیا آمده است مسلمان شیعه یازده امامی بشود در حالیکه بهاییان فکر میکنند که امام دوازدهم آمده و شهید شده است.

تاره سیستم به نیمه بهاییان و یا نیمه مسلمانان هم رحم نمی کند و قبول مثلا یک مسلمان با مادر یا پدر بهایی هتک حرمت و دادن فحش و ناسزا به دین دیگراست. درکجای قرآن نوشته شده است که برای مسلمان بودن بایست در روزنامه مقاله بنویسم و به دین دیگر توهین کرده فحاشی نماییم. فکر نمی کنید که این کارهای من در آورده ای خواست همان استعمار بین المللی است.  میگویند که ملت ایران یکبار به زور اعراب و شمشیر برنده آنان مسلمانان سنی شدند و یکبار دیگر هم در زیر شمشیر قزلباشهای صفوی شیعه یازده امامی شدند که منتظر امام بعدی دوازدهم هستند. حالا هم اعدام کسانی که میگویند امام دوازدهم آمده است را تهدید میکند آیا این کاری درست است؟ و کسانی هم که خانواده بهایی دارند ولی مثلا مسلمان هستند بایست به بهاییان بدگویی کنند و به رهبران آنان فحاشی نمایند تا مسلمان شناخته شوند.

پس مشگل دیگری همان تمامیت خواهی مذهبی است که همه میگویند من درست میگویم و دیگران اشتباه میکنند و گمراه هستند و بایست هدایت شوند یا کشته گردند. متاسفانه با جو بی تفاوتی حاکم در دنیا و ظلم جورهای انجام شده همیشه مظلومان پایمال میشوند و هیچ دادیاری ندارند. بمن چه حاکم در گیتی باعث میشودکه ظلم و فساد عالم گیر گردد.

پلیسهای بی تفاوت و بیهوده در دنیا و قاضی های بی مصرف و بیهوده ظلم و جور را در دنیا گسترش میدهند و در این راه ما همه قربانی خواهیم شد. ممکن است دیر و زود داشته باشد ولی سوخت و سوز نخواهد داشت. در یکطرف سرمایه داران جهنمی با ثروتهای بیکران غیر مشروع خود قرار دارند و در طرف دیگر مردم های بی تفاوت که از قرباینان دفاعی نمیکنند تا هنگامیکه خودشان قربانی نشده اند یک بمن چه تحویل میدهند.

متاسفانه دین نتوانسته است انسانهایی والا تربیت کند. همه دینهای الهی باعث درد سر و ناراحتی بوده اند. البته گروهی از دین سو استفاده های کلان میکنند و گروهی دیگر قربانی میشوند. مثل پاپها که درکاخهای طلایی بسر میبرند و مومنانی که زنده زنده بوسیله دیگران سوزانده شده اند. در شیراز ده عروس بهایی را بدون گناه به طناب دار می سپارند و سکوت مرگ آوری حکمران است و در تهران بهاییان سرمایه دوست من جلال را که بعنوان داشتن مادر بهایی اخراج شده بود غارت میکنند.

بایست هدف ما انسانی باشد و برای دوستی و عدالت کار کنیم نه برای اسم ها و نام ها. رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند  بنگر که تا کجاست مقام آدمیت. تنها سخنرانی آخر چارلی چاپلین در فیلم دیکتاتور بزرگ میتواند یک رهنما باشد گرچه مولوی و سعدی و حافظ و دیگران هم همین کلام ها را تکرار کرده و نوشته اند.


Share/Save/Bookmark

more from Sahameddin Ghiassi