The people who control the world.

تاثیر ادیان الهی و مشگلات ناشی از آنان.

در دنیا هزاران دین وجود دارد که تعدادی از آنان دارای پیروان زیادی هستند و تعدادی از آنان هم پیروان بسیار کمی دارند. آنچه که من میخواهم در این قسمت برایتان بنویسم این است که ادیان و مکتبهای گوناگون همه یک باور قلبی و یک ایده هستند و نه یک حقیقت کل و مطلق. و ما متاثر از اطراف خود و مردمانی هستیم که باآنان زندگی میکینم. مثلا اگر کسی در محیط مسیحی بدنیا بیاید معمولا مسیحی می شود تا از نوع سفت و سخت آن و یا از نوع اسمی آن. همین طور اگر کودکی تنها مثلا با مذهب سنی رابطه داشته باشد بطور کلی سنی خواهد شد نه مثلا یهودی.

لغتی مثل آب در تمام زبانها یک معنی را مفهوم مینماید یعنی به هر زبانی که ما مراجعه کنیم در برابر فرهنگنامه آب همان شی را با لغتی دیگر و با تلفط دیگر  میبینیم ولی اگر به مردمی که آن زبان را گفتگو میکنند با مراجعه به دیکشنری یا فرهنگ لغت لغت معنی شده و یا ترجمه شده آب را به آنان نشان بدهیم آنان برای ما آب خواهند آورد نه مثلا گوشت.

ولی لغاتی دیگر همان مفهوم را برای دیگران نمیرسانند. و اگر تمامی ادیان الهی  یکی بودند قاعدتا نبایست که با هم مشگلی داشته باشند. مثلا اخلاق اسلامی یا مسیحی در تمدنهای متفاوت یکسان نیست. حتی در بین یک جامعه هم برداشتهای اخلاقی متفاوت است. در ایران پسر به خواستگاری دختر میروود و در هند میگویند که این خانواده دختر است که به خواستگاری مرد میرود. در اروپا پسر و دختر براحتی بدون ازدواج با هم رابطه زناشویی دارند بدون اینکه در آن محیط به آنان به چشم هرزه نگاه کنند. در آفریقا تماس جنسی یک رابطه بسیار طبیعی است و مثلا دختری که حامله شده است و با پدر مادرش زندگی میکنند هیچ مشگلی نخواهد داشت و حامله گی امری طبیعی است. مثلا در تانزانیا حتی من شنیدم که پدر و مارد حتی از دختر نمیپرسند که چه کسی اورا حامله کرده است. البته من تحقیقی در باره نکرده ام و فقط شینده ام. اگر قرار باشد که با معیارهای مثلا ایران اروپای غربی را بسنجیم اکثر دختران و مردان این جامعه فاسد و فاحشه هستند و بایست اعدام و یا سنگسار شوند. اصولا مردی با زنی  که با اورابطه جنسی قبل از ازدواج نداشته باشد معمولا با او عروسی نمیکند و میگویند من که گربه را در درون کیسه نمیخواهم. در حالیکه در اروپا رابطه قبل از ازدواج یک رابطه طبیعی است در ایران مثلا این نوع رابطه به یک نوع فحشا ارزیابی میشود.

در اروپای قرون وسطی کلیسا قدرت فوق عاده ای داشت و هرکه را میخواست بنا به سلیقه فردی مثلا روحانیون اعدام میکردند و یا آتش میزدند. بدین ترتیب دینهای الهی که میبایست برای عشق و دوستی میآمدند عملا باعث ناراحتی دزدی چپاول و کشت کشتار شده اند. و این دو روزه زندگی را به کام بسیاری از مردم بی گناه زهر میکنند. میلیونها نفر انسان بخاطر داشتن یک دین دیگر و یا اینکه در خانواده ای با دینی دیگر متولد شدند به جلادان سپرده شدند. و از دین نهایت سو استفاده را کرده اند.  کشتار خانواده حتی خود حضرت محمد در کربلا و یا کشتارهای دیگری که همه بنام دین انجام شده و میشود متاسفانه داغ ننگی به چهره مردم دیندار خرافی و یا بسیار متعصب نشانده است.

البته دین افراد بسیاری را هم به جاه جلال و مقام رسانیده است ولی همان دین برای عده ای دیگر مایه دردسر و بی حرمتی غارت و دزدی بوده است.
در سیستم کنونی دنیا که مردم را به سوی بی تفاوتی و یا ظلم هدایت میکنند از دین هم بعنوان یک حربه استفاده و یا سواستفاده شده است. متاسفانه با اینکه قاعدتا میبایست انسانیت بالای دین قرار بگیرد ولی در عمل دین بالای انسانیت و یا نژاد قرار میگیرد. و یک انسان خوب و شریف تنها به بهانه داشتن یک دین دیگر هلاک میشود.

حالا کسانی که در میان دو دین که باهم سرعناد دارند متولد می شوند متاسفانه از بی مهری و خشم و یا سو استفاده مردمان هر دین بهره مند میشوند. کسانیکه با داشتن مثلا پدر بهایی و مادر مسلمان از طرف پیروان هر دو دین به خاک سیاه نشانده شده اند. امیدواریم که روزی این سواستفاده از ادیان الهی پایان پذیرد و انسانها به انسانیت داشتن خود مورد ارزیابی قرار بگیرند نه با معیار دینهای آبا اجدادی خود زیرا دین یک باوراست و در دنیا بارورهای بسیاری وجود دارد و هر بارو برای یک گروه حقیقت است  و برای گروه دیگر دروغ.