مرد بعد از چند فریاد گفت یک دختر دارم میفروشم. بی مهری و بی وفایی مردم؟


Share/Save/Bookmark

مرد بعد از چند فریاد گفت یک دختر دارم میفروشم. بی مهری و بی وفایی مردم؟
by Sahameddin Ghiassi
12-Jun-2010
 

مرد بعد از چند فریاد گفت یک دختر دارم میفروشم. بی مهری و بی وفایی مردم؟

زمانی که دانش آموز بودم یک معلم زبان انگلیسی داشتیم بنام آقای باستانی که یک روز میگفت که در کوچه ای که او زندگی میکرده یک مرد با صدایی بلند فریاد میکرده که من کار ندارم آب حوض میکشم. باغچه درست میکنم. کار خانه میکنم و تمیزکاری میکنم و.. و چون خبری نشد او با ناراحتی فریاد کرد که یه دختر دارم میفروشم.
البته آن روز از شدت غیض و عصبانیت این را میگفت و خیلی از بی پولی ناراحت شده بود.

در به تخته ای خورد و همین شخص به شغلی و مقامی رسید و به پول پله ای دستش دراز گشت. یهو آن آدمی که حد اکثر توقعش یک شکم سیر و یا اتاق برای خواب بود با داشتن میلیونها دلار ثروت باز دنبال پول بیشتری بود حرص و طمع او را چنان احاطه کرده بود که حالا با داشتن چند خانه مجلل و ثروت بی حد باز هم دنبال پول میگشت آنهم از راه نامشروع  و کارهای غیر قانونی و غیر انسانی و غیر شرافتمندانه. کسی که با سلام کردن به هرکسی تا کمر خم میشد اکنون توقع داشت که دیگران پاهایش را ببوسند و خاک کفش اورا برای تبرک به چشمانشان بمالند. او که از قعر فقر بر اریکه ثروت و قدرت تکیه زده بود حالا فکر میکرد که به خدا نزدیک شده و شاید هم خودش را خدا میدید؟

یارب مباد که گدا معتبر شود که چون مغتبر شود ز خدا بی خبر شود. اجتماع یا شرایط و یا اتفاقات و یا تصادف و یا زرنگی شخصی باعث میشودکه در اندک مدتی به آلاف علوفی میرسد آیا بایست این شخص خودش را کاملا گم کند و دیگر بنده همان خدایی نباشد که تا مدتی قبل مرتب به او عز چز میکرد که دستش را بگیرد. حالا که دستش گرفته شده است و از فقر و نکبت به ثروت و جلال رسیده است آیا درست است که فقیران را فراموش کند و شمشیرش را برای نابودی همان فقیران و همان کسانی که اورا به اوج عزت رسانیده اند  بکشد و سرهایشان را ببرد و سینه هایشان را آماج تیرهای نفرت بسازد؟

هر کسی ممکن است که در زندگی ترقی کند و یا تنزل چه بسا که بچه های وزرا به گدایی به روستاها بروند و بچه های روستا ها با کمک اشخاصی خوب خیر به شهر بیایند و ترقی کنند. حالا آیا آنان بایست تمامی دوستان و همفکران و همطرازان خود را کاملا فراموش کنند و دایم بفکر دزدی دغلی و ثروت و قدرت باشند و به فقیر و غنی رحم نکنند؟ آیا مردمی که آنان را به قدرت و حشمت رسانیده اند حالا بایست مورد ظلم و جور همان شخص واقع شوند؟ نمکدان بشکنند بعد از اینکه نمک هارا کوفت کردند.

پدر و مادری که بچه هایشان را بانهایت فداکاری بزرگ کرده اند و آنان را دکتر مهندس و ...کرده اند حالا که پیر و فرسوده شدند فرزندان حتی برای دیدنشان هم نمی آیند و دنبال کارهای خود هستند. متاسفانه بسیاری از خانواده های ایرانی که در ایران با مشگلاتی روبرو بودند به کشورهای دیگر رفتند و بسیاری از آنان که با فرهنگی دیگر روبرو میشدند خانواده هایشان از هم پاشیده شد و اگر بچه هایشان متعاد و بی کاره نشدند خودشان مورد بی مهری قرار گرفتند. و حالا در سن های بالا بایست منتظر باشند که شاید روزی دختر و پسرشان در خانه شان را بکوبد و برای دیدار به نزدیک آنان بیاید.

همه چیر بهم ریخته شده است. مهربانی را با بی تفاوتی پاسخ میدهند و عشق را با نفرت جواب میدهند؟ چیرگی مال پرستی و بیوفایی اگر کاملا جا بیفتد که مشگل بزرگتری در راه خواهیم داشت. تمامی یا اکثر  کسانی که به فردی خدمت مادی ویا معنوی کرده اند با بی انصافی و بد جنسی روبرو شده اند و وقتی که گفته اند من که به تو بدی نکردم و جز خدمت و حمایت کاری بدی نکرده ام میگویند میخواستی نکنی  میخواستی ندهی؟ تورا که من مجبور نکرده بودم که به من کمک مادی یا معنوی بکنی  آیا هفت تیر روی شقیقه ات گذاشته بودم که بایست بمن کمک کنی یا قرض بدهی یا اعتماد کنی. خوب میخواستی عاقل باشی و اعتماد نکنی اشتباه خودت بوده که بمن اینقدر اعتماد واطمینان کرده ای؟ 

خوب اگر نمیکردم که تو به من برچسب خسیس بی فکر و بی انصاف و بی دین و نامسلمون میزدی آیا نمیزدی و نمیگفتی که در هنگامیکه من در بحبوحه ناراحتی بودم خونسرد از کنارم گذشتی و مثل آقای بازپرس گفتی بمن چه. میبینید که آدم هر کاری میکند باز هم بدهکار است. کسی که بچه هایش را برای تحصیل به خارج نمیفرستد پدر پول دوست و بدی است.  کسی که به بچه هایش بقدر کافی پول و خرج نمیدهد آدمی خسیس و کنس است. آنکس هم که عکس اینکارها را میکند بایست در کوچه ها پرسه بزند و بهش میگویند میخواستی ندی؟

بیخود نبود که علی که تمامی سرمایه اش را به زیر پاهای دختران و پسران خودش ریخته بود و آنان فکر میکردند که همه ثروت پدر را برده اند و دیگر به پدر پیر خود احتیاجی ندارند میگفت میخواهم دختران و پسرانی پیدا کنم که مرا دوست داشته باشند. و مرا برای پدری آدابت کنند. من که مهر فرزندی را از فرزندان خود ندیدیم شاید از آنان ببینم.

 

کسانیکه معتقد به هیچ هستند ولی متظاهرند و جانماز آبکش برای اینکه از دین بتوانند حداکثر سواستفاده را بکنند. دزدی میکنندو دورغ میگویند فساد میکنند هیزی و زن بارگی یا مرد بارگی میکنند به ناموس مردم هم چشم داشت دارند ولی نماز هم میخوانند و روزه هم میگیرند آیا شما اینان را دین دار مینامید؟


Share/Save/Bookmark

more from Sahameddin Ghiassi
 
Sahameddin Ghiassi

مسلمون و نامسلمون دیندار و یا بی دین؟

Sahameddin Ghiassi


مسلمون و نامسلمون دیندار و یا بی دین؟

بچه که بودم فکر میکردم که بهترین آدمها مسلمانان هستند که نه دروغ میگویند نه دزدی میکنند و نه غیبت مینمایند بهم کمک میکنند و همدیگر را مثل برادر دوست دارند. شاید هم من تحت تاثیر پدرم قرار گرفته بودم که سعی میکرد که اینکارها را بکند و بکسی ظلم ننماید مردم دار باشد و نمازش ترک نشود. او بمن میگفت نماز واجب است و اگر هم در بستر مرگ باشی و نتوانی دولا راست شوی و نماز بخوانی حتی اگر زبانت هم کار نکند بایست در فکر خود نماز بخوانی و با حرکت چشم و دهان و اشاره طاعت خود را بخدا ثابت کنی. خوب من هم فکر میکردم آدمی که اینقدر به خدا معتقد است و میگوید هر کسی که مسلمان باشد آدم خوبی میباشد. پس هر کس که نماز بخواند روزه بگیرد خود بخود آدمی خوب سالم و پاک است و کارهای بد را حتی فکرش را هم نمیکند چه برسد به انجام آن کارهای بد.

عقیده شدید من به اینکه دین سبب رستگاری است و انسان مومن هرگز دروغ نمیگوید کارهای بد نمیکند خیانت در امانت نمیکند دزدی و هیزی نمیکندو...

بعدها برادر زاده ام میگفت که شما چقدر ساده فکر میکنید تمامی کارهای بد توسط همین مثلا مومن ها انجام میشود آنان دزدی میکنند دروغ میگویند گران فروشی مینمایند به ناموس دیگران بسیار تجاوز میکنند آدم هم میکشند. این مثلا مسلمین سر نوه پیامبر خودشان را گوش تا گوش بریدند و بعد هم سرش را روی نیزه  گذاشتند و بدنهایشان را هم همانطور در صحرای کربلا رها کردند که آقتاب آنان را بهم جوشانده بود. آنان خودشان را مسلمان مینامیدند تمامی خانواده همان پیامبرشان را آواره و دربدد مسموم و یا کشتند.

پس تنهامسلمونی شرط انسان بودن نیست. مسلمان فکر میکردم که چیزی مثل مولوی و عطار و سعدی است که برای مردم میخواستند کار کنند و مردم را دانا و توانا سازند. به روزی رسیدیم که بنام اسلام رشوه میخواهند دزدی میکنند کلاهبرداری مینمایند و همه کارهای زشت و ناپسندیده را میکنند بعد هم دولا راست میشوند وبه زبان عربی بدون اینکه معنی کلام را هم بدانند نماز میخوانند. آیا به نظر شما این دین بچه درد مردم دیگر میخورد و این نماز خواندن ها و دولا راست شدنها چه دردی از جامعه در دوا خواهد کرد اگر اخلاق و درستی و راستی با آنان ستایش و نیایش همراه نباشد. آیا این عبادت الکی و بیخودی بیهوده نیست؟


Sahameddin Ghiassi

About the picture

by Sahameddin Ghiassi on

Mohammad the prophet of Islam, painted by colonel Ghiassi with water colors, about 90 years ago.