« خاک تلخ »


Share/Save/Bookmark

Parviz Forghani
by Parviz Forghani
20-Apr-2011
 

خاک شیرین عصیان
"مو آن رندم که عصیان پیشه دیرم
بدستی جام و دستی شیشه دیرم
اگر تو بیگناهی رو ملک شو
من از حوا و آدم ریشه دیرم"
(باباطاهر)

خیابان جنتی ویژگی اش این بود که دوتا گورستان داشت، یکی بالادست خیابان که مال خودی ها بود. روحانیان ومومنین ومقامات لشگری وکشوری ومحترمین وبازاری ها وکله گنده ها وپولدارها قراربود ازدروازه های اینجا به بهشت مشرف شوند. سنگ قبرهای مرمری وگنبد وبارگاه ها وگلدسته های کاشیکاری شده این گورستان ازهمه جای شهرپیدا بود. آبی را ازرودخانه نزدیک شهربرآن سوارکرده بودند وفواره هایی وآبنماهایی ساخته بودند.

گورستان پائینی مال نخودی ها بود. مغضوبین وکفاروفقرا وبی کس وکارها. نه آبی داشت ونه گنبد وبارگاهی ونه سنگ قبرهای نهصد منی. اما خاکش شیرین بود. تخم گل نریخته سبز می شد. درخت های صنوبر وچنار وبید مجنون وسرو همینجور بی دریغ قد می کشید ومی بالید وسایه ساردرست می کرد.

اهالی شهرهم که ازدم مرده پرست بودند ازصب تاشب فکروذکرشون همین قبرستونا بود.

قبرستون پائینی شده بود باغ دلگشای نخودی ها. ملت بساط میکردند وسماوروزنبوری وگازسفری ولوبیا پلو وچایی قند پهلو وتخته نرد وشطرنج وآی پاد وام پی تری به پا بود. الحق هم که مصداق شعر"خوش هوای سالمی دارد دیارمردگان – ساکنانش جمله یکتا پیرهن خوابیده اند" بود.

اما خودیا قبرستون بالایی چشم وچراغ شون بود. هرچی پول عوارض ونوسازی وخیرات ومبرات وخمس وزکات خودی ونخودی بود میریختن تو حلق شیخ قبرستون بالایی، اوهم هی گل میکاشت ودرخت میکاشت وآب میداد وکود میریخت، ولی افاقه نمیکرد و همه خشگ می شدند وعلفهای هرزخفه شون میکرد. هی تخت مرده شوری مرمرطلاکاری میساخت و دیوارآرامگاه هارو ازمرمرسیاه وگرانیت آبنوس میگرفت، ولی این ها هم باعث می شد قبرستون مثل قصرفولادزره دیوبشه ومردم اسمشو بذارن قصردراکولا.

خلاصه مردم عارض شدند خدمت آقا، که آقا فکری بفرمائید اینجوری که نمیشه، بیضه آبرووحیثیت و اعتقادات ما لگدی سخت خورده گویا واین اهل قبورشریف را هرچه خرجشان میکنیم انگاربه چاه ویل می ریزد که هیچ، جزگزنه گوزو وخارخاسک و سوسک بته و بوی ناخوش چشم اندازی ورایحه ای ازاین بوستان برنمی خیزد.

آقا فکری کردند وفرمودند: گویا شیب باد ازفبرستان بالا به سوی قبرستان پائین است وباد خیرات ومبرات رفتگان شریف مارا می برد وبراهالی لعنت آباد سوارمیکند وآن ملعونان به واسطه دست اجانب نقطه ای نامشروع بررحمات ما انداخته وزحماتش می نمایند. ثواب وصواب دراین است که دیواری بلند براطراف قبرستان بالا محاط فرمائیم وبرسبیل احتیاط خندقی نیز بردورآن بکنیم تا باد اجنبی حاصل خرمن مارا غارت نیارد.

ملت خودی زود جنبیدند وصندوق های خیرات ومبرات را درهمه کوی وبرزن ها به ویژه درمحله نخودی ها، فربه ترنمودند وچربتر ودیواری وخندقی برآوردند آنچنان که آقا فرموده بود. اما افاقه نکرد وبرخوف وهیمنه قصردراکولا افزود.

ناچارخلق خودی کسی را درخفا به سراغ شیخ نخودیان فرستادند تا بلکه ازو راز صفا ورونق قبرستان پائینی را بشنوند. شیخ نخودیان گفت این صفا ازدوچیزاست:

اول آنکه نخودیان عصیانگرند وگوشتشان شیرین است. عشق زندگی را حتی پس ازمردن باخود به خاک می برند.

دویم آنکه خودیان گوشتشان تلخ است وقبل ازمرگ نیزجزازناامیدی ونفرت وبدگمانی ودشمنی ازآنان نمی پراکند وهمین صفت خاک قبرستان بالاراتلخ کرده است.


Share/Save/Bookmark

Recently by Parviz ForghaniCommentsDate
Rockville
6
May 25, 2012
"Dubai World Cup" Day
-
Apr 01, 2012
The Hat Race
15
Apr 01, 2012
more from Parviz Forghani
 
Maryam Hojjat

Khili SHIRIN Bood

by Maryam Hojjat on

Thanks.