ذرّه های پریشان


Share/Save/Bookmark

Manoucher Avaznia
by Manoucher Avaznia
08-Jun-2008
 

ما ذرّه های پریش راه فراوان گذشته ام

از ماجراهای بس پریشان گذشته ایم.

بر آفتاب رخشان تا نظر کنیم

خطّی کشیده، زحال پریشان گذشته ایم.

بس شاخه های نا به همره شکسته ایم

از عهدهای نامبارک و پیمان گذشته ایم.

تا رو نهاده به جانب پیرایشی زلال

از جویهای پر گِل و آبشوران گشته ایم.

تا آن صراط راست را هدف بر گرفته ایم

از پیچ و تاب و مسیر شتابان گذشته ام.

تا کوی عشق ترا کمرها ببسته ایم

ازهای وهوی و چالۀ زندان گذشته ایم.

دزدانه تا به روی تو اندر نظر کنیم

از زخم چوب و ظلم نگهبان گذشته ایم.

ما بی خیال طعنۀ صاحب تموّلان

از مرزهای آشکاره و پنهان گذشته ایم.

چنگی زنیم تا به دامن آن یار بی مثال

از ماه سیمگون و خورشید رخشان گذشته ایم.

هر لحظه مرده ایم و رسته ز خاک خویش

ز افسانه های پیر و جوانان گذشته ایم.

باری، چه غم ز هیاهوی سال و ماه

ما زنده ایم به عشق و ز ماهان گذشته ایم.

خشکیده لب دوان اندر پی سراب

فرسنگها به ریگزار بیابان گذشته ایم.

راهی مگر بریم به روشناییّ بزم عقل

ز فسون ساحران ونعرۀ غولان گذشته ام.

باری، بگویمت در این ماجرای عشق 

سر راگرونهاده، ز سر جان گذشته ایم.

پایان کار چهری چو باشد وصال یار

از نکته های بی سر و پایان گذشته ایم.

زیرا وجود همه در یک وجود اوست،

از ذرّه های پریش و پریشان گذشته ایم.

 

بهار 1384

اتاوا


Share/Save/Bookmark

Recently by Manoucher AvazniaCommentsDate
زیر و زبر
6
Nov 11, 2012
مگس
-
Nov 03, 2012
شیرین کار
-
Oct 21, 2012
more from Manoucher Avaznia
 
Manoucher Avaznia

Warmth for my heart!

by Manoucher Avaznia on

Abarmard Jaan; 

 

I'm so pleased to hear that you and your friends enjoyed my work.  What is a better reason for posting more peoms on this site than what you've just mentioned?  See you soon through the window of another verse. 

 

Thank you


Abarmard

Last weekend

by Abarmard on

I had a few friends over, printed some of your work and read them. We had a blast. Thanks