خورشید من

Manoucher Avaznia
by Manoucher Avaznia
28-May-2008
 

خورشید من دمید از بام خاوران

روشن ز پرتوش نیمی شد ازجهان

انبوه اختران از کوکب رخش

بی رنگ و رو شدند در دشت آسمان

آن شام غم رمید از چشم پر امید

تا آخر جهان، چون سبزه از خزان

مشرق ز جور شب یکباره می رهد

آنگه که مهر من رزمی کند گران

آواز خوان دلا همراه چنگ و عود

بانگ تو تا رسد زینجا به بیکران

پر کن قدح که من خواهم ز سر خوشی

تازم به یک نفس تا عمق کهکشان

هرگز به خاطرم طفلی نزاده است

از این خجسته تر در دامن زمان

 

ششم جولای 2005

اتاوا

 


Share/Save/Bookmark

Recently by Manoucher AvazniaCommentsDate
زیر و زبر
6
Nov 11, 2012
مگس
-
Nov 03, 2012
شیرین کار
-
Oct 21, 2012
more from Manoucher Avaznia
 
Abarmard

Damet garm

by Abarmard on

Very nice