زبان قلم

Manoucher Avaznia
by Manoucher Avaznia
01-Jun-2009
 

آسمان را سینه اشکافم پی نخجیر تو

در رخ خورشید اگر نه، در ثریّا بینمت

گرچه در صد راه شیری روی پنهان کرده ای،

در سیاه مردم چشمی هویدا بینمت

این سخن چون حکمت عاقل وشان فهمی کند؟

که به کیهانی نمی گنجی و در هر ذره پیدا بینمت

در کجا آن دیده جویم ریزبین و کل نگر

تا که چون اکسیر هستی در همه جا بینمت

آه و واویلا بر آن گوشی که این را نا شنود:

"باربد چنگی نوازد، من نکیسا بینمت".

هان که از این جام ما تک قطره ای نوشیده ای؛

"گرچه درویش جهانی، عین اغنا بینمت" 

ای زبان لکنت آمیز قلم؛ چهری ندید

کز نفسهای روان افزای مهری تند و گویا بینمت

راه دوری را وزیدم یکنفس تا خانه ات

تا برای سینه ای سوزان سهیلا بینمت.

 

وزیدن : دویدن 

عاقل وشان : عاقل صفتان

هشتم خرداد 1388

اتاوا


Share/Save/Bookmark

Recently by Manoucher AvazniaCommentsDate
زیر و زبر
6
Nov 11, 2012
مگس
-
Nov 03, 2012
شیرین کار
-
Oct 21, 2012
more from Manoucher Avaznia
 
Manoucher Avaznia

ابی آقا

Manoucher Avaznia


ما بنده گان یاریم؛ حاشا چه سان توانیم

کردن مر آن ندا را کو خواند آشکارا

ای آن که خوش نشانی از کوی مهر داری

آن خواجه را بفرما با ما کُنَد مدارا

ما گرغریب عشقیم؛ ور بی نصب عشقیم؛

هشدار؛ مرغ عنقا دارد هوای ما را


ebi amirhosseini

منوچهر جان

ebi amirhosseini


دل می‌رود ز دستم صاحب دلان خدا را

دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز

باشد که بازبینیم دیدار آشنا را

 

Ebi aka Haaji


Manoucher Avaznia

ژاله ی گرامی؛

Manoucher Avaznia


ای عجب دل را ببینید چون حکایتها کند:

"هم به شادی بینم و هم در بلایا بینمت"

در تک دریا که گویند حایل آمد بین ما

بین به گردابی چه سان بی رنگ پروا بینمت


Manoucher Avaznia

نازی عزیز

Manoucher Avaznia


راه را گم کرده ام ای کوکب قطب شمال

در میان موج و طوفان بس هویدا بینمت

راز فطرت؛ که همه مردم بجویندت به جد

گرچه ماندی نانوشته، بین چه خوانا بینمت 


Jaleho

بسیار زیبا منوچهر جان، مرسی‌

Jaleho


 

در راه عشق مرحله قرب و بعد نیست

می‌ بینمت عیان و دعا میفرستمت

 


Nazy Kaviani

I see you

by Nazy Kaviani on

.

.

Washed in a sea of light,

Clear,

Free of shadows,

And doubts,

I see you.

 

Better than the skin on my hands,

The veins that wrap around my wrist,

Pumping life through me,

I see you.

 

Better than my own image in the mirror,

The wrinkles that came overnight.

And the wise look they framed,

I see you.

 

Sometimes better than yourself,

I see you,

Not with my eyes,

But with my heart.