خروش

Manoucher Avaznia
by Manoucher Avaznia
18-Feb-2009
 

روان برکه ی مهر تو جویبارانند.

فنای حیرت روی تو گل عذارانند.

نظر نما و ببین از دریچه ی لطف

که عاشقان جمالت چه سربدارانند.

نه از فراغ فروغت غزل سرایم و بس

ببین ترانه گرانت چه بیشمارانند.

هر آن که نشان تو جوید در دگر نزند

چو طالبان سرای تو ماندگارانند.

به جست و کاو تو آیند جماد و نبات

بسا که رهسپار سرایت درخت و بارانند.

هر آن که چهره نمایی، جهان به جوش آری

خوشا بنفشه زار که جوش هر بهارانند.

کجاست رفته ی این ره که دست ما گیرد؟

کجاست خیل رفیقان که رهسپارانند؟

دلا؛ فغان و خروش از آن آنان است

که در طریق محبت سبک عیارانند.

 

سه شنبه بیست و نهم بهمن ماه 1387

اتاوا


Share/Save/Bookmark

Recently by Manoucher AvazniaCommentsDate
زیر و زبر
6
Nov 11, 2012
مگس
-
Nov 03, 2012
شیرین کار
-
Oct 21, 2012
more from Manoucher Avaznia
 
Manoucher Avaznia

جواد گرامی؛

Manoucher Avaznia


از آن دمی که زدم با نگار به صبح نخست 

هنوزهم سرای سینه ی چهری پر ز هوا ست

 

با سپاس


Javad Yassari

با سپاس از منوچهر عزیز

Javad Yassari


در اندرون من خسته دل ندانم چیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست


Manoucher Avaznia

سوری جان؛

Manoucher Avaznia


سپاس.


Souri

Thank you

by Souri on

It is so romantic and beautiful. Lovely poem. Thank you for sharing


Manoucher Avaznia

نازی جان؛

Manoucher Avaznia


بشکست دلی و رهبر دلها شد

بردار شد آن سر و چنان عنقا شد.

 صد ذره به گرد روی خود چرخیدند

آسوده به یک تن آمدند و ما شد.

 

سپاس

 


Nazy Kaviani

Beautiful!

by Nazy Kaviani on

Only a heart that has known love,

And which has experienced the ecstacy

Of union, Vessaal,

Can know

And understand

A lover's heart,

broken

...