(پاره های سیاه و ضخیم از فروغ فرخزا د است )
ای جلوه گر کمال با ورها
در عشق و وفا همیشه برترها
د لد ا د ه ی گلعذ ا ر من هستی
ا مید د ل و قرا ر من هستی
آ را مش جا ن و را حت د و ر ا ن
آ سا یش من ، کنا ر من هستی
من همره تو ، به روی شبنم ها
ا فکنده رها ، تما می تن را
در عطر تو و حریم آ ن آ غوش
برچیده ، شکوفه ا ی ز گلشن را
مدهوش تو بوده تا سحرگاه
وآ نگاه سروده این سخن را :
می ترسم از اين نسيم بی پروا
گر با تنم اينچنين درآويزد
ترسم كه ز پيكرم ميان جمع
عطر علف فشرده برخيزد
در دوری و در فراق جانكاه
از سینه برون نمود ه بس آه
با یاد تو و پر از ستا یش
هر زمزمه ام سرود خواهش :
ترا می خواهم و دانم که هرگز
به کام دل در آغوشت نگیرم
توآن جادرهوایی صاف و روشن
من این کنج قفس مرغی اسیرم
کوتا ه ز ما ن د یگری باز
د ر شا مگهی خوش و فرحناز
دارد دل من بهانه ی تو
آید به لب ا ین ترا نه ی تو :
یک شب ز ماورای سیاهی ها
چون اختری بسوی تو می آیم
بر بال بادهای جهان پیما
شادان به جستجوی تو می آیم
در عشق و وفا همیشه برترها
ای جلوه گر کمال با ورها
آ را مش جا ن و ر ا حت د و را ن
آ سا یش من ، کنا ر من هستی
ا مید د ل و قرا ر من هستی
د لد ا د ه ی گلعذ ا ر من هستی
دکتر منوچهر سعا دت نوری
تهران - ۱۳۴۷
برگرفته از مجموعه سروده های زنجیرها
Recently by M. Saadat Noury | Comments | Date |
---|---|---|
برای نسرین ستوده : در زنجیری از سرودهها | 11 | Dec 01, 2012 |
ای دوست : در زنجیر اشاره | 1 | Dec 01, 2012 |
آفریدگار | 7 | Nov 04, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
دیوانه ی خردمند و آگاه
M. Saadat NourySun Feb 06, 2011 02:32 PM PST
با سپا س از انتخاب استادانه ی شما و ارا ئه ی مخمس بسیار زیبای هلالی جغتایی در استقبال ازسعدی ، در پاسخ غزل سیف فرغانی با اشاره به دو غزل سعدی تقدیم می شود
(پاره های سیاه و ضخیم از سعدی است )
کیست کاندر دو جهان عاشق دیدار تو نیست
کو کسی کو به دل و دیده خریدار تو نیست
دور کن پرده ز رخسار و رقیب از پهلو
که مرا طاقت نادیدن دیدار تو نیست
در تو حیرانم و آنکس که ندانست تو را
وندر آن کس که بدانست و طلب کار تو نیست
در طلب کاری گلزار وصالت امروز
نیست راهی که درو پای من و خار تو نیست
شربت وصل تو را وقت صلای عام است
ز آنکه در شهر کسی نیست که بیمار تو نیست
من به شکرانهٔ وصلت دل و جان پیش کشم
گر متاع دل و جان کاسد بازار تو نیست
در بهای نظری از تو بدادم جانی
بپذیر از من اگر چند سزاوار تو نیست
وصل تو خواستم از لطف تو روزی، گفتی
چون مرا رای بود حاجت گفتار تو نیست
سیف فرغانی از تو به که نالد چون هیچ
کس ندانم که درین شهر گرفتار تو نیست
سیف فرغانی
ترکیبی زیبا
divanehSun Feb 06, 2011 12:10 PM PST
با سپاس از این ترکیب استادانه و بسیار زیبا که من را به یاد مخمس زیبای هلالی جغتایی بر غزل سعدی انداخت.
ای گل، همه وقت این گل رخسار نماند
وقتی رسد آخر که بجز خار نماند
تاراج خزان آید و گلزار نماند
این تازگی حسن تو بسیار نماند
دایم گل رخسار تو بر بار نماند
دیدار تو نیک و همه کس طالب دیدار
تو یوسف مصری و همه شهر خریدار
سودای تو دارند همه بر سر بازار
بازار تو را هست خریداری بسیار
من صبر کنم تا که خریدار نماند
......
Dear AI
by M. Saadat Noury on Sun Feb 06, 2011 05:06 AM PSTThank you for the poem; please accept this poem in return
به شهرخود زمینگیرم توکــردی
چومجنون ، پا به زنجیرم توکـردی
جوان بودم که خواهان تو گشتــم
خداپیرت کند، پیرم تو کــــــردی
کجایی؟ درچه حالی؟ باکه هستی؟
به خوابی؟ هوشیاری؟ یا که مستی؟
شـــنیدم رفتـــه ای ســوی رقـیـبان
فــــراموشت شـــده مـهـر حبـیـبان
شدی از بوی آغوش که مدهوش؟
که آغوش مــرا کـــردی فراموش
نعیم پوپل : سراینده ، آهنگساز و خواننده ی کهنسال افغانی
Dear Souri Banoo
by M. Saadat Noury on Sun Feb 06, 2011 05:02 AM PSTThank you for the poem; please accept this song in return:
//www.youtube.com/watch?v=nOfBd2xbWrU
که آید از نفس غنچه بوی آغوشت
All-IraniansSun Feb 06, 2011 03:36 AM PST
شکسته جلوه ی گلبرگ از بر و دوشت
دمیده پرتو مهتاب از بناگوشت
مگر به دامن گل سر نهاده ای شب دوش؟
که آید از نفس غنچه بوی آغوشت
میان آنهمه ساغر که بوسه می افشاند
بر آتشین لب جان پرور قدح نوشت
شراب بوسه من رنگ و بوی دیگر داشت
مباد گرمی آن بوسه ها فراموشت
رهی معیری
از دوست داشتن
SouriSat Feb 05, 2011 06:08 PM PST
چون غباری ز خود فرو ریزم
زیر پای تو سر نهم آرام
به سبک سایه ی تو آویزم
آری آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه نا پیداست
من به پایان دگر نیندیشم
که همین دوست داشتن زیباست