سالها بود تو را می کردم

سالها بود تو را می کردم
by Hovakhshatare
21-Jan-2010
 

Dedicated to Khamenei, AN, and all of IRR whether they are leaders, followers, beneficiaries or silent partners. May you all rot in hell.

This poem is from Oufi that was put in an awkward situation to write it for another one of our many dictators. It is descriptive of IRR schizo.

سالها بود تو را می کردم  
 همه شب تا به سحرگاه دعا

یاد داری که به من می دادی
درس آزادگی و مهر و وفا

همه کردند چرا ما نکنیم
وصف روی گل زیبای تو را

تا ته دسته فرو خواهم کرد
خنجر خود به گلوگاه نگاه

تو اگر خم نشوی تو نرود
قد رعنای تو از این درگاه

 مادرت خوان کرم بود و بداد از پس و پیش
 به یتیمان زر و مال و به فقیران بز و میش

 یاد داری که تو را شب به سحر می‌کردم
صد دعا از دل مجروح پریشان احوال

 وه که بر پشت تو افتادن و جنبش چه خوشست
 کاکل مشک فشان با وزش باد شمال

 عوفی خسته اگر بر تو نهد منع مکن
 نام عاشق کشی و شیوه آشوب احوال


Share/Save/Bookmark

Recently by HovakhshatareCommentsDate
Gathering momentum
19
Jul 28, 2010
Rise & Fight
21
Jul 14, 2010
تبعیدیان Exiles
-
Mar 14, 2010
more from Hovakhshatare
 
MM

Witty and hilarious – thanks.

by MM on

Witty and hilarious – thanks.


Hovakhshatare

SJ, take your extremist IRR support elsewhere.

by Hovakhshatare on

Your kind of idealogy is exactly what gives excuse to invading armies, on both sides.


شکافجو

سالها بود تو را می کردم

شکافجو


 

Jewish Radica Extremist dressed as a Muslim

 

 

 

سالها بود تو را می کردم  
همه شب تا به سحرگاه دعا

یاد داری که به من می دادی
درس آزادگی و مهر و وفا

همه کردند چرا ما نکنیم
وصف روی گل زیبای تو را

تا ته دسته فرو خواهم کرد
خنجر خود به گلوگاه نگاه

تو اگر خم نشوی تو نرود
قد رعنای تو از این درگاه

مادرت خوان کرم بود و بداد از پس و پیش
به یتیمان زر و مال و به فقیران بز و میش

یاد داری که تو را شب به سحر می‌کردم
صد دعا از دل مجروح پریشان احوال

وه که بر پشت تو افتادن و جنبش چه خوشست
کاکل مشک فشان با وزش باد شمال

عوفی خسته اگر بر تو نهد منع مکن
نام عاشق کشی و شیوه آشوب احوال