اعدام معترضین؟


Share/Save/Bookmark

freenet
by freenet
08-Oct-2009
 

اعدام معترضین؟ ولع سیری ناپذیر "جمهوری" اسلامی برایاعدام و گسترش خشونت در جامعه.

نظام قرون وسطایی ولایت فقیه برای محک زدن واکنش جنبش مردمیحکم اعدام یک شهروند معترض وابسته به انجمن پادشاهی را صادر نموده است.

با اعتراض جدی به این حکم وحشیانه و ضد انسانی ایرانیانمبارز نشان میدهند که یک هدف مهم جنبش ازادی خواهی منع شکنجه و اعدام و احترام به حقوق انسانی هر فرد مستقل ازعقیده و مرام اوست.

البته ولع سیریناپذیر "جمهوری" اسلامی برای اعدام که کشورمانرا از نظر تعداد انسانهای اعدام شده در صدر جهان قرار داده دلایل خاص خود را دارد.از جمله:

* ایجادجو وحشت در جامعه وتوجیه خشونت که از ضروریات تداوم این نظام طالبانی است.

* ناتوانینظام جمهوری اسلامی در بحث استدلالی با مخالفان و توسل به حذف فیزیکی آنها وسرکوب آنان. نظام جمهوری اسلامی از جبهه ملی تا مخالفان رادیکال خود را در عرض سیسال گذشته به جوخه های اعدام سپرده. برای شکنجه و سرکوب هر نوع مخالفی دلیلیپیدا می شود. فاجعه “انقلاب فرهنگی” در سال 59 نیز دلیلی بر اینادعاست.

* تلاش بنیاد گرایان دینی در تحمیل قوانینشرعی متعلق به 1400 سال پیش و تحمیل دیدگاه فکری واپس گرایانه ای که می خواهد که با قتلانسانها “عدالت” بر قرار کند . آن دیدگاه فکری که تصور می کند میتوان با قتل انسانها و ایجادترس مانع از ارتکاب جرم بوسیلهافراد دیگر شود از پایه متناقض و به جای مانده از”منطق” دوران قرون وسطی وجاهلیت است.

* ناتوانینظام از حل مشکلات جدی اجتماعی نظیر اعتیاد، گسترش بیکاری. مغزمعیوب رهبران نظامراه حل اینگونه مشکلات را بعضا در سرکوب و اعدام می بیند.

اعدام و شکنجه در یک جامعه آزاد و متمدن جایی ندارد.

بیاد بیاوریم که چه انسان هایی به نا حق اعدام می شوند. از کسانی مانند دل آرا دارابی وبهنود شجاعی که حتی جرمشان اثبات نشده. تا کسانی که بخاطر فقر اقتصادی و فرهنگی (که مقصر اصلی آن همین طالبان ایرانهستند) به بزه کاری و اعمال خلاف روی میآورند. از مبارزان قدیمی راه آزادی مانند زنده یاد سعید سلطان پور تا دختران 16 ساله ایکه بجرم پخش اعلامیه یا روزنامه ای به جوخه های مرگ سپرده شدند. از زنی که به جرم زنا در گودالی تا نیمه بدنخاک شده و به فجیع ترین وجهی با سنگ هایی نه چندان بزرگ زجر کش میشود.

فرزاد کمانگر را از خاطر دور نکنیم. معلمی آزادی وفعال حقوق بشر در کردستان که دفاع ازحرمت انسانها را تقوی خود نمود و بالاخص وضعيت زنان را سند مسجل نقض حقوق بشر خواند، معتادانرا بيماراني نيازمند دانست و به همت خود صدها بيمار را درمان نمود ، روزنامه نگاريبود که از واژه عشق قلم فرسائي مينمود ، او روحيه لطيف خود را در حمايت از محيطزيست و طبيعت پيرامونش متبلور نمود ، خشونت را محکوم مينمود.
امااکنون سرکوبگران بيش از 22 ماه است که او را به جرم دگرانديشي و حق طلبي به مسلخ بردهاند، شکنجه هايي قرون وسطايي نموده اند که انسانيت را توان بازگو نمودنش نيست .
در2 دقيقه و 20 ثانيه او را بدون هيچ مدرکي ، پس از ماهها شکنجه ، تنها در تداوم پشتپرده هاي سياسي به مرگ محکوم نمودند ، فرزاد قهرمانانه و سرافراز در بيدادگاهشسرود خواند(1)

در نواحی دور افتاده از تهران مانند کردستانو خوزستان و بلوچستان صدها نفر به جرمهای مختلف پس از شکنجه ( بقول خودشان تغزیر)به جرم هایی که درستی شان در "دادگاهایی" بدون هییت منصفه و وکیل "ثابت" با سرعت و به دلایل سیاسی،اختلافات قومی و قبیله ای و... اعدام میشوند.

در سالهای اخیر دهها و شاید صد ها جوانمعترض، برخی با جرم سیاسی به غنوان ارازلو اوباش اعدام شده اند.

هنوز نگاه جوانی که مهربانی و شجاعت درنگاهش آشکار و طناب دار بر گردنش آویزان بود پس از سالها از خاطرم محونگردیده.

در کل جمهوری اسلامی دست بزنی دربرابر کسانی که در موقعیت ضعف هستند، کسانی که در بند و گروگان این نظام ضربشریهستند، دارد. به نمونه جوان 17 ساله افغانی فقیری نگاه کنیم که برای دفاع از خوددر برابر تجاوز به اجبار مرتکب قتل شد. سازمانعفو بین الملل تصمیم حکومت ایران را که مجددا قصد اعدام بزهکار کودک را دارد ونمونه بارز نقض تعهدات بین المللی ایران است را محکوم کرده . اما طالبان ایران اصرار عجیبی بر اجرای این حکم دارند. انساتهای فقیری که دسترسی به امکانات دفاع از خود ندارندبیشترین قربانییان این نظامند. وگرنهفرزند حجت السلام فلاحیان که در ملاعام مرتکب قتل عمد میگردد به سادگی آزاد میشود.نمونه هایی از این نوع "عدالت" در این حکومت "ارزشی" فراوانند.

به نام هر چه که شرف انسانی اش مینامیم جلواین شقاوت و وحشی گری باستیم و به آن اعتراض نماییم.

مجازات اعدام نوعی شکنجه است و در بیشتر کشور های دنیا ممنوع و غیرقانونی است.
بطور کلی منع مجازات اعدام در کشور های مختلف رابطه مستقیمی با درجهشعور اجتماعی و رشد دمکراسی دارد.
بیشترین اعدام ها توسط دولت هایایران، چین،عربستان، پاکستان که گل های سر سبد دمکراسی و ازادی !هستند انجام شده.

اعدام یعنی قتل، مجازات اعدام یعنی جنایت در داخل زندان با مجوز"قانونی".

آیا قتل پوینده، مختاری، پروانه وداریوشفروهر بوسیله گروه های ترور با مرگ"تصادقی" زهرا کاظمی و سعیدی سیرجانی در زندان فرقی دارد.

اعدام دکترفاطمی وسعیدسلطان پور چطور؟ نه، قتل آنهاتصادفی نبود و با مجوز قانونی انجام گرقت!!!

ما در شرف یک تحول بزرگ سیاسی هستیم. جوانانما هر روز در خیابانها کشته و در زندان‌های رژیم جمهوری اسلامی شکنجهمیشوند. برای چه؟

برای تحول دمکراتیک، برای تغیر معیار‌هایقرون وسطأئی و پذیرش اعلامیه جهانی‌ حقوق بشر به عنوان پرنسیپ‌هایی‌ که بایددر پندار و روابط اجتمأعی ما نهادینه شوند.

ما میخواهیم با فرهنگ استبدادی در جامعه خودمبارزه کنیم. یک پیش شرط اساسی‌ برای این کار دفاع بدون قید و شرط ازنقض حقوق هر انسانی‌ به وسیله هر گروه یا کشور است.

1 . از وبلاگ کمپین رسمی دفاع از فرزاد کمانگر //www.f-kamangar.hra-iran.org/

ا. پوینده //poyandeh.wordpress.com

16 مهر 1388


Share/Save/Bookmark

more from freenet