دین دار دمکرات کیست؟


Share/Save/Bookmark

freenet
by freenet
28-Sep-2009
 

هدف از ارایه این بحث ایجاد دیالوگ سازنده و تشویق به تفکر انتقادی راجع به مسائل طرح شده است. من فکر می کنم که اکثریت انسانها در ذهن خود خواهان بهتر شدن زندگی خود و دیگران هستند. شاید در صد ناچیزی از انسان های نامتعادل از نظر روانی خواهان قتل و غارت دیگران باشند. اما آنچه که مانع از بوجود آمدن دیا لوگ و تبادل سازنده نظرات می گردد جزمی شدن اعتقادات و ناتوانی در شنیدن نظرات متفاوت است.

با امید برای شروع بحثی سازنده نظر خود را در رابطه با دین دار مکرات طرح می کنم:

برای طرح نظر ابتدا سعی در توضیح مولفه های اساسی ادیان میکنیم.

مولفه شماره 1 ومهمترین پایه ادیان، اعتقاد به موجودی ماورای طبیعه و خالق هستی است. دلایل این اعتقاد از احتیاج انسان ها برای داشتن نقطه شروع، و داشتن تکیه گاهی روحی ریشه می گیرد. برای بسیاری از انسانها وجود داشتن چنین تکیه گاهی در شرایط سختی دارای اهمیتی دو چندان می گردد.

مولفه دوم شامل مجموعه فرامین اخلاقی و آداب عبادت، شیوه مقبول زندگی و رفتار های مورد تایید اجتماعی است. این مجموعه در دوره دعو ت پیامبران با تاثیر از معیارهای واخلاق غالب فرهنگی شکل گرفته و در طی زمان متناسب با تحولات اجتماعی دچار تعدیل و تغییر می گردد.

اضافه بر این دو اصل در بعضی از ادیان از جمله اسلام، مولفه سومی تحت عنوان مجموعه قوانین مالیاتی و مجازات نیز مطرح می گردد.

فرهنگ های قدیمی حامل مجموعه ای از اسطوره ها، داستانهای حماسی و همچنین خرافه ها هستند. خرافه ها ضرورتا جز دین نیستند بلکه ناشی از درجه شعور فرهنگی هستند. چنانکه می توانیم انواع خرافه های ملی و قومی داشته باشیم. منظور از خرافه مجموعه تصورات عوام از وقایع واقعی یا تخیلی است که سندیت منطقی بر مبنای اصول علمی ندارند.

از این سه مولفه اساسی. موضوع اعتقاد به دینی خاص، وجود یا عدم وجود خدا مسئله ای فردی است.یک فرد دیندار میتواند بدون دخالت درامور و نظر دیگران به عبادت و انجام مناسک دینی خود بپردازد. در یک جامعه که آزادی عقیده وجود دارد کسی قادر نیست مانعی در راه عبادت و دین داری افراد بوجود آورد.

اما مولفه های دوم و سوم متناسب با شرایط رشد جامعه تغییر می کنند. بعنوان مثال قوانین مجازاتی که در 1400یا 2000 سال پیش با توجه با شرایط زمانی عمدتا مورد قبول بوده اند، امروزه از اساس مورد سوال قرار گرفته و حتی در صد قابل توجهی از دینداران نیز آن مقررات را قبول نمی نمایند. برای مثال قوانین سنگسار و قطع دست و انگشت وحتی شلاق زدن بر مبنای موازین امروزی شکنجه محسوب شده و در چهار چوب مجازات های مورد قبول قرار ندارند.

این امر ناشی از تحولات اجتماعی، رشد آگاهی انسانها و رشد استاندارد های حقوق بشری است. همانطوریکه قوانین برده داری که دوره ای مورد قبول بوده اند و در حال حاضر از نظر اخلاقی کاملا منسوخ گردیده اند.و یا کار کودکان در کارخانه ها که در اوایل انقلاب صنعتی در اروپا شایع بود ولی امروزه قوانین کار در اکثر کشورهای جهان کار کودکان را کارخانه ها ممنوع اعلام می نماید. البته گاهی اوقات مدت زمانی طول می کشد که قوانین انسانی تر با غلبه بر عقب ماندگی فرهنگی در اذهان اکثریت مردم نهادینه شوند.

با توجه به نکات عنوان شده( هر جند بسیار مختصر)، دیندار دمکرات را بدین گونه می بینم:

دیندار دمکرات کسی است که با اعتقاد خود وبه انجام مناسک دینی و راز ونیازهایی که بدان ها نیاز دارد می پردازد. حق کسی را ضایع نمی کند.

چنین انسانی با درکی واقع بینانه از فرامین اخلاقی و قوانین دینی ، آنها را با معیارهای نوین و تحولات اجتماعی تطبیق می دهد. اصل را در نظر می گیرد و قوانینی که موضوعیت خود را از دست داده اند را کنار می گذارد. برای عقاید دیگران عمیقا ارزش قائل است. نه تنها حاضر نیست بخاطر ارتداد یا بی دینی فرمان قتل کسی را قبول نماید بلکه با تمام قوا در برابر صادر کنندگان چنین فتوایی می ایستد و از حقوق انسانی( ازادی بیان، ازادی اندیشه) معتقدان به دیگر ادیان ویا کسانی که به دین اعتقادی ندارند دفاع می نماید.

چنین انسانیٍ این دیندار آزاده طرفدار چند صدایی و احترام به عقیده دیگران است. برای دیگران تعیین تکلیف نمی کند و از مذهب بعنوان چماق و کسب اتوریته برای سرکوب دیگران استفاده نمی کند.

ِیک دیندار دمکرات خواستار جدایی امر دین از حکومت است. چرا که میداند یک دین خاص در نهایت یک عقیده خاص است و قوانین در یک دولت دمکراتیک میباید بر مبنای رعایت و در نظر گرفتن نظرات و خواسته های مختلف شهروندان شکل بگیرد. بعضی آزادی های شخصی مانند آزادی پوشش، آزادی انتخاب دین و عقیده، ازادی بیان ولو مخالفت با دین، آزادی مصرف مشروبات و تفریحات و … میتواند در تضاد با اعتقادات او باشد. ولی انسانهای دیگر این حق را دارند که انطور که خود می خواهند زندگی کنند. حد قبول رفتارها وهنجارهای اجتماعی نه توسط عقیده خاص بلکه بر مبنای عدم اسیب رسانی آن رفتار به دیگران تعیین میگردد. دولت ومنابع یک کشور متعلق به همه شهروندان آن کشور میباشد و به انحصار در اوردن دولت در جهت یک عقیده خاص امری مضر برای منافع ملی و در تضاد با اصول دمکراتیک است.

البته هر فرد دینداری میتواند خود در چهار جوب آزادی عقیده و بیان به تبلیغ و اشاعه نقطه نظراتش بپردازد. حتی گروههای دین دار می توانند در جهت پیشبرد قوانینی که با ارزش های آنها هم خوانی دارد در چهار جوب یک نظام عرفی دمکراتیک تلاش نمایند. حد این تلاش را عدم نقض حقوق انسانی دیگر شهروندان تعیین می نماید.

معیار شکل گیری قوانین در یک جامعه آزاد و دمکراتیک رعایت اصول جهانی حقوق یشر و با استفاده از دستاورد های جامعه شناسی و اتکا به برخورد آزادانه آرا و خرد جمعی است. تثبیت این قوانین در پروسه آزمایش و بررسی کارشناسانه شکل می گیرد. هیچ قانونی ابدی نیست و متناسب با تحولات اجتماعی میتواند دچار تغییر یا تعدیل گردد.

در جوامع سکولار همچون امریکا و انگلیس و فرانسه اکثر جمعیت معتقد به دین و یا وجود خدا هستند.ولی همین اکثریت کاملا مخالف دخالت دین در امر حکومت هستند. دین داران دمکرات بزرگترین مدافعان سکولاریسم محسوب می شوند.

یکی از پیش شرطهای تحول دمکراتیک و نهادینه شدن آزادی خواهی در کشورمان رشد کمی و کیفی انسانهای دمکرات است.

بنظر شما چند در صد از رهبران دین دار سیاسی در ایران دینداران دمکراتند؟


Share/Save/Bookmark

more from freenet
 
mostafa ghanbari

Democratic pious man!!??

by mostafa ghanbari on

mg

No man who his piety is derived from religion, can never become a democratic creature. In fact religion is the plague of democracy and democratic thoughts. Religion is just a personal mater that must be approached individually. The most important maters within a human society are social and moral beliefs and values that surely will be obtained by certain laws.