فیلم نامه کوتاه"ویاگرایی برای حاجی" یا "بخور و بگذار بمیرند


Share/Save/Bookmark

bayramali
by bayramali
02-Jan-2009
 

مقر مرکزی CIA واقع در لانگلی ویرجینا ٬ روز ٬ داخلی

کلنل فارمر مسئول عملیات ویژه ٬ در اتاقی نیمه تاریک پشت میز کارش نشسته و با مامور براون صحبت می کند.

کلنل فارمر: خوب گوش کن براون٬این ماموریت خیلی سری و در عین حال مهمه٬ این کانتینر های باید به آرامی در بین افرادی که لیست شده اند پخش بشه. تحقیقات گروه پژوهشهای ویژه نشون می ده که این دارو اگر درست و به موقع پخش بشه میتوان بهره برداری های زیاد از اون کرد.

مامور براون(در حالیکه بزور جلوی خنده اش را می گیرد) اطاعت میشه قربان٬ ولی چرا اینهمه؟ این دارو معمولا در دُز بسیار کم استفاده میشه. حالا اینهمه و در مقیاس کانتینر! خیلی زیاد نیست؟

کلنل فارمر: اشتباه نکن! همه اینها حساب شده است. مصرف این چیزها در اونجا خیلی بالاست به خاطر اینکه آدمهای خیلی فعالی هستند . نمونه اش همین چند مدت پیش بود. اون ژنرال نیروی پلیس که با شش مورد در یک جا دستگیر شد. یادت می یاد ؟ اسمش چی بود؟............. یادم نمی یاد .یه جورهایی شبیه اسم خودم بود.بهرحال زودتر برای انجام  این عملیات آماده بشید.

   ایران ٬ یکی از شهرهای کوچک ٬شب ٬ داخلی ٬ شش ماه بعد

 حاج آقا" گاف"  پکر و دمغ در گوشه اتاق نشسته و به پشتی تکیه داده . یک زیرپیراهن سفید  و زیرشلوار راه راه آبی پوشیده  و مشغول تماشای رقص  عربی از یکی از کانالهای ماهواره ایی است. حاجیه خانم" ز" همسر حاج آقا هن هن کنان از اتاق خواب بیرون می آید.

حاجیه خانم : حاجی جان! ساعت یازده و نیم شبه٬ نمیخوای بخوابی؟ (و با کمی عشوه ادامه می دهد) تازه امشب شب جمعه هم هست ( خنده ریزی می کند)

حاجی: نه! شما برو بخواب من خوابم نمیاد! حالم مساعد نیست.

حاجیه خانم : خدا مرگم بده حاجی! چی شده؟ ناخوشید زبونم لال.

حاجی: نه چیزیم نیست٬ آدمیزاده دیگه.همیشه که تو یه حال نمیمونه!

حاجیه خانم: میخوای برات گل گاو زبون دم کنم؟هزار ماشالله شب جمعه پیش که خیلی سرحال و سر نفس بودید.شده بودید مث زمون جوونیتون

حاجی: نه نننننننمیخوام .چقدر پاپی من میشی امشب ضعیفه! برو بگیر بخواب دیگه!

(حاجیه خانم دلخور به داخل اتاق می رود)

حاجی در حالی که به صفحه تلویزیون خیره شده با خودش می گوید: یعنی چطور شده؟ این پسره هیچوقت اینقدر دیر نمی کرد! الان یه هفته اس غیب شده و تلفن رو جواب نمبده ٬قرصهای ما هم که تموم شده. یعنی کجاست؟

سه روز بعد٬ اخبار سراسری سیما

مجری اخبار و گزارش! با صدای هیجانزده ای اخبار می گوید " با تلاش شبانه روزی و بیوقفه ماموران آگاه و هشیار ما٬ یک شبکه بزرگ جاسوسی متلاشی شد. طی این عملیات بزرگ ضدجاسوسی مقادیر زیادی  اسلحه٬ مواد مخدر٬ قرصهای ویاگرا٬ کپسولهای ویتامین دی ٬ اسپری گیزلوکائین و لیدوکائین و سایر تجهیزات و مهمات! و  وسایل جاسوسی کشف و ضبط شد همچنین........

هفته بعد٬ خیابان ناصرخسرو تهران٬ روز٬ خارجی

 مرد جوانی در گوشه پیاده رو ایستاده و اینور و آنور را به دقت نگاه می کند و در گوش رهگذران زمزمه می کند " قرصهای ویاگرا اصل٬ قرص ویاگرا جیمز باندی با قیمت مناسب٬  ویاگرا جیسون بورنی رسید".......

                                                                         پایان


Share/Save/Bookmark

more from bayramali