آغای خامنه یی!


Share/Save/Bookmark

آغای خامنه یی!
by Azarakhsh
07-Nov-2009
 

آغای خامنه یی!

"آقا" نمی خوانمت، زیرا که آقایی را مردانگی باید و مردی در تو مرده است . . .

آغای خامنه یی!

خسته نشده یی از این همه مرگ؟ از این همه سختی و ماتم و سوگ که تو و سرداران همداستانت بر جان رنجور مردم سرزمین آریایی ایران روی هم انباشته یید؟

آغای خامنه یی!

نه تنها دستان، که سراسر هستی ات را بوی خون فراگرفته است. خون پاک ترین و زیباترین فرزندان سرزمین ایران. از دهه شصت، که با همکاریِ همدستانت سرافرازترین جوانان مان را یا در شکنجه گاه ها به خاک سرد کشیدید، و یا در سنگرهای نبرد؛ جنگی که شش سالش را تنها به آن خاطر به درازا کشاندید تا پایه های بی شمارِ فرمانروایی تان را هرچه استوارتر در این خاک بلاخیز و بر پوست و گوشت ما مردم بی پناه فرو برده باشید؛ تا کنون که هنوز هم به همان سیاهکاری سرگرمید و هر روز به سان پاییزی بی مهر، برگی سبز از درخت همیشه بهار "ایران" فرو می کشید.

آه گفتم پاییز، یادم افتاد به شاعران . . . شنیده بودم با شاعران همنشینی و دستی نیز بر ساز داشته یی. پس چرا نازکی روح همنشینانت اندکی بر تو اثر نکرد؟ شاید هم از آن هنگام که دستت از نواختن ساز باز ماند، به نواختن مردم بی گناه روی آورده یی. یا شاید نازکی سرشت تو هم تازه پس از مرگت با پرده برداری از دیوان شعری "تنها به نام تو"، بر مردم آشکار گردد و ما را باری دیگر شگفت زده نماید که آن خونخواری و این نازکدلی؟!!!

آغای خامنه یی!

برایت آرزوی مرگ نمی کنم چون می دانم هر زمان که خداوند یکتا بر پیشانی ات نوشته باشد، نوبت تو نیز می رسد که تازه اگر خاک پذیرایت باشد، تک و تنها، تنهای تنها، بی سر و همسری، و بی یار و یاوری، در آغوش تنگ گور جایت دهند. برایت آرزو می کنم که تا واپسین دم زندگی هوشیار برجا بمانی و از غم ناتوانی در چیرگی بر موج خروشنده و پوینده یی به نام "مردم ایران زمین"، لب بگزی و اشک بریزی.

اما اگر من نیز بخواهم مانند تو تیره دل باشم، برایت آرزو می کنم که یک بار به سرنوشت پدران نداها، بار دیگر به سرنوشت پدران مصطفی ها، سوم بار به سرنوشت پدران ترانه ها، بار چهارم به سرنوشت پدران امیرها، پنجم بار به سرنوشت پدران محسن ها و بار آخر به سرنوشت پدران محمدها دچار شوی. نمی گویم به سرنوشت همسران سرورها گرفتار آیی زیرا چنین پیداست که همسرت وجودی جز یک کدبانوی فرزندزا در زندگی اش نداشته و ندارد.

تنها خواستم به یادت آورم که نه عمر خضر بماند و نه ملک اسکندر . . .

همین.

امضا: فرزند ایران.


Share/Save/Bookmark

 
pedro

درود بر تو فرزند ایران، آذرخش.

pedro


انگار كه از دل تمام ایرانیها سخن گفتی، دل دردمند و آزرده هفتاد میلیون،دل فراغ کشیده میلیون ها ایرانی در غربت . آفرین بر نوشته هایت. آفرین بر مرامت. آفرین بر کلامت. آفرین بر بودنت و آفرین و صد آفرین بر ایرانی بودنت.