زن شجاع

زن شجاع
by Anahid Hojjati
21-Mar-2011
 

 
دوباره خوابِ من
گشت نوزادی
هر دو ساعت بیدارم
امروز از خیابانها گذر کردم
از خیابان طولانی شاید
پیچیدم در بن بست نباید
ذهن من شد خسته تر از پایم
شاید یک عکس , یک نوشته
آورد خواب بر من
باید مطبی خواند
یا عکسی دید

یافتم یافتم
زنی «شجاع» سینه باز کرده
می پرسید
« باز به روی تیرِ دشمن کرده ؟ »
جوابم این است
« آن زنی که در نظر دارید
دو سالی ست
از جهانِ ما رفته
این یکی واقعأ
 سینه باز کرده
برخی می گویند
«زنی شجاع است »
درین دنیای مجازی
چه آسانست قهرمانی»

خسته از گفتگو با خود
می خوابم , می خوابم
دو ساعتی دیگر بیدارم
 پاها هنوز خسته
در خواب هم خیابانها طی کردم
نه سینه باز کردم
به رویِ تیر دشمن
نه از دیروزم بسی دور گشتم
امروز هم
همانی هستم که بودم

 

آناهید حجتی


Share/Save/Bookmark

Recently by Anahid HojjatiCommentsDate
This is how it happened
-
Jul 24, 2012
یک نهر در شهر
1
Jul 23, 2012
Legendary Patience
2
Jul 18, 2012
more from Anahid Hojjati
 
Anahid Hojjati

I made changes to this poem but a version very close to

by Anahid Hojjati on

the featured one is listed in my first comment on this thread. In my new version, concept of the poem is the same but some lines have been changed or deleted.


Anahid Hojjati

Thanks ahosseini, yes, that is how Madonna is portrayed

by Anahid Hojjati on

You are correct. In any case, the final version of this poem will probably have a different  ending line. What do you think would be a good line?

 


default

Hi Anahid

by ahosseini on

I get your point. In the eyes of public, and by Tabloid, Madona is portrayed as a sex object. I am referring to that image.


Anahid Hojjati

Dear ahosseini, thanks for commenting.

by Anahid Hojjati on

Dear ahosseini, thanks for reading my poem and also for your comment.


default

زنده باد زن شجاع

ahosseini


زنده باد زن شجاع

منظورم

آناهید

ندای ندا

نه‌ آن حوری!

نه مدونا


Anahid Hojjati

an alternative ending for those not in favor

by Anahid Hojjati on

Of mixing Farsi and English is:
Haman zanee hastam ke boodam
Na moghadass na gomraham man.


Anahid Hojjati

I made few small changes. Since it is featured

by Anahid Hojjati on

 

Here is the latest version, no important change from the featured version:


دوباره خوابِ من
گشت نوزادی
هر دو ساعت
بیدارم
خسته ام
از خیابانها
 گذر کردم
از خیابان طولانی شاید
پیچیدم
 در بن بست یک نباید
ذهن من شد خسته
خسته تر از پایم
شاید یک عکس , یک نوشته
چشمانِ من کند خسته
خواب  این بار
خیابان طولانی شاید گردد
باید مطبی خواند


یافتم یافتم
زنی «شجاع» سینه باز کرده
می پرسید
« باز به روی تیرِ دشمن کرده ؟ »
پوزخندی دارم
« آن زنی که در نظر دارید
دو سالی ست
از جهانِ ما رفته
این یکی واقعأ
 سینه باز کرده
پر و پاچه هم پیداست
برخی می گویند
«زنی شجاع است »
اما من دمِ خروس
 نوک سینه اش بینم
درین دنیای مجازی
چه آسانست قهرمانی»


خسته از گفتگو با خود
می خوابم , می خوابم
دو ساعتی دیگر بیدارم
 پاها هنوز خسته
در خواب هم
خیابانها طی کردم
نه سینه باز کردم
به رویِ تیر دشمن
نه دمِ خروسی
 از سینه ام بر آمد

من همانی هستم که بودم
نه مّدانا نه حور هستم
نه مّدانا نه حور هستم