چرا مردم این عقاید رو هنوز باور دارند؟


Share/Save/Bookmark

Aliafandi
by Aliafandi
02-Jan-2011
 

هیچ وقت هیچ دولتی یا دینی مشکلات مادی و معنوی مردم را حل نکرده و نخواهد و نمیتونه حل کنه. مخصوصا دینی که بنینگزارش برده داری و غرامت گرفتن با زور و جنگ و گرفتن خون مردم را یک امر الهی اعلام کرده. امروز مردم میدانند که برده داری و زور گویی به انسانها غیره قابل قبول هست. هیچ خدایی، چه ۱۴۰۰ سال پیش چه امروز، برده داری و کشتن انسان را یک امر قابل قبول نخواهد دانست. حالا کار‌های دیگر ضد انسانی‌ که این پیغمبر به اسم امر الهی انجام داده بماند، اما چرا این همه مسلمون، چشم بسده به این پیغمبر که کسب و کارش رو با اعمال غیر انسانی‌ مثل برده داری میگذروند عقیده دارند؟ این جمله رو من به یک مسلمان گفتم و جواب من اینطور داد که "برده داری در اون زمان قابل قبول بوده و رواج داشته، اما الان درست نیست". خیلی‌ خندیدم و بهش گفتم که شما جواب جملهٔ خودتو به خودت دادی. این دین هم به درد همان دوره و همان انسانها میخوره و بهتره که مثل علم و روشهای سلامتی‌ که فقط برای اون دوره خوب بوده و امروز کیچ کس از اون چیز‌ها استفاده نمی‌کنه، با تاریخ و مثل استخون‌های بنیان گزارش به خاک سپرد. دوستان، جامعه دنیا هنوز با خرافات دین بچهای امروز که سازنده‌های آینده هستند رو داره بار میاره و بزرگ میکنه. ما هنوز که هنوز با مشکلات معنوی و اخلاقی رو به رو هستیم که درست کردنشون میتونست خیلی‌ زود تر باشه. امروز ما باید بچها مون رو آگاه تر بزرگ کنیم. باید یادشون بدیم که انسانها در دنیا "یکی‌" هستند. همانطور که پدر و مادر ما این اعتقادات دروغ و چرند دینی رو به ما یاد دادند و ما باور کردیم، ما هم میتونیم به بچها مون حقیقت انسانی‌ و انسانیت بودن رو یاد بدیم و اونها باو میکنند و یاد میگیرند. جملهٔ زیر یکی‌ از این حقایق انسانی‌ هست.

 سعدی می‌گوید:

 بنى آدم اعضای يک پیکرند, که در آفرينش ز یک گوهرند,

 چو عضوى به درد آورد روزگار, دگر عضوها را نماند قرار,

 تو کز محنت دیگران بی غمی, نشاید که نامت نهند آدمی

 آیا با استفاده از دروغ و ترس آتش دوزخ تا بحال شده که کسی‌ صادق و سالم بار بیاد؟ این روش تا به حال کار نکرده و نخواهد کرد. تاریخ شاهد به وقایع وحشی، بی‌ رحمی و غیر انسانی‌ هست که به دست بنیان گذاران ادیان انجام شده و به عنوانه اصول اون مذهب به حساب آمده. انسانهای خوب هم با وجدان خوش و اسوده به نام مذهب مرتکب به جنایات وحشیانه و غیره انسانی‌ شدند. اگر ما با صداقت و اصول اخلاقی و معنوی رفتار کنیم، بچه هامون هم همینطور بار میاند و آینده‌ بهتری برای همه خواهیم ساخت. مقایسه کنید شعر سدی رو با آن که محمد می‌گوید که فقط مسلمانها با هم برادر هستند و برای غیر مسلمانها یا کافرها در قران گفته (سوره توبه، ۹:۱۴):

 "با آن‌ها بجنگید، تنبیه و رسواشون کنید، که این خداوند هست که داره با دست شما این امر رو انجام میده. نگران نباشید، مطمئنا پیروز میشید و خدا قلبتون رو شفا می‌بخشه."

همانطور که می‌بینید این اعتقادات نا سالم، غیر اخلاقی و ضد انسانی‌ این مذهب هست. خیلی‌ ساده میشه دید که به مقایسه حرفهای سعدی و محمد کدام از این دو نفر عقاید معنوی و انسانی‌ دارند درس میدند. چرا مردم این عقاید رو هنوز باور دارند؟ متاسفانه باید گفت که این عقاید به عنوان یک مذهب روش اخلاقی وارد به فرهنگ انسانها شده وبا زور و بدون هیچ مطالعه و تصویب، برای انسانها قابل قبول قرار گرفته. خیلی‌ ها با استفاده از این روش ثابت شده توانستند که با گول زدن مردم به مقام و ثروت برسند. این مذهب و ادیان دیگر، هم در تاریخ و هم در حال حاضر نشون دادند که هیچ گونه از لحاظ اخلاقی‌ و معنوی به کسی‌ کمک نکرده و به درد هیچ کسی نمیخورند. حتّا بر عکس این ثابت شده و نشون داده که با استفاده از این ادیان انسانها مرتکب به اعمال غیره اخلاقی و ضد انسانی‌ شدند.

به نقل اقای استیون واینبرق, یکی از برندقان جایزه نوبل:

با وجود یا بدون وجود دین, انسانهای سالم اعمال درست و خوب انجام میدن و انسانهای نا سالم اعمال شیطانی. اما برای اینکه انسانهای سالم اعمال شیطانی انجام بدند, این به وجود دین لزوم دارد.


Share/Save/Bookmark

more from Aliafandi
 
Aliafandi

اصول ضد اخلاقی‌ مذهب

Aliafandi


شما هم کاملا درست نوشتید.

دستان موسا در تورات بخش خروج (اکس ادوس) قسمت ۳۱: (۱۸-۷)، درست یک هم چین عمل غیر انسانی‌ رو نقل کرده. موسا و هم راهینش ۴۰ سال طول کشید که به مقصدشان برسند. داستان میدیان یا ماد ها  به این نحو در تورات و انجیل نقل شده؛

"وقتی‌ موسا و هم راهینش که متشکل از یک سپاه ۱۲۰۰۰ نفری بود به این منطقه رسیدن، موسا دستور داد که به امر الهی به اونجا وارد بشن و هرچی‌ مرد، پسر، زن و حتا هر موجوده زنده مثل حیونها، درخت، گٔل و سبزی جات زنده بود رو نابود کنند. فقط تنها چیزی که با خود برای استفادهٔ شخصی‌ باید برگر داند، دختر‌ها و زنانی هست که هیچ وقت با یک مرد هم بستر نشدند (یعنی‌ باکره هستند) ."

این سپاه بعد از ورود، کشتن مبارزین و ا تش زدن تمام شهربا کلی‌ زندانی، مرد، زن و بچه بی‌ گناه که در مهولشون نشست بودند، برگشتند. وقتی‌ موسا این را دید، عصبانی‌ شد و گفت که "نگفتم همه را نابود کنید به غیر از دختر‌هایی‌ که هیچ وقت با یک مرد هم بستر نبودند؟ چرا این‌ها رو آوردید؟" موسا به لشکرش دستور داد و وادار کرد که در همون عان امر او را انجام بدم. الشکر نادان هم تمامی‌ اونها را به قتل رساندند، به غیر از دختر و زنانی که باکره بودند. باید گفت که تصور نمی‌شود کرد که این اثبات باکرگی را چطور انجام دادند.

این دستان موسا و هم راهیانش ۴۰ سال ادامه داشت. در این طی‌، به نقل تورات و انجیل، موسا و سپاهش، به غیر از زنان و دختران باکره، هر موجوده زنده ائ‌ که در راهشون وجود داشت را، با امر الهی، به قتل رساندند، . چطور و چرا هیچ انسانی‌ می‌خواد که این مرد یا این مذهب رو دنبال کنه، ملعون نیست. اگر از کلیمی‌ها و مسیحی‌ ها بپرسید که منظور این داستان که در کتابشون نوشتند چی‌ هست، یا نمیدانند که وجود داره یا میگند که دروغ میگید. حتا بعد از اثبات این داستان این اشخاص عقاید شون رو عوض نمیکنند. انگار که خدا این‌ها را با این مذهب‌ها وصلت داد و تغییر نظرشون باعث خسب الهی می‌شه.

وجود اصول انسانی‌ و معنوی هیچ وقت ربطی‌ به مذهب نداشته و نداره. شکل گرای این موارد بیشتر به زمان، فرهنگ و تجربه انسانها ربط داره. آیا وقتی‌ یک نفر به علم عشق میورزه، انگیزه بیشتری از عشق یاد گرفتن علم رو لازم داره؟ آیا اینشتاین اکتشافات بیشتری به دست می‌آورد اگر کسی‌ به اون یک ماشین نو وعده میداد که "اصول نسبی‌" رو بنویسه؟ شما میتونین با وعدهٔ یک بستنی، باعث شید که یک بچه مشق شب شو بنویسه. اما برای یک آدم بالغ که به تحصیل و یاد گرفتن علاقه داره هیچ لزوم به این انگیزه ها نیست.

این ادیان هم با مردم مثل بچه‌ها (شاید گفت مثل جانورها) رفتار میکنند. با تهدید آتش دوزخ و رشوهٔ بهشت، این دین‌ها میخواهند که اصول کهن غیره اخلاقی‌ و انسانی‌ شان رو به مردم تحمیل کنند. وجود اصول اخلاقی‌ در زندگی‌، چه با تهدید و طمع،  چه با انتخاب، بستگی به بلوغ و آگاهی‌ معنوی اون شخص داره. اصول اخلاقی‌ مذهب کاملا مخالف اصول مقرر الاهیست.

مثلا، در بعضی‌ کشور‌های مسلمان اگر همسر یک مرد با پسر عمو مجردش که با هم بزرگ شدند در یک جا بدون حضور شخص ثالث ملاقات کنه، از لحاظ شرعی خلاف به حساب میاد و تنها راه باز گردانی این غرور شرعی کشتن همسرش هست. برای اون شخص، ملاقت ۲ عمو زاده شرعی نیست اما قتل یک انسان هست. یا اگر حجاب (بی‌ خود و بی‌ خاصیت) از سره یک دختر افتاد، اجازه میده به یک نفر که اون دختر رو با ریختن اسید یا کتک زدن مجازات کنه. دیدن موی یک دختر شرعی نیست اما صدمهٔ جانی مدام هست. یکی‌ نیست بگه که، وقتگی حجاب افتاد همه روشون رو کنند انور و شرعی رفتار کنند. دوستان، این فرهنگ و جامعه هست ما در اون زندگی‌ می‌کنیم. قبول زندگی‌ در این فرهنگ خجالت آور هست. عدم اعتراض به این نحو هم، یک وضعیت روانی‌ هست .


ahang1001

متاسفانه چنین است که نوشته اید

ahang1001


 

 

و این تنها شامل اسلام نیست

تنها فرق میان اسلام و مسیحیت رفورم در مسیحیت است اگر  ۵۰۰ سال پیش مارتین لوتر به کلیسای کاتولیک اعتراض نمینمود  شاید کلیسای کاتولیک به تفتیش عقاید ...شکنجه و سوزاندان بی گناهان ادامه میداد.

اشکال عمده اسلام رفورم ناپذیری آن است

اشکال دیگر شیادانی مانند شریعتی...و اخیرا قمشه ای هستند که سعی در بزک کردن چهره کریه اسلام را داشتند و دارند

مهم اینجاست که مسلمین عزیز هیچگاه قران را به درستی نمیخوانند...کتابی که در ۲۷ جای آن آنان را دعوت به کشتن کافران مینماید

و یا در ۱۹ جای آن زن ستیزی آشکارا  تبلیغ میشود

ابو الفضل بهمراهتون


Maryam Hojjat

Great blog with great point to

by Maryam Hojjat on

pay attention and start implimenting in your daily life.  Thanks.