جامعه شناسی ابلهان

"که در گنبد ز بی مغزی صدا بسیار می پیچد"


Share/Save/Bookmark

جامعه شناسی ابلهان
by Mahmoud Sadri
13-Jul-2012
 

در پیرامون سخنان توطئه اندیشانه اخیر آقای محمد رضا رحیمی

پیشگفتار:

چند روز قبل به همراه چند تن از همفکران دانشگاهی اعلامیه ای در محکومیت بیانات سخیف آقای محمد رضا رحیمی معاون اول رئیس جمهور که در کنفرانسی بین المللی با همکاری سازمان ملل در ایران برگزار شده بود منتشر کردم. در این مقاله خواهم کوشید با تفصیل بیشتری به ریشه و ماهیت این توطئه اندیشی مخرب و مسری بپردازم.

مقدمه:

یکی از متفکران قرن اخیر گفته "فاشیسم جامعه شناسی ابلهان است". در محیطی که فکر و ذکر جدی و نقد و طنز مستقل را مهار، روشنفکران و منتقدان را محبوس، اساتید را نا بهنگام باز نشسته، و اهل قلم را که مدح حاکم نمی گویند و صله او نمی جویند تهدید و تخویف می کنند، رفته رفته خلائی بلحاظ دانش و بینش اصیل و بحث و انتقاد جدی پیدا می شود که میدان را برای شیادان، توجیه کنندگان، و مجیز گویان حاکمیت باز می کند تا تریبون های رسانه ای، سالن های خالی از منتقد، و روزنامه های مرعوب از سانسور و تعطیل را جولانگاه خود قرار دهند. در میان این مدعیان کذاب گونه دیگری از رقابت حاکم است. رقابتی که بر اساس عمق یا وسعت معلومات و یا دستاورد علمی نیست بلکه مبتنی بر خوش زبانی، معرکه گردانی و استعداد در عرضه "کل منسجم" فریبنده ای است که از تیغ انتقاد و سوال جدی مصون باشد. در اینجاست که جامعه به مثابه گنبدی خالی می شود که در آن، بقول صائب تبریزی "ز بی مغزی صدا بسیار می پیچد". در این قحطی تفکر و تفحص اصیل در حوزه عمومی، توطئه اندیشی و تئوری توطئه خریدار پیدا می کند، چرا که این شورابه دروغ و تزویر، عطش جامعه را برای نظم فکری، دیدگاه عینی، و چارچوب منسجمی برای فهم جهان موقتا فرو می نشاند. حاصل این تقلب فکری همان فاشیسم جهانشناختی است که فارغ از دغدغه نقد و پرسش علمی و حتی طنز ژورنالیستی مانند علف هرزه در جامعه رشد می کند.

نتیجه آن می شود که افرادی مانند آقایان حسن عباسی، حسن رحیم پور ازغندی، و محمد علی رائفی پور میدان داری می کنند و از منبر و کرسی مفت رسانه ای خطابه می خوانند و آسمان و ریسمان را درباره تاریخ و سیاست و فرهنگ به هم می بافند. تصور می کنید اگر در این مملکت رقابت واقعی و نخبه گزینی نهادینه شده و میدان کافی برای اظهار نظر در بازار اندیشه ها وجود داشت کالای این محققین دروغین و رهزنان اندیشه خریداری داشت؟

سخن در این زمینه بسیار است اما در این مقاله خواهم کوشید به یک جنبه خاص و بشدت مخرب این "جامعه شناسی ابلهان" یعنی تئوری توطئه صهیونیستی – اومانیستی - ماسونی برای بر اندازی تئوکراسی ایرانی بپردازم زیرا توطئه اندیشی که در این سطح شبه آکادمیک شکل می گیرد حاکمیت سیاسی بی مایه ما را تغذیه می کند. در اینگونه توطئه اندیشی با دلایل و اسناد بظاهر عقلی و نقلی اما (چنانکه خواهیم دید) بکلی مشوش و متناقض دسیسه ای به عمق تاریخ بشریت و به وسعت کره ارض بر می سازند که در آن قوم یهود الهام بخش تمدنهای باستانی مصر و بابل و ایران معرفی می شود. در این روایت دسیسه سازان باستان برنامه های دراز مدت و نماد های پنهان شیطانی خویش را در سلول های این فرهنگها و مذاهب تزریق می کنند و از طریق سازمانهای "مخوفی" مانند "سالخوردگان صهیونی" و "فراماسونری جهانی" فکر و علم و هنر و دین و صنعت و معماری جهانیان را زیر مهمیز در آورده آنها را به انقیاد خویش و، باطبع، شیطان و اجنه دست به سینه او در آورند. جل الخالق!

نگارنده در باره ماهیت یهودی ستیزی جاهلانه و مغرضانه در یکی از شماره های پیشین راه های طی شده سخن گفته ام.1 در آنجا این اسطوره را که یهود، (به استناد جزوه مجعول "پروتکل های رهبران صهیون") برنامه ای زیرکانه برای تسلط بر جهان دارند را به تفصیل نقد کرده ام. در این تئوری توطئه ادعا میشود که گروهی نهان روش متشکل از ریش سفید های یهودی از طریق نابودی زیربنای اخلاقی، اشاعه فحشا، خرافه پرستی، و ایدئو لوژی های فریبنده (از قبیل مارکسیسم، فرویدیسم، و کمونیسم) زیر بنای اخلاقی جهان را سست کرده اند تا مردم گمراه، نا امید، و معتاد جهان را زیر یوق حکومت خود در آورند. در سه سالی که از انتشار نخست آن مقاله می گذرد شاهد آثار فزاینده اینگونه یهودی ستیزی توطئه اندیشانه بوده ایم. گروهی از دولت مردان فعلی که از سوی رقبای بنیاد گرای شان به "جریان انحرافی" معروف شده اند به این عارضه فکری دچارند. این گرایش مذموم به همراه شووینیسم2 ایرانی تبدیل به یکی از مخرب ترین ابعاد ایدئولوژیک رژیم فعلی شده است. در این فضا رئیس جمهور مملکت و همکارانش: اسفندیار رحیم مشائی، محمد علی رامین، و محمد رضا رحیمی گاه و بیگاه سخنان سبک مغزانه و خطرناکی در مورد توطئه یهود، صهیونیسم، فراماسونری، و کتب مورد احترام دین آسمانی یهودی از قبیل کتاب تلمود می گویند که در عین انگشت نما کردن آنها رسوائی های بزرگ و زیان های اساسی به آبرو و امنیت کشور وارد می آورد.

آخرین رسوائی

یکی از آخرین مظاهر این نحوه تفکر بیمار گونه را در سخنرانی آقای محمد رضا رحیمی معاون اول رئیس جمهور در "کنفرانس مبارزه با جرایم سازمان‌یافته فراملی، با تأکید بر قاچاق انسان و جرایم سایبری" (پنجم و ششم تیرماه جاری، تهران) می بینیم که بلافاصله انعکاس جهانی یافته حربه دیگری بدست حامیان محاصره اقتصادی کامل و حمله نظامی به ایران داده است.3 اجازه بفرمائید به تفصیل دعاوی ایشان بپردازیم:

نخست: سخن ایشان مبنی بر اینکه "کتاب تلمود برای تربیت یک مشت صهیونیست به منظور ویران کردن کل جهان است" کذب محض و توهین به دین یهودی است. تلمود کتابی شرعی است که هزاران سال قدمت دارد در حالیکه صهیونیسم نهضتی سکولار است که کمتر از یک قرن و نیم سابقه دارد. حتی سو استفاده "صهیونیست ها" از تلمود (که البته ایشان، بنا به عادت معهود، مرجع و مصداقی برای آن ذکر نمی کنند. ) به کتاب تلمود مربوط نیست. اگر سخنان ایشان را حمل بر صحت کنیم و چنانکه برخی از مفسرین گفته اند فرض را بر این نگذاریم که جنابشان تلمود را با پروتکل های صهیون اشتباه گرفته اند، می توانیم تصور کنیم که ادعای شان اینست که برخی "صهیونیست" ها از مدلول کتاب تلمود استفاده کرده از آن توجیهی برای ستم بر غیر یهودیان برساخته اند. معادل چنین ادعائی از سوی اسلام ستیزان نیز در مورد قران مطرح می شود. این قران سوزان مسیحی ادعا می کنند قران برای تربیت تروریست ها اسلامی نوشته شده و کشتن بیگناهان را توجیه می کند! 4

دوم: اتهام نقش عمده صهیونیست ها در توزیع مواد مخدر بدون هرگونه قرینه و استدلال محکمه پسند، منطقی یا تجربی بیان شده و هیچگونه دلیلی بر متانت آن وجود ندارد. هر چند به ستم ها و جنایات آشکار صهیونیسم در سرزمین های اشغالی و سایر نقاط جهان اعتراف و انتقاد داشته وداریم نباید به خود اجازه دهیم هر جرم و جنایتی را به آن نسبت دهند. مگر داعیان حکومتی ما ادعای مسلمانی ندارند؟ مگر قران مجید نمی فرماید: "به عدالت شهادت دهید، و البته نباید دشمنیِ گروهی شما را بر آن دارد که عدالت نکنید، عدالت کنید که آن به تقوا نزدیک تر است"؟5 این آیه در شان دوست و آشنا و یا حتی بیگانه نیامده؛ در مورد کسانی است که با آنها عداوت داریم. اگر کسی زمین دیگران را به زور گرفت و آنان را به استضعاف کشاند دلیل نمی شود در معتاد کردن جهانیان و نسل کشی سیاهان هم دست داشته باشد، و اگر چنین هم هست باید با دلایل متقن به ارائه جرم پرداخت نه با اتهام و ادعای کاذب. این ساده لوحان تجسم عینی چوپان دروغگویند. آنقدر دروغ گفته اند که اگر سخن راستی هم بگویند دیگر کسی باور نمی کند.

این باور ها از کجا می آیند؟ این تصور بیمار گونه و فلج کننده که هدف صهیونیسم دفاع از یهود و یا حتی توسعه ارضی اسرائیل نیست بلکه فاسد کردن اخلاق، معتاد کردن نفوس و انقیاد کل نوع بشر است؛ آنهم از طریق شیوع اعتیاد و فحشا و ایدئولوژی های مخرب؛ از قرون وسطا بر می خیزد. در این قرون اروپائیان یهودیان را مسئول مسموم کردن چاه های آب و اشاعه طاعون قلمداد می کردند و به این بهانه واهی محله هایشان را به آتش می کشیدند.6 یا به اتهام کذب دزدیدن و کشتن پسران مسیحی و پختن نان فطیر از خون آنان (روایتی که متاسفانه همراه با حمله ناپلئون به مصر به جوامع اسلامی نیز سرایت کرد) یهودیان را قلع و قمع می کردند. یکی از آخرین تجلیات این قماش از یهودی ستیزی مسیحی را می توان در جزوه معروف به "پروتکل های رهبران صیهون" یافت که یهودی ستیزان اروپائی (و به احتمال زیاد پلیس مخفی روسیه تزاری) جعل کرده به بهانه آن در قرن 19 و ابتدای قرن بیستم به "پاکسازی قومی"7 دهات و اقلیت های شهری یهود در اروپا پرداختند (و از این طریق، ندانسته به ایجاد ایدئولوژی صهونیستی که هدف آن مهاجرت از اروپای یهودی ستیز بود، کمک کردند). این فولکور و خرافات ضد یهودی هرگز از طریق تحقیق علمی، تاریخی، یا سیاسی تایید نشده است. ملاحظه بفرمائید که آقای رحیمی پس از متهم کردن صهیونیسم جهانی در قاچاق مواد مخدر می گویند: "اگر بررسی در کل جهان صورت بگیرد، حتی یک صهیونیست معتاد نیز پیدا نمی‌شود." پیشنهاد می کنند که بجاست یک "بررسی در کل جهان صورت بگیرد". یعنی گونه ای پژوهش میدانی طراحی کنیم و به سراغ همه "صهیونیست ها" برویم و تحقیق کنیم که آیا معتادند یا نه. بسیار خوب، فرض بفرمائید، با تمام مشکلات علمی و عملی که چنین مطالعه ای دارد، چنین برنامه ای تصویب و اجرا شد، آیا نباید منتظر داده های این پژوهش بنشینیم؟ معاون علام الغیوب رئیس جمهور کار محققین فرضی را راحت کرده اند چون پیشاپیش پاسخ این "بررسی" جهانی را می دانند: " حتی یک صهیونیست معتاد نیز پیدا نمی‌شود." بیهوده نیست که مطبوعات جهان به نقل از سیاستمداران و حضار ایرانی و خارجی حاضر در کنفرانس این دعاوی را توهین آمیز، جاهلانه، پیشداورانه، و مغرضانه خوانده اند. اینگونه افراد هنوز نفهمیده اند که "صهیونیسم" گونه ای دشنام و بد و بیراه نیست که نثار هر کسی بتوان کرد؛ واقعیتی تاریخی و عقیدتی است که احتیاج به تدقیق و بررسی کارشناسانه دارد نه خیالبافی توطئه اندیش و بیمار گونه و یهود ستیزانه.

سوم: به فرض که آقای معاون رئیس جمهور به چنین یاوه هائی ایمان قلبی داشته باشند، آیا جای بیان این حرف در کنفرانسی بین المللی و با حضور سازمان ملل، اتحادیه اروپاست؟ موضوع مورد بحث این کنفرانس مبارزه با گسترش مواد مخدر بوده. این از معدود اموری است که در آن ایران و کشورهای غربی منافع مشترک دارند. در چنین مجلسی سخن را به دعاوی تحریک آمیزی در باره نقش آئین یهود (کتاب تلمود) و "صهیونیست ها" در قاچاق مواد مخدر کشاندن منحرف کردن کنفرانس از مسیر اصلی خویش و سوژه دیگری بدست دشمنان ایران دادن است. بدیهی است که چنین رفتار کودکانه ای کشور را از فواید مستقیم این رایزنی بین المللی برای ایران محروم خواهد کرد. ایران، به شهادت سازمان ملل بالاترین هزینه جانی نیروهای انتظامی در جهان را در مبارزه با مواد مخدر (بیش از 3000 نفر) پرداخته. مرزبانان زحمت کش و جان بر کف ایرانی شب و روز با قاچاقچیانی که مدرن ترین سلاح ها و خود رو ها را در اختیار دارند در کشمکش اند. این دلیران وطن برخورداران این گرد همائی می بودند و هم اینانند که بعلت درشتی های این معاون ناقص عقل از فواید تسلیحاتی، اطلاعاتی، و اردنانسی جامعه بین المللی محروم خواهند گشت.

براستی آیا این توطئه اندیشان تصور می کنند برای بار اول است که این "کشفیات" را در کنفرانس های بین المللی مطرح می کنند؟ آیا نخوانده اند، نشنیده اند، و نمی دانند که گوش اروپائی ها و آمریکائی ها از این خزعبلات یهودی ستیزانه و منابع نژاد پرستانه آنها که منجر به جنگ جهانی دوم شد پر است و باز شنیدن چنین دعاوی باطلی برای آنها تهوع آور است؟ بیهوده نیست که جهانیان از چنین دولتی و رئیس آن روی بر می گردانند و حتی کشور دوستی مانند برزیل از ادای تشریفات دیپلماتیک معمول نیز برای او خودداری می کند.

جای تاسف است که رقبای دست راستی این باند "انحرافی" حکومتی نیز از وسوسه تئوری توطئه و یهودی ستیزی در امان نیستند. دعاوی "حجت الاسلام" پناهیان را بنگرید که نه تنها بدحجابی خانم های ایرانی بلکه بی عفتی خانم های فرنگی را هم از چشم صهیونیسم جهانی می بینند و می گویند غربیها تا قبل از قرن بیستم لباسهای معقول به تن زنانشان می کردند ولی نفوذ صهیونیسم جهانی باعث سقوط آن ارزشها شد. آنگاه از روی جزوه مجعول "پروتکل های دانشوران صهیون" جمله ای را می خوانند که اینها هدفشان اضمحلال عفت عمومی و رواج بی بند و باری در جهان است. جای شکرش باقی است که مانند آقای رحیمی دستور تحقیق در مورد اینکه آیا خود "صهیونیست ها" از این بی عفتی مصونند را صادر نمی کنند! از منفور ترین شگرد های رقبای دست راستی آقای احمدی نژاد اشاعه شایعات مربوط به یهودی الاصل بودن ایشان است. اگر نمی دانند که اینگونه نسب شناسی از سیاست های معمول پلیس مخوف نازی "گشتاپو" بوده 8 لااقل باید بدانند که هیچگونه دلیلی علمی یا اسلامی وجود ندارد که اگر کسی پدرش یا جدش یهودی بوده خود او نیز "ذاتا" یهودی است یا به نفع صهیونیسم جهانی کار می کند. مگر یهودی بودن هم نوعی ویروس است که در کمون باقی بماند و بعد از چند نسل بیکباره فعال شود و عنان فکر و ایمان فرد را از او برباید؟ این چه توطئه اندیشی بیمار گونه ای است که اینگونه در میان اینان شایع شده؟ مگر در کارنامه این رئیس جمهور کژی و تباهی کم است که بدنبال کاستی در شجره نامه اش برویم؟ و یا مگر یهودی بودن یا مسلمان شدن جرم و جنحه است که اینگونه در اثبات آن مصر باشیم؟ این نگاه مختصر به شیوع یهودی ستیزی و توطئه اندیشی نزد دولت مردان فعلی ایران سوال دیگری را به میان می آورد مبنی بر اینکه این تصورات از کدام آبشخور سیراب می شوند. بخش بعدی این ستون را به آن سخن اختصاص خواهم داد.

محمود صدری
راه های طی شده (34)

1(30) توهم توطئه: توهمش یا خودش؟ راه های طی شده

2این عبارت را که اصلا کلمه ای غربی است به معنای وطن پرستی افراطی و بیگانه ستیز معنا کرده اند.

3 روزنامه معتبر نیویورک تایمز بلافاصله پس از این سخنرانی که موضوع کنفرانس را تحت الشعاع قرار داد مقاله مفصلی در باره مدعیات آقای رحیمی منتش کرد و از انزجار حاضران خارجی و شگفتی دست اندر کاران ایرانی این کنفرانس نسبت به این دعاوی سخیف خبر داد.

//www.nytimes.com/2012/06/27/world/middleeast...

4 در ماه مارس پارسال خطیب مذهبی بنیادگرا تری جونز در کلیسای خود در ایالت فلوریدای آمریکا، قران را در کلیسای خود "محاکمه" و به سوزاندن محکوم کرد. دلیل او نیز آیات جهاد قران بودند. او معتقد بود قران، از آنرو که الهام بخش تروریسم اسلامی است محکوم است.

//abcnews.go.com/US/terry-jones-pastor-burn-k...

5 سوره مائده آیه 8. "و لا تجرمنّکم شنئان قوم الا تعدلو اعدلو هو اقرب للتقوی" در اینجا از برگردان رسای آقای فولاد وند استفاده کرده ام.

6 Barbara W. Tuchman, A Distant Mirror: The Calamitous 14th Century, Baltimore Book, 1987

7 Pogroms

8 مطابق با قوانین گشتاپو که به شکار یهودیان پنهان در جامعه آلمان شهرت داشت، اگر حتی یک نفر در میان پدر بزرگها و مادر بزرگهای کسی یهودی بود، هر چند که سایر اولیا و نیاکان او مسیحی بوده باشند، یهودی محسوب می شد و به اردوگاه کار یهودیان منتقل می شد.


Share/Save/Bookmark

Recently by Mahmoud SadriCommentsDate
نه به حجاب اجباری
9
Jul 16, 2012
نیم قرن لیبرالیسم اسلامی
3
May 18, 2011
more from Mahmoud Sadri
 
maghshoosh

You get the last word

by maghshoosh on

Zorumbaa,

Sounds like you're disappointed about Sadri's lack of response to comments on his blogs.  I haven't checked his other blogs, so can't form an opinion on it.  But one advantage of this could be that you get to have the last word, when your critciisms go unchallenged by the author.


Zorumbaa

Maghshoosh, , what is relevant and clear is …

by Zorumbaa on

Maghshoosh, , what is relevant and clear is  professor’s theorizing, generalizing, mudding the water, apologizing, justifying, advertising,  committing the   fallacy of irrelevance (as you pointed out in the subject line). Quote”

In your article you attribute the propagation of such views in Iran as a result of censorship. (Not really—My addition) But what excuses Western-educated reformist figures or Western-residing Toudeh Marxist-Leninists of harboring such demented views? (Good question—My addition) “

Professor’s hit-and run posts, meaning professor posts an article and refuses to comment or follow up.  Ostaad himself does not personally get engaged in any discourse or even a simple discussion and does not even give a simple straight forward honest answer to legitimate questions raised by his claims and assertions. If there are any, it comes from supporters and surrogates.  Maybe mudding the water and Argumentum Ad Populum is one of the driving forces here. I wish he would explain.


maghshoosh

Relevant details left out

by maghshoosh on

Mahmoud Sadri,

The cabal consisting of the Brits, Freemasons and Jews/Zionists that is at the heart of IRI's favorite conspiracy myth, which you write about, also has the Baha'i as prominent members and the native 5th column.  The main aim of this cabal, according to the advocates of such tales, is the destruction of Islam.  And the cabal's main adversaries in this epic struggle for the faith are the clergy.  Much of Iran's recent history (past century or two) is interpreted through this prism.  This view of the world has been popularized through TV series such as "Emarat-e Farangi" and "Salhaye Mashrooteh" in the state media.  This tale serves the ruling clerical system, since an attack on the faith by the vicious enemy can best be countered by defenders of the faith, the clerics, rather than secular leaders.

A disturbing and disgraceful twist on this state of affairs is that this view of "reality," esp. the crass anti-semitism, is shared by some intellectual sectors of the opposition, in particular some reformist circles and the Marxist-Leninist Toudeh.  An example, though not an isolated one, is contained in the couple-of-months old statements by the well-known reformist figure Ebrahim Yazdi.  Here are apt quotes from him by "Rah-e Toudeh."  In the 3rd paragraph from the bottom Yazdi expresses his grave concerns about closet Jews, such as Ahmadinejad, who've penetrated the levers of power, posing grave threats to Iran.  The Toudeh article is approving of such views and shares these grave concerns.

In your article you attribute the propagation of such views in Iran as a result of censorship.  But what excuses Western-educated reformist figures or Western-residing Toudeh Marxist-Leninists of harboring such demented views?


Zorumbaa

بسیار و بسیار هم خوب، چند تا سوال دیگر

Zorumbaa


بعد از همه این حرفا که بیشتر جامعه شناسان خوب  و غیر ابله بهتر میفهمند و  احتمالا بد هاشون  مثل خر  اصلا  نمیفهمند ! چند تأ سوال دیگر از استاد جامعه شناس خارج نشین.

آیا ولایت فقیه برای همیشه بایستی برود یا  نه؟ این اختراع فتنه گران ۵۷ که اصلاح طلبان سبز یا  رنگ دیگر قبول دارند تکلیفش از نظر استاد چیست؟

 آیا در جامعه پیش نهادی اصلاح طلبان رنگی که استاد ظاهراً به یک نوعی سخن گوو طرفدار آن هستند دین رسمی و دولتی وجود دارد یا نه؟ در زمان حکومت سکولار ؟ ؟ شاه مرام فرقه شیعه اثنا عشری دین رسمی ایران بود، نظر استا د چیست؟ آیا در جامعه مورد نظر اصلاح طلبان رنگی، و از نظر استاد گرامی‌ بهأیت به عنوان یک دین رسمی شناخته میشود  و پیروان آن از تمام حقوقی‌ که بیشتر از ۹۰ در صد جمعیت مسلمان بر خور دارند،  بر خور دار خواهند بود یا نه؟ این شناسأی و رسمیت شامل نا باوران، بی‌ دیننان، دیگر اندیشان، و حتا گاو پرستان هندی هم میشود.

 آیا یک زن بهأی که تمام شرایط لازم را برای بالا ترین مقام دولتی مملکتی رئیس جمهور، نخست وزیر، - - یا هر چیزی که قانون اساسی مورد قبول استاد گرمی است ، داشته باشد در سازمان بندی های سیاسی‌ اصلاح طلبان جأی برایش هست و میتواند اگر انتخاباتی در کار است و انتخاب شد در این سمت کار کند؟ یک مرد یهودی چطور؟ اگر کسی منکر وجود خدا باشد و در میان تمام افراد واجد شرایط بهترین شرایط را داشته باشد برای پست وزارت خارجه مورد تائید یا حسین میر حسین و هم پالکی او کهروبی خواهد بود یا نه؟


Fred

سئوال

Fred


بسیار خوب,

 میشود از حضرت استادی سئوال کرد که آیا این دست حرفهای اکنون  مورد اعتراض ایشان که بدرستی هم مورد اعتراض است،

 آیا در دوران قبل از اخراج "اصلاح طلبان" از مدار قدرت و ثروت هم وجود داشت؟

آیا خود "اصلاح طلبان" هم از ایندست حرفها نمیزدند؟

آیا نباید ریشه یابی شکست "اصلاحات" را در نادیده گرفتن و بعضاً همدستی و همر آوایی با همین دست اعمال و رفتار جستجو کرد؟