دوازدهِ شامپانی

دوازدهِ شامپانی
by Alef Mahan
07-Jan-2012
 

هشت‌ و‌ نیمِ سكوت

نور از پنجره بیرون‌ زده

بجای آفتاب

غرو‌لندِ كلاغ تو می‌آید

انگار نه انگار.


در گزارشِ بازرسِ زمستان هم

منعكس‌ نیست

غوغای درخشانِ گنجشكان

انگار نه انگار.

آه ماشینی از كوچه گذشت .‌.‌.

دو‌ سه‌ تایی سنگریزه پراند ته سطر

عده‌ای آمده‌اند

عده‌ای رفته‌اند

عده‌ای مانده

نه پرنده نه رونده

به تاریخِ این شعر نگاه‌ كن

هیچیك تحویل‌ نمی‌گیرد

سال را امروز از زمستان

دانه‌های سفیدِ گرسنگی

ریزان.


دری در پله‌ها بهم خورد

و سه تا نقطه نگاه‌ كن

ریخت بجای یك سطر

انگار حباب

.‌.‌.

دوازدهِ شامپانی

ترقه، فشفشه

پاچه‌ خیزك، جرقه

در آوای بالهای پریشان

خوابهای پریده

انگار ناقوسها

برای سالی مرده

بصدا درمی‌آیند.


و تبعیدیان

مثلِ پرندگان

مانده‌اند

تا جشنِ بهار.


31/12/2011


Share/Save/Bookmark

Recently by Alef MahanCommentsDate
کارناوال ریو تا تهران
1
Nov 27, 2012
اتوبوسی بنام هوس
-
Oct 29, 2012
از « آ » تا « ی » ای آزادی
-
Oct 13, 2012
more from Alef Mahan
 
flertishia11

ziba bood.

by flertishia11 on

ziba bood.