در روزهای اخیر شایعاتی در رابطه با جنبش سبز قوت گرفته است. بر اساس این شایعات، گفتگوهایی در سطوح بالا در جریان است تا به نوعی به بحران جاری کشور خاتمه داده شود. گفته شده که توافقهایی صورت گرفته تا به دستور علی خامنهای دستگیرشدگان پس از انتخابات 22 خرداد به تدریج تا نوروز آزاد شوند و در مقابل آن سران اصلاحات از ادامه مخالفت خود دست بکشند. برخی، آزاد شدن تعدادی از زندانیان در روزهای اخیر را نشانهای از آن گرفتهاند. همچنین تغییراتی که این روزها در مقامات بالای سپاه و نیروی انتظامی صورت گرفته، از دید اینان بی ارتباط با این مسئله نبوده است. همزمان با این تحولات، هاشمی رفسنجانی که مدتها خاموش بود به بهانه تشکیل جلسات دو نهادی که بر آنها ریاست میکند - مجلس خبرگان و مجمع تشخیص مصلحت - به اظهار نظر در مورد مسایل جاری کشور پرداخته است. این شایعات تا چه حد با واقعیت ارتباط دارد و رفسنجانی چه هدفی را در اظهارات اخیر خود دنبال میکند؟
در درون حاکمیت جمهوری اسلامی البته افرادی بوده و هستند که از ادامه بحران موجود و خطراتی که از ناحیه آن متوجه موجودیت جمهوری اسلامی شده است نگرانند و در مقاطع مختلف سعی بر میانجیگری کردهاند. مهمترین این افراد در درون مجلس علی مطهری و در خارج آن محسن رضایی بودهاند. این دو تن بارها با ارائه راهکارهایی سعی بر آن داشتهاند از یک سو رهبران اصلاحطلب جنبش سبز را وادارند تا به نظر ولی فقیه تن دهند و ریاست جمهوری احمدینژاد را بپذیرند، و از سوی دیگر حاکمیت را قانع کنند که از تعقیب و مجازات اصلاحطلبان فعال در جنبش سبز دست بکشد و بازداشت شدگان و زندانیان را آزاد کند. انگیزه اینان البته بیش از هر چیز پایان دادن به جنبش سبز و یا دست کم جلوگیری از تعمیق و گسترش آن بوده است. آنان شاهد بودهاند که سرکوب خشن و خونین این جنبش چگونه به رادیکالیزه شدن آن منجر شده و موجودیت جمهوری اسلامی را به خطر انداخته است.
این تلاشها از سوی حاکمیت تا کنون قاطعانه رد شده است. اظهارات خشن و تسلیمطلبانه خامنهای جای کمترین سازش بین حاکمیت و نیروی اصلاحطلب جنبش سبز باقی نگذاشته است، و بلندگوهای ولی فقیه (به شمول کیهان شریعتمداری) با بمباران تبلیغاتی علیه این افراد و پیشنهادهای آنان سعی کردهاند این پیشنهادها را در نطفه خفه کنند. در همین حال، نیروهای امنیتی و قضایی کشور به سرکوب مداوم فعالان جنبش سبز ادامه دادهاند و با بازداشت و شکنجه و اعدام و محکومیتهای طولانی حبس، هر گونه امکان موفقیت این طرحها را از بین بردهاند. در مقابل، رهبران اصلاحطلب جنبش سبز علایمی بر پذیرش این پیشنهادها از خود مخابره کردند. اظهارات آقایان کروبی و موسوی مبنی بر شناسایی دوفاکتوی ریاست جمهوری احمدینژاد ظاهرا در پاسخ به همین پیشنهادها صورت گرفت. این علایم، اما، از سوی حاکمیت کمترین واکنش مثبتی نداشت و نشان داد که امتیاز دادن به حاکمیت به چیزی جز علامت ضعف تلقی نمیشود، و دستگاه ولی فقیه به کمتر از تسلیم مطلق مخالفان خود راضی نخواهد شد.
از این رو، آن چه که در این روزها شایع شده مسئله تازهای نیست. در واقع، شایعات اخیر نیز عمدتا از سوی همان محافلی دامن زده میشود که در بالا به آنان اشاره شد و در گذشته نیز برای حل بحران تلاش کردهاند. تفاوتی که اکنون پیش آمده، تشدید بحران بین المللی رژیم است که موجب نگرانی بیشتر این محافل شده و آنان را به تلاش بیشتری واداشته است. رجزخوانیهای سردمداران رژیم در زمینه مسایل هستهای و نظامی در هفتههای اخیر همراه با گزارش اخیر آژانس بینالمللی انرژی اتمی، که بیش از هر زمان نسبت به فعالیتهای هستهای ایران ابراز تردید کرده است، به تشدید فعالیت غرب برای اعمال تحریمهای شدیدتر علیه رژیم ایران منجر شده و زمزمههای حمله نظامی به ایران را بیشتر کرده است. محافل یادشده با توجه به این خطرات و تهدیدهایی که هر اقدام اقتصادی یا نظامی غرب (به شمول اسراییل) میتواند شرایط خطیر اقتصادی و سیاسی ایران را تحت تأثیر قرار دهد با احساس فوریت و ضرورت بیشتری دست به کار شدهاند. آنان امیدوارند رهبری سختسر رژیم را متوجه وخامت وضع بکنند تا شاید سر عقل بیاید و پیش از آن که دیر شده باشد به یک راه حل بینابینی تن دهد.
ورود مجدد هاشمی رفسنجانی به صحنه این بحران نیز از این امر حکایت میکند. او که همواره سعی داشته در نزاع بین حاکمیت و جنبش سبز موضع «بینابینی» یا «بیطرفانه» بگیرد، در گذشته نیز در مقاطعی به عنوان واسطه و میانجی وارد صحنه شده است. تلاشهای او، اما، مانند سایر میانجیها نیز از سوی حاکمیت رد شده است. آقای خامنهای همراه با رد پیشنهادهای او، به دفعات به تلویح یا تصریح از او خواسته که از به نعل و به میخ زدن دست بردارد و موضع خود را مشخص کند. محافل افراطی حاکمیت نیز با الهام از گفتههای خامنهای گاه حملات شدیدی را متوجه او کردهاند و از او خواستهاند که جنبش سبز را محکوم کند. ورود جدید او به این صحنه نشان دهنده آن است که او نیز فرصت جدیدی برای طرح نظرات «آشتیجویانه» خود یافته است. او نیز لازم دیده است که به بحرانهای بینالمللی رژیم اشاره کند و تلویحاً به خامنهای بفهماند که وقت برای حل بحران داخلی رژیم در حال از دست رفتن است.
َآقای رفسنجانی ابتدا در مجمع تشخیص مصلحت طرحی را به جریان انداخت که عمدتا از سوی عوامل میانجی در حکومت پیشنهاد شده و بر آن است که در نظام انتخاباتی جمهوری اسلامی تغییراتی ایجاد کند. شاهبیت این طرح - که به همین دلیل مورد حمله شدید افراطیان حکومتی قرار گرفته - دو مسئله است: یکی واگذاری بررسی صلاحیت داوطلبان انتخابات به نهاد جدیدی به نام «کمیسیون ملی انتخابات» (و عملا نفی نظارت استصوابی شورای نگهبان)، و دیگری حذف التزام به ولایت فقیه (در عین التزام به جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن) است. این طرح در شرایط فعلی البته کمترین شانسی برای تصویب (از سوی مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان) ندارد و از این رو باید پیش کشیدن آن را یک اقدام نمادین تلقی کرد. آقای رفسنجانی در واقع خواسته است به رهبران اصلاحطلب جنبش سبز بگوید که نفی نظارت استصوابی شورای نگهبان مد نظر او هست و او میتواند در مذاکره با خامنهای این خواست را روی میز بگذارد.
از سوی دیگر، رفسنجانی در نطق افتتاحیه اجلاس خبرگان بر لزوم مرزبندی اصلاحطلبان با ساختارشکنان تأکید کرد و از رهبران اصلاحطلب جنبش سبز خواست که مسیر خود را از ساختارشکنان جدا کنند و به حمایت از ولی فقیه برخیزند. او این سخن خود را تکرار کرد که گره کار تنها دست خامنهای است و«اگر ایشان راه را بر عهده بگیرند ... از طریق راهنمایی ایشان ... ميتوان حرکت كرد». او در عین حال از این که «حوادث ناگواری در کشور رخ داد كه بيسابقه بود .. و هیچ دل مسلمانی نميتواند از آن راضی باشد» اظهار تاسف كرد و خواست که به آنها رسیدگی شود. در همین سخنرانی او به «تهدیدهای فوقالعاده و اعلام تحريمهاي فلجكننده از سوي دول غربی» و «گزارش بسیار تلخ و منفی ...دبیرکل جدید آژانس بينالمللي انرژی هستهای» اشاره کرد تا وخیم بودن شرایط بینالمللی را به مخاطبان خود (از جمله علی خامنهای) گوشزد کند و تا شاید آنان را به پذیرش نظرات میانجیگرایانه خود قانع سازد.
هدف رفسنجانی و سایر میانجیگران جمهوری اسلامی که این روزها به تلاش بیشتری افتادهاند به وضوح تجزیه جنبش سبز و کشاندن بخش اصلاحطلب آن به دامان حاکمیت است. آنان به خوبی احساس میکنند که وخیم شدن شرایط داخلی و بینالمللی موجودیت رژیم را به خطر انداخته و باید هرچه زودتر راه حلی برای آن جست. برای این منظور آنان تلاش میکنند که حاکمیت را بر سر عقل آورند تا به حد اقلی از خواستهای رهبران اصلاحطلب جنبش سبز پاسخ دهد. این امر تا کنون شدیدا با مقاومت حاکمیت روبرو شده است. رهبران اصلاحطلب جنبش سبز نیز که در گذشته امتیازهایی به حاکمیت دادهاند بازدهی نگرفتهاند و طبیعتاً اکنون کمتر به این وعدهها دل خوش میکنند و مواضع قاطع خود را حفظ کردهاند (از جمله مهدی کروبی در بیانیه اخیر خود). تنها یک تغییر رفتار فاحش خامنهای میتواند بنبست موجود را بشکند - امری که کمترین نشانهای از آن هنوز در دست نیست.
From: Iran Emrooz
Recently by Hossein Bagher Zadeh | Comments | Date |
---|---|---|
فقر فرهنگی نقد در اپوزیسیون | 1 | Dec 02, 2012 |
از ادعا تا عمل | 5 | Nov 21, 2012 |
انتخاب مجدد اوباما | 3 | Nov 15, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
irrelevant
by David ET on Sun Feb 28, 2010 07:19 AM PSTRafsanjani's so called attempt to take the election supevision from one group of IR to another is nonsense. (sare kaar gozashtan)
IR did not even tolerate the candidate that Supreme Council approved (Mousavi) and ended up doing a coup . So issue was not even supreme council, but intolerance of regime of any reform, even by candidates that they approved.
These shows by Rafsanjani et al are just to make people distracted of real issue and attempts to save "their" regime.
in khane az paaybast viraan ast
visit: iransecular.blog.com
خوانندگان سطور فوق
Nader VanakiThu Feb 25, 2010 06:24 PM PST
Kazem - u or I not allowed - this is family business for them
by MM on Thu Feb 25, 2010 08:21 AM PSTThe Mullah elite in Iran are pretty much all related/inter-married. While you or I will get into trouble for saying the least mundane, these guys can argue within themselves and pretend Iran has a democracy.
nepotism, corruption and terror run deep in the divine cesspool
دیگربس کنید
David ETThu Feb 25, 2010 04:47 AM PST
پس از ۳۱ سال تجربه های مختلف شکست خورده با قانون اساسی جمهوری اسلامی و ایجاد انواع دولت های مختلف از دولت بازرگان تا بنی صدر تا رفسنجانی و خاتمی و غیره و پس از جریانات ۸ ماه اخیر، هنوزبعضی رفرمیستها ی روشن فکر نمای مذهبی از دوباره فروختن لاک پشت شان بجای فولکس واگن دست بر نداشته اند! اینان در سایت جرس ( جنبش راه سبز ) در مقاله طولانی جدیدی با عنوان “دولت دینی یا سکولار و راه سوم” پس از بیهوده گوئی های فراوان این نتیجه گیری دوباره را گرفته اند
<<
گذار از حکومت دیکتاتوری به حکومت دمکراتیک در ذیل نظام دینی و ولایت فقیه نیز ممکن ومیسر است و لزومی به تغییر و فرو پاشی نظام جمهوری اسلامی و تغییر قانون اساسی و حذف اصل ولایت فقیه نیست و با تغییر راس نظام و یا ارائه تفسیری مردم سالارانه از قانون اساسی می توان محتوای دیکتاتوری نظام دینی را بدون ساختار شکنی به نفع ملت تغییر داد. اگر ساختار ظاهری نظام را ظرف و محتوای درونی آن را مظروف تلقی کنیم انگاه هدف جنبش سبز تغییر محتوای نظام دینی و خالی کردن ان از محتوای دیکتاتوری و پر کردن ان از محتوای مردم سالارانه و دمکراتیک است و لذا برای اصلاح نظام نیازی به شکستن ظرف و تغییر ساختار و پوسته ظاهری نظام جمهوری اسلامی نیست و می توان و باید از راههای مسالمت آمیز و بدون نیاز به ساختار شکنی محتوای نظام را تغییر داد و نه با تغییر ساختارهای قانونی و ظاهری ان. و این کاری است که وقتی مردم برای مطالبه حقوق و تحقق خواست خود به صحنه بیایند به مدد نیروی عظیم ملت و به آسانی قابل تحقق است و نیازی به تغییر نظام و تغییر قانون اساسی ندارد
>>
البته ما سالهاست که همه این حرفها را و همه جورش را! از شما و دوستانتان، نشریاتتان، کاندیداهایتان، دولت هایتان وغیره وغیره شنیده ایم و باورنمایید که فراموشی فکری هم نداریم! هرچند شما هرزمان به لباسی وشکلی ودرلفافی دیگردرمییا ید، لیکن حرف ما هنوزهمین است که بارها و بارها ثابت شده : این خانه از پای بست ویران است و دو راه بیشتر نیست ویکی بن بستیست که در آنیم، شما را به خدایتان دیگربس کنید
visit: www.iransecular.org
Is our dictator a push over?
by kazem0574 on Thu Feb 25, 2010 04:40 AM PSTLook, in a true dictatorship you can’t tell a dictator that according to the laws x,y and Z you are to step aside. If we believe that the elections were falsified as a result of a Kodeta by the so called Rahbar, then how the hell is a kodetachee going to walk away from all his power because some group is reciting constitution or any other rule of law.
By its nature a kodetachee is there to stay. If Rafsanjani ever dares to attempt removing Khamenei then I don’t think he will be alive soon after.
Having said that I sincerely hope that I am wrong but I just can’t see how.
Maybe Rafsanjani will change his mind
by MM on Thu Feb 25, 2010 02:28 AM PSTafter he sees the video of how Faezeh, his daughter, was treated by the regime thugs on the streets, and get his steam blowing (baa gheyrat besheh).
He also forgot #3 in his proposal which is to get the Mullahs out of the government business.
The only way out
by areyo barzan on Thu Feb 25, 2010 01:48 AM PSTI believe there is still one way left for Rafsanjani to save the regime. However he needs to have a lot of courage to go through this rout
As he is the head of two most powerful organisations in the IRI which are Shoraa ye Negahbaan and Tashkhis e Maslahat, he is the only one who can disqualify Ali Khamenei and dismiss him from this post. This would be the only way that the IRI can save its back side otherwise its days are numbered.
However as I told you in order to take such action one needs to have a lot of courage and a good plan for dealing with the aftermath.
So my advice to Akbar Khan is that: it is now decision time. The only way to save the IRR and your own skin with it is to get read of Ali Bee-Mokh and you are the only who can do it.
The fact is that your time is also coming to a fast end. Today you and your allies might be able to save yourself by disqualifying Khamenei and bringing in a set of radical reforms but in six month time it might be too late.
Personally I would like to see the back of IRI in its entierity and a have new secular governmental system in Tehran, however it is my professional duty to give advice when it is due, even to people I dislike. But of course it is up to them to take it or not and it now time to make that call.
کمی شمرده تر؟
saadat baharThu Feb 25, 2010 01:43 AM PST
محترمانه
آیا میپذیرید که در برخی ارزیابی های اساسی خود دقت کافی به خزج نداده اید؟ از جمله اینکه رژیم رفتنی است، از جمله انجا که گفته اید:
حاکمیت در این مسابقه «به خیابان آوردن مردم» شکست خورده است و نمیدانیم خامنه ای چه سیاستی را در مدت کوتاه باقی مانده از عمر خود در حاکمیت اتخاذ خواهد کرد؟ و بهمن میرود که به یکی از بزرگترین مصافهای بین حاکمیت خشن و مردم آزادیخواه کشور ما تبدیل شود.
و دیگر اینکه رهبران سبز را تحت فشار قرار میدهید که تندتر بروند و این شدنی نیست، همانجا که گفته اید:
موسوی گاه مواضعی را به نام جنبش سبز اتخاذ میکرد که از سوی بسیاری از نیروهای فعال در این جنبش پذیرفتنی نبود و این امتیازدهی تا کجا؟