چرا "تحریم" انتخابات بی معنی است؟

چرا باید فقط آن روزی در خانه خود بنشینیم که به عنوان شهروند دارای بالاترین میزان قدرت خود هستیم؟


Share/Save/Bookmark

چرا "تحریم" انتخابات بی معنی است؟
by Ali Nasri
27-May-2009
 


هرگاه به تاریخ انتخابات ریاست جمهوری ایران نزدیک می شویم، بخش عمده ای از نیرو و وقت افراد مترقی و آزادیخواه جامعه، صرف بحث و جدلی فرسایشی پیرامون مسئله "تحریم یا مشارکت" در انتخابات می شود.  وقت و نیرویی که قاعدتآ می بایست در جهت پیشبرد اهداف دموکراتیک در سطح وسیعتر جامعه استفاده شود.

 به نظر من، علت اصلی این جدال درک نادرست "تحریمی ها" از کاربرد رأی به عنوان یک ابزار جامعهء مدنیست که در اینجا به برخی از این استفاده های نادرست اشاره می کنیم:

 ۱- رأی دادن در انتخابات ریاست جمهوری "همه پرسی" برای تأیید یا رد مشروعیت نظام نیست:

بعضی از تحریمی ها معتقدند که با شرکت نکردن در انتخابات ریاست جمهوری، "مشروعیت" کل نظام را از بین میبرند. در حالی که کاربرد رأی مردم در انتخابات ریاست جمهوری، صرفآ انتخاب یک فرد به عنوان ریئس جمهور برای یک دورهء ۴ سال است. و نه تنها در ایران، بلکه در هیچ کجای جهان، انتخابات ریاست جمهوری به معنی "همه پرسی" برای تآیید یا رد مشروعیت یک نظام سیاسی نیست. از این رو، نه مشارکت  گستردهء مردم در انتخابات مشتی محکمی بر دهان دشمنان نظام است و نه تحریم آن مشت محکمی بر ساختار نظام. و اصولآ رأی پنجه بُکس نیست که بخواهیم با آن مشتی بر دهان کسی بکوبیم.

این سئوال نیز پیش می آید که چرا مدافعان تحریم فقط هر ۴ سال یک بار، در روز انتخابات ریاست جمهوری به یاد مشروعیت نظام می افتند. اگر مشروعیت نظام را قبول ندارند، قاعدتآ می بایست در تمامی اموری که پای نظام در میان است راه نافرمانی مدنی را پیش بگیرند.  پس چرا هنگامی که بچه های خود را در مدارس آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ثبت نام می کنند، یا در طول مدتی که بر اساس قوانین نظام به فعالیت های تجاری می پردازند، یا زمانی که ازدواجهای خود را به ثبت رسمی می رسانند، یا هنگامی که با گذرنامهء جمهوری اسلامی سفر می کنند، فرم های کارت ملی را پر می کنند و یا از بانکهای دولتی تقاضای وام می کنند، مشروعیت نظام و قانون اساسی را زیر سئوال نمی برند و از تمامی قوانین پیروی و از مزایای آن استفاده می کنند؟

 مگر می شود نظام سیاسی و قانون اساسی یک کشور، فقط هر ۴ سالی یک روز فاقد مشروعیت باشد و در سایر روزها و در تمامی عرصه های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دیگر (به جز انتخابات!) از مشروعیت کامل برخوردار باشد؟ چرا باید فقط آن روزی در خانه خود بنشینیم و دست از فعالیت خود برداریم که به عنوان شهروند دارای بالاترین میزان قدرت خود هستیم، و از حق رأی دادن خودمان، که با ارزش ترین دستاورد و خونبهای یک قرن مبارزهء سیاسی است، به آسانی بگذیرم؟

۲- رأی دادن وسیله ایست برای نشان دادن چهرهء واقعی ملت نه چهرهء واقعی نظام.

بعضی از تحریمی ها می گویند "ما رأی نمی دهیم تا چهرهء واقعی نظام معلوم شود"،  که این دقیقآ برخلاف بدیهی ترین کاربرد رأی در تمامی جهان است و واضح ترین نمونهء استفادهء نادرست بعضی از ما ایرانی ها از ابزارها.

"رأی" مهمترین ابزار جامعهء مدنی برای بیان خواسته ها و مطالبات مردم است. در هیچ کجای دنیا از رأی به عنوان وسیله ای برای نشان دادن "چهرهء واقعی نظام" استفاده نمی شود. هر چند هم که گزینه های مردم در یک انتخابات محدود باشند (که البته در انتخابات دورهء دهم ریاست جمهوری چنین نیست) باز هم آن کسی که فردای روز انتخابات نامش از صندوق ها بیرون می آید، نمایندهء افکار و فرهنگ و دیدگاه مردم است و نه چهرهء نظام.

در زمان ریاست جمهوری جورج بوش در آمریکا، با وجود اینکه بر طبق تمامی آمارها میزان رضایت مردم آمریکا از سیاست های او بیش از ۲۰٪ نبود، ملت آمریکا در سراسر جهان از پایین ترین سطح احترام و  محبوبیت برخوردار بوند، تا حدی که هنگام سفر به کشورهای خارجی  بر لباس ها و کلاهای خود برچسب پرچم کانادا را می چسباندند تا کسی از ملیت آنها با خبر نشود. آیا مردم جهان بر سر قدرت آمدن جرج بوش را ناشی از "درایت" مردم آمریکا (مثلأ برای نشان دادن چهرهء واقعی میلیتاریزم این کشور) می دانستند یا نتیجهء بی مسئولیتی و جنگ دوستی آنها؟

و آیا نسل  آیندهء آمریکا که قربانی سیاست های اشتباه دوران جورج بوش خواهد بود و از بحران های اقتصادی و اجتماعی فراوانی رنج خواهد برد، این استدلال را از پدران و مادران خود خواهد پذیرفت که "ما به رقیب جرج بوش رأی ندادیم تا چهرهء واقعی میلیتاریزم آمریکا بر همگان آشکار شود"؟

ثانیآ، هیچ صورتی در این جهان ماهیت ثابتی ندارد و به گفتهء بزرگان فلسفهء خودمان، حتی جوهر اشیاء نیز همواره در حرکت و تکامل است.  پس چطور برخی معتقدند که نظام جمهوری اسلامی یک صورت و جوهر ثابتی دارد که با هیچ میزانی از مشارکت مردم و تلاش مستمر آنها برای اصلاحات قابل تغییر و تحول نیست، و تنها کاری که از دست ما بر می آید پرده برداشتن از این "چهره واقعی" است؟ حقیقت این است که هر ملتی با علم و عمل خود سرنوشت خود را پیوسته شکل می دهد و آیندهء خود را می سازند. اگر ما امروز در خانه های خود بنشینیم و در ترسیم چهرهء آیندهء کشور و انقلابمان مشارکت نکنیم، مسلمآ آن چهره هیچگاه مطلوب ما نخواهد شد.

۳- رأی دادن وسیله ای برای حل مشکلات درونی جامعه است، نه بلندگویی برای رساندن صدای شکایت ملت به گوش "جهان".

در چهار سال گذشته، به علت ضعف شدید دولت احمدی نژاد در مدیرت کشور، شاهد لطمه های بزرگی در تمامی عرصه های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی جامعه بودیم. در کمتر دوره ای پس از انقلاب مشکلات مسکن، تورم، بی کاری، رکود و رخوت در نهادهای مدنی و محافل فرهنگی و هنری٬و البته تنش با قدرت های خارجی اینچنین گریبانگیر مردم ایران بوده و زندگی روزمرهء آنها را دشوار ساخته است. پس رأی دادن امروز یک ضرورت برای حل مشکلات حقیقی مردم است و بازگشت به مدریتی علمی تر و سالم تر در ادارهء کشور.

در این میان، برخی از تحریمی ها معتقد هستند که با عدم مشارکت در انتخابات می توانیم این پیام را به گوش "جهان" برسانیم که ملت ایران از وضع موجود خود ناراضی است و مثلآ از نظارت استصوابی در اتنخابات یا از کمبود آزادی های سیاسی و اجتماعی رنج می برد. یعنی رساندن یک پیام نمادین به گوش "جهان" را بر حل مشکلات واقعی جامعهء خود مقدم می شمارند.

 من فکر می کنم اگر ملتی خود را باوری داشته باشد، هرگز چنین معامله را انجام نمی دهد و شکوه و گلایه بردن به بیگانه را بر کوشش و تلاش خود برای حل مشکلات کشورش  ترجیح نمی دهد.  

۴-هدف از رأی دادن چیست؟

حتی اگر کسی کلیت نظام را قبول نداشته باشد، این حقیقت را نمی تواند انکار کند که مثلآ میان دولت خاتمی و دولت احمدی نژاد تفاوت های برزگی وجود دارد. این تفاوت ها را می توان به خوبی در وضع اقتصادی کشور، سیاست خارجی، میزان آزادی های اجتماعی، فساد اداری،  وضعیت فرهنگی، رشد جامعهء مدنی، پیشرفت صنایع و کشاورزی و به طور کلی در زندگی مردم مشاهده کرد. اگر مشارکت مردم در انتخابات موجب بهبودی وضع مردم حتی در یکی از عرصه ها فوق شود، پس رأی دادن  وظیفهء ملی هر ایرانی است.

فراموش نکنیم که ملت ما حق رأی را آسان بدست نیاورده است. در پشت هر رأی یک قرن مبارزهء سیاسی و تلاش مستمر نخبگان و روشنفکران و آزادیخواهان این دیار نهفته است. و مسلمآ اگر عناصر مستبد حکومت ها در طول این صد سال می توانستند، حتی لحظه ای برای سلب این حق از مردم تردید نمی کردند.  پس ما هم در استفاده از این حقمان تردید نکنیم.

علی نصری


Share/Save/Bookmark

Recently by Ali NasriCommentsDate
تلاش برای آزادی حسین درخشان
10
Nov 22, 2008
more from Ali Nasri
 
default

٣٠٠

by Mirza Reza Kermani (not verified) on

ملت را به «مرگ» گرفته اند که به «تب» رضایت دهند. نظام حاکم در کشور نه «جمهوری» است که در ان رئیس جمهور کاره ای باشد و نه «اسلامی» است که بر مبنای عدالت باشد و نه «ایرانی» است که در از آن «اخلاص» و «ادب» نشانه ای باشد. بلکه نظامی است بر مبنای مکر و زور و ظلم و فساد و نمایش ومانور وتظاهر. کاندیداهای رییس جمهوری آن هم هماننداجساد مو میا یی شده اند که هر چهار سال یکبار از اهرام مصری مانندخود بر خاسته و بعد از انتخابات دوباره به خوابگاه خود باز می گردند. این نظام چنان پوشالی است که تنها نیروی ٣٠٠ جوان مبارز و بیدارو دلسوز می تواند با یک لگد محکم آنرا به قعر گودال تاریخ بفرستد.


Nader Vanaki

مثل کوه رفتن

Nader Vanaki


یکی از دبیران دبیرستان های کلاردشت برای من تعریف می کرد که هر موقع احساس بی حالی می کند از کوه تخت سلیمان بالا می رود تا به عیب و ایراد بدن خود پی می برد.  حالا رای دادن هم سنجش نظر عموم و برآورد سلامت عقل عمومی می باشد.  هر بار که رای دادم متوجه شدم که اکثریت مثل خودم فکر می کند.  وقتی به سلامت عقل عموم پی می بریم به احساس خوبی دست می یابیم.  بقیه حرفها کشکه یا پشمه


LalehGillani

شما کجا بوده اید؟

LalehGillani


هر روز ایرانیان در چهار گوشۀ کشور بر علیه حکومت خونخوار آخوندها جلال نافرمانی مدنی را به نمایش میگذارند.

زنان ایرانی علیرغم خطر مجروح و مضروب گشتن و زندانی شدن، حجاب اسلامی را رهایت نمیکنند. دانشجویان کشور دلاورانه فضای هر دانشگاه را ملتهب کرده و صدای اعتراض خود را به گوش ملت میرسانند. هر جلسه ای، هر گردهم آیی، هر سخنرانی به دست این دلیران به هم میخورد. وبلاگ نویسان و فعالان حقوق بشر با تمام قوا و تحت هر شرایطی نعرۀ نافرمانی سر میدهند.

شما کجا بوده اید که اینها را ندیده اید و حتی خبری به گوشتان نرسیده است؟ تحریم انتخابات دنبالۀ همان ستیز است.


default

To Desperation: perpetuating the same shit of misery

by Reality sucks (not verified) on

But you are offering no solution either! are you offering any sort of guarantee that the votes will be counted and respected? Can you? where is the choice when Council of Guardians already chose for us and finally it will be up to Khameneii to approve or not approve that choice?

چرا مدافعان تحریم فقط هر ۴ سال یک بار، در روز انتخابات ریاست جمهوری به یاد مشروعیت نظام می افتند.

by the same token, one should ask why defenders and flagbearers of the IRI inside and outside Iran SUDDENLY REMEMBER people of Iran every four years when they need their physical presence at the voting places and in front of foreign journalists' cameras?!!

Either way there is no solution! at least by non-participation, one will not be a party and an accomplice to this mockery of real elections!

At the end of the day it will be up to the Iranian people inside to live with their decision under that dictatorship day in day out.


default

فردای روز انتخاب موسوی

احمد وحدت خواه (not verified)



default

answer is desperation. they are all talk no solution

by desperation (not verified) on

چرا مدافعان تحریم فقط هر ۴ سال یک بار، در روز انتخابات ریاست جمهوری به یاد مشروعیت نظام می افتند.


default

ah... Fred

by Anonymous8 (not verified) on

what is the AIPAC position on this, if you don't mind helping us further?


default

powerful arguement

by Nel (not verified) on

Ali Nasri aziz

very well argued yet simple piece
totally agree with you on every point
realism is what we need after all these ups and downs
and I hope you're circulating this somehow and getting it to the meaningful electorate, which is in Iran of course


Fred

شمر و خولی و جورج بوش و معصومین

Fred


 

پر واضح است که معنای نافرمانی مدنی را به درستی درک نکرده اید.
  نافرمانی همانگونه که از آن برمیآید سرپیچی عمدی و نه سهوی از انجام فرمان است. نافرمانی مدنی سر پیچی عمدی از قانون برای ابراز اعتراض غیر خشونت آمیز به یکی، چند و یا کل سیاستهای جاری حکومت است. چنانچه همانند بعضی کشور ها رژیم جمهوری اسلامی رای دادن را الزام آور کند در آنصورت عدم شرکت در  انتخابات نافرمانی مدنی خواهد بود.
نکته و اهمیت شرکت کردن و یا نکردن مردم در مراسم انتخابات جمهوری اسلامی در غیر الزامی بودن آن است و به همین دلیل است که پیش از هر یک از مراسم انتخابات  سران و حامیان جمهوری اسلامی اعلان میکنند که  شرکت پر شور  مردم در آنها نماد مقبولیت رژیم  است. در ضمن عدم ثبت ازدواج و دیگر از ایندست که مثال آورده اید کاری به رای له یا علیه مقبولیت رژیم ندارد چرا که اگر شمر و خولی و جورج بوش و حتی یکی از معصومین مصدر کار باشند هم  همینطور خواهد بود. 


default

هر رای به هر کسی ، یک رای به تداوم همه جنایات و بگیر و ببند ها

Irandokht Del agah (not verified)


آیا تا کنون نام کتاب « مسوولیت شخصی در دوران دیکتاتوری » به قلم فیلسوف برجسته « هانا آرنت » را شنیده اید ؟ حتما پاسخ تان منفی است . .

پاراگرافی از این کتاب را که به همت « بنیاد عبدالرحمان برومند » ترجمه و از طریق سایت آن زنده نام منتشر گردیده ، برایتان می آورم . باشد که نیم نگاهی بدان بیندازید و نه از خدا ، که از خود و تاریخ شرم کنید .

شاید تکانی بخورید و کتاب را به طور کامل بخوانید !

مسوولیت شخصی در دوران دیکتاتوری

صفحه 19

کسانی که « بد » را در مقابل « بدتر » انتخاب می کنند به سرعت تمام فراموش می کنند که « بد » را انتخاب کرده اند . چون بدی رایش سوم ( زمامداری هیتلر) سرانجام چنان ابعاد هیولایی یافت که هر قدر هم تخیل قوی می داشتیم ، نمی شد آن را « کمتر بد » نامید . قاعدتا می بایست ( با توجه به تجربه جنگ جهانی ) پایه های این استدلال فرو می ریخت ، اما شگفتا که چنین نشد .

اگر به تکنیک های حکومت توتالیتر { مانند حکومتی که ایران را زیر مهمیز دارد } نگاه کنیم می بینیم که استدلال « کمتر بد » یکی از ساز و کارهای ماشین های آدمکشی وحشت و نظام است .

از اصل « انتخاب بد به جای بدتر » آگاهانه استفاده می شود تا کارکنان دولت { یعنی همه کسانی که در دولت و حکومت مسوولیتی به عهده دارند و همچون آیشمن ، صدام و دیگران باید روزی در دادگاه تاریخ پاسخگو شوند } همچون « تمامی مردم » برای پذیرفتن « شر » به معنای دقیق کلمه آماده شوند .

فقط یکی از چند نمونه را ذکر می کنیم : امحای یهودیان به دنبال سلسله اقدامات ضد یهود به صورتی « تدریجی » رخ داد ؛ و هر بار هم با این استدلال همراه بود که « امتناع از همکاری اوضاع را بدتر می کند » . تا این که مرحله ای فرا رسید که اتفاق بدتر از آن ممکن نبود . حیرت آور است که در این آخرین مرحله هم استدلال کنار گذاشته نشد . حتا امروز نیز که بطلان آن مثل روز روشن شده است ، کماکان به کار گرفته می شود .

.... در این جاست که می بینیم انسان تا چه حد ار رو به رو شدن با واقعیت هایی که به نحوی در تضاد کامل با چارچوب های ذهنی اوست ، اکراه دارد . متاسفانه شستشوی مغزی آدمی و واداشتن مردم به « بیشرمانه ترین » و غیر منتظره ترین رفتارها گویی بسیار ساده تر است از این که او را مجاب کنیم که به قول معروف از تجربه بیاموزد . یعنی به جای کاربست مقوله ها و فرمولهایی که عمیقا در ذهن ما ریشه دوانده – در حالی که مبنای تجربی آن ها مدت هاست که کنار گذاشته شده – بیندیشد و داوری کند .

همه ما مسوولیم . هر رایی که به صندوق انداخته شود ، حتا اگر سفید باشد ، یک رای به مقبولیت و رسمیت این رژیم خونخوار در پیشگاه جهانیان است . هر رای به هر کسی ، یک رای به تداوم همه جنایات ، بگیر و ببند ها ، فسادهای نهان و آشکار ، غارت کشور و فرو افکندن بیش از پیش مردم در منجلاب فساد و تباهی است .

نمی شود امروز رای داد و فردا فریاد برآورد : « من بیگناهم » !


Farah Rusta

چرا مشارکتی‌ها در تداوم رژیم می‌‌کوشند

Farah Rusta


 

 

جواب این سوال را باید در تاریخ مشارکت ملت ایران با
حکومت‌های استبدادی و سلطه گرای خارجی‌ و داخلی‌ دانست. از حمله اسکندر و
استیلای عرب و مغول گرفته تا به امروز.این ملت با همه قومی و قبیلهٔ‌ای
ساخته است. از ترک و تاتار تا عرب و افغان. حال بیابید جواب مساله را.


default

Jang e zargari

by ZARGAR (not verified) on


default

پروپاگاندای رژيم

Omid H. (not verified)


برخی از دلايل اصلی کسانی که معتقد به تحريم انتخابات رياست جمهوری اسلامی هستند را مرور کنيم:
۱- رژيم جمهوری اسلامی يک رژيم توتاليتار مذهبی است: مذهب اساس و بنيان حکومت کنونی و همچنين مبنای اعتقادی تمام دولتمردان جناح های مختلف درون حکومتی است که از برآورده ساختن خواسته های مترقی بسياری از مردم ناتوان است.
۲- رژيم جمهوری اسلامی در ساختار موجودش امکان رفرم را ندارد: امکان اصلاح در رژيمی که بر اساس قانون اساسی اختيارات نهادهای قدرت حکومتی- نظامی در آن بيش از ساير نهادهای اجرايی و انتخابی است و هر گونه تلاش برای اصلاح با مخالفت شديد اين نهادها روبرو می شود، وجود ندارد.
۳- نهادهای اصلی قدرت در اين رژيم مانع از هر گونه تغيير بنيادين می شوند: نيروهای نظامی، روحانيت، بازار و نهادهای سنتی قدرت در يک حکومت اليگارشی با هر گونه تغييری که منافع آنی آنها را به مخاطره می افکند به شدت مخالفت می کنند.
۴- مدعيان رفرم صلاحيت، توان و انگيزه اصلاحات را ندارند: مدعيان اصلاحات کارنامه نامطلوبی در پيگيری مطالبات مردم دارند و به دليل وابستگی همه جانبه خود به بافت حکومت از برآورد خواسته های مردم عاجز می مانند زيرا در اين ميانه آن چه بيشتر از همه برای آنها اهميت دارد منافع اقتصادی و تثبيت موقعيت خود در ساختار حکومت مذهبی است.
۵- نهادهای مدنی تسهيل کننده رفرم زير سرکوب شديد و سازمان يافته قرار دارند: نهادهای مدنی؛ جنبش های دانشجويی، زنان، کارگران، معلمان و سنديکاها، اقليت های قومی و مذهبی، همجنس گرايان، دگر انديشان و ساير اقليت هايی که مداوم تحت سرکوب پليسی نظام مذهبی قرار دارند پيوندی با مدعيان اصلاحات ندارند تا "تئوری فشار از پايين، چانه زنی از بالا" امکان تجلی بيابد.
۶- فرايند "انتخابات" در جمهوری اسلامی به يک نمايش "مزرعه حيوانات" شبيه است: نهادهای امنيتی، انتصابی، مذهبی و سنتی با برقرار کردن فيلترهای متعدد تنها صلاحيت کسانی را تاييد می کنند که کاملا پيرو نظام ولايت فقيه باشند و در عرصه سياست عملی به مستخدمان نظام بدل شوند.
۷- تقلب، جعل آرا و اعلام نتايج مخدوش در اين حکومت امری طبيعی است: نهادهای مجری و ناظر انتخابات هيج گاه به برگزاری انتخاباتی بر اساس شفافيت، صداقت و نظارت عمومی پايبند نيستند و با دخل و تصرف در آراء در نهايت فرد يا افراد مورد نظر خود را "از صندوق در می آورند".
۸- تحريم ابزاری برای نشان دادن مخالفت عمومی است: با وجود نمايش و صحنه سازيهای تکراری، تقلب گسترده و آمارسازيهای نهادهای مجری انتخابات، حوزه های رای گيری خلوت می تواند بهترين گواه فقدان مشروعيت سياسی جمهوری اسلامی از نظر افکار عمومی تلقی شود.
۹- تحريم نشانگر رشد سطح توقعات جامعه است: تحريم انتخابات رياست جمهوری اسلامی به معنای ارتجاعی، سطحی بودن و عوامفريبانه تلقی کردن وعده های تبليغاتی هر دو جناح حاکم و گذشتن سطح مطالبات و خواسته های اکثريت مردم از توان اين يا آن جناح درون حکومتی است.
۱۰- شرکت در هر انتخابات با چنين شرايطی سبب بروز شائبه مشروعيت رژيم می شود: برگزاری نمايشی به عنوان "انتخابات" در جمهوری اسلامی همواره خميرمايه اصلی پروپاگاندای رژيم برای نمايش مشروعيت و انتخابی بودن بخشی از ارکان رژيم تلقی می شود، تحريم اين نمايش به معنای "نه" به کليت اين نظام است، نظامی که کارنامه سياه ش در سرکوب، اختناق، قتل عام و نقض دهشتناک حقوق بشر بر همگان روشن است.