خانه ای از شن و ماسه

شیفته و بی قرار جلوی درب خانه می نشینم تا که تو بیایی


Share/Save/Bookmark

خانه ای از شن و ماسه
by hadi khojinian
13-Dec-2007
 

وقتی از خواب بیدار شدم سراسیمه ملافه ام را به کناری زدم و نامه ات را از
پشت در برداشتم و خواندم و چه زیبا نوشته بودی و من دوباره غرق رویا شدم .

رویای یک پرنده نقره ای که خانه اش را بر روی کلبه ای از شن و ماسه ساخته و هر دم از دریا نسیمی می وزد و او غرق تشویش می شود که مبادا ویرانش کند هیچ وقت سعی نمی کنم که دست از این رویا بکشم.

ولی امروز روز دیگری ست و می خواهم انبوه رویاهای درونم را باز نویسی کنم ولی یادم داده ای که اول عرق بریزم و تمام تنم را با دستمالی کوچک خشک کنم تا که تو بیایی .برایم نوشتی که آفتاب هر روز دارد می تابد و من نوشتم که باران جزیی از زندگی روزانه ام است .

برایم نوشتی که مرز رویا و واقعیت را گم کرده ای و این چه خوب است و دلت می خواهد در این مرز توهم بمانی نه برای همیشه که چند گاهی ! اسامی فراوانی برای خواندن تو هر روز تمرین می کنم هر روز به تنم آب می زنم خوش بو ترین عطر ها را به پوستم می زنم لباس جدیدی برای خودم می خرم هر روز جلوی آینه می ایستم و خودم را برانداز می کنم تا غبار زمانه را از خودم بر چینم.

خانه را عوض می کنم تا در هوایی تازه و در محیطی تازه تن ترا به آغوش بکشم. خانه جدید را دویست متر جلوتر از ساختمان قدیمی اجاره می کنم تمام پرده ها را به رنگ ارغوانی می گیرم فرش راه پله ها را عوض می کنم کف خانه را غرق چوب می کنم و در باغچه راه رودخانه را باز می کنم تا در گوشه ای آرام بگیرد دستی به گل های کنار کوچه می کشم و به کنار سر در خانه میخی می زنم و گلدان گل پامچال را آویزانش می کنم .فر آشپز خانه را عوض می کنم چون بارها گوشزدم کرده ای که دیگر خوب کار نمیکند .

تمام قفسه ها را پر از شیرینی و شکر و چای می کنم آخر خودت برایم نوشته ای که حتما این کار را بکنی .برایم نوشته بودی چهار سال و هشت وروز است که چای شیرین نخورده ای و من می خواهم هر آنچه را که تو بخواهی در خانه فراهم کنم مگر به جز تو عشق دیگری هم هست که به همین سادگی مرا تصاحب بکند.نمی دانم واقعا نمی دانم ساعت ورود ناگهانی تو من در چه حالتی خواهم بود.

شیفته و بی قرار جلوی درب خانه می نشینم تا که تو بیایی اگر می شود تندتر بیا چون دارد غروب می شود می خواهم قبل از آمدن مهتاب در آغوشم باشی می خواهم قبل از آنکه کسی خبر دار شود دست به میان موهای تو بکشم و از آن من شوی.

hadikhojinian.blogspot.com


Share/Save/Bookmark

Recently by hadi khojinianCommentsDate
ابر‌های حامله از باران
4
Jul 28, 2012
مادام بوواری
-
Jul 07, 2012
دیوارهای روبرو
6
Jun 26, 2012
more from hadi khojinian