ز این شورش بشریت، در عمق ظلمت، آزادم کن، ای برادر، آزاد

ز این شورش بشریت، در عمق ظلمت، آزادم کن، ای برادر، آزاد
by مسعود از امریکا
11-Jan-2010
 

گر جهتی، ز این عمر، کفاف عملی بود
ره راست بود، و اندوه کم، در مشرق ایزدان

بس در این مال تصرف، خانقانی در مجمع امر، اصالت می جوید
در رب عالمیت، هزاران بار، بس شورش، در جنب مردانگی

بر لب دلدار، هر کلمه، چون اتشی پر فروز
ز این جبر زمانه، نبود خواستار، و لیکن، امر غدالت، بس پدیدار

هر لغتی، در پنهانگر خود، بس اسرار
بر ملوک امر عدالت، ای جان پرور، بس خیال، و بس اسرار

ز این خداوند، هر قدمی، در ره، وجود بشریت
قدم دوم، مال من باشد، خداوند کار خود کرده، نوبت با منست


Share/Save/Bookmark

more from مسعود از امریکا