در مورد حسین درخشان و وضعیت او


Share/Save/Bookmark

sahandshams
by sahandshams
19-Dec-2008
 
از همهء چراها بر تغییر یک شبه مواضع درخشان می گذرم، از اصلاح طلب بازی ها و محافظه کاری های افراطیش گرفته تا زیر پا گذاردن قوانین کشور و بازگشت ابلهانه اش و خود را به کاریز بازپرسی و باز جویی سپردن.

اما در مورد وضعیت گذشته و آنچه بروی می گذرد باید گفت:

اول آنکه اقدام درخشان در بازگشت به ایران بی آنکه نشان از شجاعت وی در مواجهه با خود کرده های آگاهانه بر زیر پا گذاردن قوانین ایران باشد دست کم نشان از استیصال و هراس وی در غربت غرب بویژه بعد از درگیری و شکایات مهدی خلجی بر سر اتهاماتی که در وبلاگش نسبت به خلجی نسبت داده شده بود می باشد بالاخص که با طرح دعوی خلجی از طریق وکلایش نسبت به درخشان این قضیه بجاهای باریک کشیده شده بود تا آنجا که درخشان از شدت استیصال درخواست وکالت صدقه ای ! از خوانندگان وبلاگش کرده بود. او هم به کله شقی های خود آگاه بود و حاضر نبود از اتهامات وارده به خلجی و حذف انها از وبلاگش دست بکشد و هم توان پرداخت هزینه های گرفتن وکیل در رویارویی با خلجی را نداشت و البته می پنداشت که قسر در رفتن از دستگاه قضایی دولت کانادا یا آمریکا بسی سخت تر از دستگاه قضایی ایران است بنابراین تصور می کرد که با توّ اب نویسی های خود خواسته و منتشر کردن ارتباطات دوستانش با سازمانهای غیر دولتی برائت نامه خود را پیش از ورود به ایران به اطلاع مقامات مربوطه در ایران برساند بلکه سیستم قضای - اطلاعاتی از صرافت گرفتن اقاریر از وی بیفتد یا دست کم در جرمش تخفیف دهد.

دوم از نظر نباید دور داشت که خوش انگاری های درخشان بر بی خطر تلقی کردن باز گشت به ایران چه بسا از دید و برداشت بسیار ساده لوحانه وی از گفته های احمدی نژاد بر« باز بودن درهای کشور برای ایرانیان خارج از ایران» استوار شده بود و بیجا نبود که درخشان در عقب گرد متزوّرانه از مواضع اصلاح طلبی خود، احمدی نژاد رو قبله آمال خود قرار داده بود و از تذکره ها و تقریظات و مدایح بی صله ! برای او در این اواخر فرو گذار نبود غافل از آنکه سیستم اطلاعاتی به هیچ وجه با بچه بازیهایش بازی نمی خورد.

سوم بازگشت او به ایران با چراغ سبزهایی که از طریق چاپ نوشته های وبلاگش در روزنامه کیهان برای وی ارسال می شد فرصتی طلایی برای سیستم حاکم مهیا کرد تا با چشم زخم گرفتن و ناسور کردن وی این هشدار و زنگ خطر را برای روزنامه نگارانی همچون بهنود ها و نبوی ها و نیک آهنگها و معماریان ها و میر ابراهیمی ها و مطلبی ها و قاضی زاده ها و امیری ها و ... دیگرانی که مترّصد باز گشت به کشور هستند به صدا در آورد تا در مخیــّله خود جرات باز گشت به کشور راه ندهند چرا که فقدان آنها در کشور برای نظام بسیار خوشایند است.

بهر جهت همه آنچه که او امروز بدان مبتلاست از بی درایتی ها و نگاه بچه گانه (1) او به دنیای پیرامونش هست امّا، همه اینها مانع نمی شود از وبلاگ نویسان و فعالان و دوستان قدیمی وی نخواهیم تا هر کدام بر آزادی وی از دستگاهی که او را امروز به بند کشیده است دست ِ کم چند خطی به امید ِ اثری ولو نا چیز بنگارند.
سهند شمس اسحاقی
28/آذر/87
************
1 - ( طــُـرفه آنکه با سپری شدن بیش از سه دهه از عمر درخشان، وی با همان نگاه بچگانه!، صدر وبلاگ جدید خود را که پس از ورود به ایران ایجاد کرده است به

صفت ِ بچّه نامگذاری کرده است!)

Share/Save/Bookmark

more from sahandshams
 
default

There is more hope here than over there

by There is hope (not verified) on

Thank you so much for this great article. It sheds more light on the matter at hand.


Souri

Thank you

by Souri on

Thanks for this great article. The most stupid thing Hoder did, was this trip to Israel before going to Iran. It seems that he wanted to add more in the basket :-( by taking this vacation trip !! I'm still puzzled on his real motivation behind that trip.
Plus I don't understand why he hasn't been arrested immediately 
when he arrived at the airport of Tehran ? Why the Iranian authority
should wait so long to arrest a well-known blogger like Derakhsan ?
I am very skeptical on this matter, nevertheless, wish he will be free soon.