صاحبخانه 1

Share/Save/Bookmark

Manoucher Avaznia
by Manoucher Avaznia
11-May-2009
 

شنیدی هویزر هم در شهر یاره

اعلیحضرت اصلا خبر نداره

چه کشکی و چه ماستی شاه شاهان

به هیچت می گیره ناخوانده مهمان

عجب شاهنشهی هستی به مولا

چه صاحب درگهی هستی به ولّا

مگر تو صاحب خانه نبودی؟

مگر تو یار پیمانه نبودی؟

کسی آمد و برد جلّ وپلاست

کجا رفت آخر آن ذره حواست؟

تو که بخشنده و شیرین زبانی

چرا با ما کنی نا مهربانی؟

 

کاپیتان جان عجب شعری نوشتی

نترسیدی تو از بد سر نوشتی؟

نوشتن که چه عرضم، وام کردی

و یاد از شاعری پر نام کردی.

نترسیدی از آن ساواک و گزمه؟

ندانستم دمت اینجوری گرمه.

که شاه وکاسه لیسان کذایی

نیرزند پیش چشمت پر کایی.

نمی بینی چگو نه خشمگینند 

درون انتقادات کینه بینند

کنون که بی کسند و بی تفنگند

سراسیمه پی شعرجفنگند.

خدایی گرده ی شیران تو داری

دمار از حالشان خوب در میاری.

نمی ترسی عمو سام رو بیارن

با موشک تو دلت وحشت بکارن؟

نمی ترسی که مزدوری کنند باز

بساط کودتا ها گردد آغاز؟

تو مرد روزگارانی به مولا

که پایین می کشی شه را ز بالا.

تو که آزاده و آزاده مردی

چشیدی در جهان گرمی و سردی.

دمت گرم که دلم را شاد کردی

لبم با خنده ای آباد کردی

الهی که دماغت چاق بادا

سرت سبز و دلت بی داغ بادا.

 

 

شنیدی شعبونه بیدار گشته

حالا هم بیکس و بی عار گشته؟

شنیدی طیب هم چه روسیا شد

سرا سیمه تا دربار سیا شد؟

شنیدی لات و لوتها شاعرستند

ز یک چتول عرق چه مست مستند؟

شنیدی تو که شعبان بی مخ آمد

با ترکیب شهان و شهرخ آمد؟

این شعبان عزیز با بارعامش

با اون دوستای هم کیش و مرامش

شنیدی که قلم در دست داره

از لب و لوچه اش گوهر می باره؟ 

 

جی جی چی چی میگی بابا ایولله؟

عزیز کجای دنیایی ماشاالله؟

ندیدی از دو سو شاه و پیامبر

چه سان دادند به ایشان فرّ و گوهر؟

برای خودش و میرزا رضاخان

رژه ها رفته ایم آقا فراوان

 

 

ولی دیدیم آقا آدم نمی شه

حواس پرت ایشون جم نمی شه.

بخود گفتیم که ای صد داد و بیداد

مگر پیمان و سوگندش شد از یاد؟

مگر ما رو چه پیش آمد که واسه

یه ذره پول با دشمن هم می لاسه

واسه خوشخدمتی استان می بخشه

واسه ی سلطه شون می کشه نقشه

خلاصه ما شدیم بیچاره والله

ز نازشست شه الحمد لله

 

 

بهش گفتیم به جان شخص نیکسون

اگر باور نداری جان جانسون

بیا و قبله ی عالم بجا مان

ز ما دست و ز تو کوتاه دامان

بیا و سلطنت کن طبق قانون

برای ما بمان تو مثل کانون

دیگه آدم نکش هر گاه و بیگاه

سه دانشجو نکش توی دانشگاه

تو که تاج شهان میراث داری

تو دربارت دو صد رقاص داری

بیا وسطنت کن نه حکومت

حکومت با خودش داره مذلت

 

 

در روز بیست و پنج ماه مرداد

که آقا دستپاچه در رفت به بغداد

در آنجا هم ز ترس آرام نمی داشت

با عرق سرمی کرد چون رام نمی داشت

از اونجا تا به شهر رم فرار کرد

تا شعبان خان مارشال لا بر قرار کرد

به همکاریِ باند توده نفتی

از اون کار هایی می کرد که شنفتی

تا که خوشحال کنه آق نیکسون جونو

به خاک وخون کشید سه تاجوونو

بهش گفتیم که بیرحم و مروت

که یکجا بسته ای در های رحمت

درسته که میگی اینها بمیرن

ولیکن خوناشون دامن می گیرن

بله در یک کلام گوشهای آقا

بدهکاری نداشت به حرفای ما 

 

 

بگو یک حرف به آقای خرسندی

دیگه بسه غرور و خودپسندی

بگویش تو که از خرسندیانی

چو تیغ ریش تراش داری زبانی

بیا برعهد و برپیمان وفا کن

برای ذات اقدس یه دعا کن

برای شادی این شه پرستان

دو سه بیتی بگو تو رو به قرآن

 

 

Share/Save/Bookmark

Recently by Manoucher AvazniaCommentsDate
زیر و زبر
6
Nov 11, 2012
مگس
-
Nov 03, 2012
شیرین کار
-
Oct 21, 2012
more from Manoucher Avaznia
 
Manoucher Avaznia

مهرناز گرامی؛

Manoucher Avaznia


سپاس از لطف شما


MEHRNAZ SHAHABI

منوچهر جان حظ کردم، دمت گرم چه ذوقی داری! چشم دشمنانت کور

MEHRNAZ SHAHABI


حیف که اکثرا یا فارسی بلد نیستن یا بی سوادند و بی لیاقت.  ولی دل ما رو  گرم و شاد کردی !


Manoucher Avaznia

ژاله جان؛

Manoucher Avaznia


بخش دومش در قسمت بلاگ هست.


Jaleho

good ode to khorsandi ;-)

by Jaleho on

 

بگو یک حرف به آقای خرسندی

دیگه بسه غرور و خودپسندی

بگویش تو که از خرسندیانی

چو تیغ ریش تراش داری زبانی

بیا برعهد و برپیمان وفا کن

برای ذات اقدس یه دعا کن

برای شادی این شه پرستان

دو سه بیتی بگو تو رو به قرآن

 

Can't wait for part 2! 


Manoucher Avaznia

آقا رضا؛

Manoucher Avaznia


از شما چه پنهان که آن روزها نه جنگ را علیه باطل می دانستم و نه عراق را دشمن.  تداوم جنگ با عراق در هر صورت حرکتی مخرب و بیهوده بود؛ و هرگز هم بدان مباهات نکردم.  ولی، اینروزها عده ای قشون کشیده به پیرامون مرزهای ایران، در روز روشن و بی پرده پوشی عربده می کشند و باژخواهی می کنند.  بعضی فیلها هم یاد هندوستان همایونی کرده اند.  ولی، بقول گنده لاتهای تهران این تو بمیری از اون تو بمیریها نیست.

 

اگرچه گرگ استعمار پیره

به قدر ده تا سگ پاچه می گیره

ولی ما را ز دندوناش چه باکه

تو می دونی حسابامون چه پاکه

درسته دائما اندر کمینه

لالایهای خوب داره تو سینه

خودش و اعوانش وحقد و کینه

حسابش با کرام الکاتبینه

 


Manoucher Avaznia

شراب سرخ گرامی؛

Manoucher Avaznia


شراب سرخ می باید که تا شاد

کند ما را؛ و دست تو مریزاد

بنوش از جام ما با شادمانی

به کام دل، عزیز، تا می توانی

 


Manoucher Avaznia

ایراندخت جان؛

Manoucher Avaznia


 

برای گل روی دوستان مزاح هم لازم 

است بویژه اگر در دفاع از ایران عزیز باشد که شما دختر دلاورش هستید

 

درود بر تو

 


Manoucher Avaznia

کاپیتان جان؛

Manoucher Avaznia


همین الهامی که دادی جهانی ارزش داشت .

 

همان الهام که دادی ای برادر

با صدها شعرما میشه برابر

بکن بازم ازین کارا به مولا

دست و پامو بگیر گاهی در این جا

 


Manoucher Avaznia

ابرمرد جان؛

Manoucher Avaznia


خوشحالم که توانستم لبخندی به شما هدیه کنم.


Reza 41

قافیه انگلیس است و ابلیس, با آن چه میکنید؟

Reza 41


دلاور مرد جبهه های حق علیه باطل, سگ صدام کش  و انگلیس ابلیس و اجنبی ستیز ,.مرسی شگفت زده کردید ما را با این استعداد, همیشه ایزد الهام بخش شما باشد . دم شما گرم لذت بردیم


Red Wine

...

by Red Wine on

منوچهر جان .با صداي بلند شعر شما را خوانديم و لذت برديم.دستت درد نكند.


IRANdokht

Manoucher jan

by IRANdokht on

I always thought that you were so serious and strict...  I love this fun poem!  Nicely done!  :o) 

IRANdokht

 


capt_ayhab

استاد منوچهر.

capt_ayhab


استاد منوچهر.
دست مریزا با اینهمه ذوق وسلیقه. واقعا از کارهات لذت میبرم. عذر میخوام که استعداد این را که جوابتو با شعر بدم رو ندارم.
کارت واقعا زیباست.
ارادتمند.

-YT


Abarmard

lol

by Abarmard on

very nice