چه باید کرد؟ از نظر «رودکی» و «لنین» و بقیه متفکران


Share/Save/Bookmark

All-Iranians
by All-Iranians
28-Jun-2012
 

 

چه باید کرد در شعر رودکی
شاد زی با سیاه چشمان، شاد
که جهان نیست جز فسانه و باد
زآمده شادمان بباید بود
وز گذشته نکرد باید یاد
من و آن جعد موی غالیه بوی
من و آن ماهروی حورنژاد
نیک بخت آن کسی که داد و بخورد
شوربخت آن که او نخورد و نداد
باد و ابر است این جهان، افسوس!
باده پیش آر، هر چه باداباد...
رودکی
//ganjoor.net/roodaki/baghimande/sh26/

چه باید کرد؟ کتابی‌ست از ولادیمیر لنین که در سال ۱۹۰۱ نوشته شد و در سال ۱۹۰۲ به چاپ رسید. عنوان کتاب الهام گرفته از رمانی به همین نام به قلم نیکولای چریشفسکی است.
//fa.wikipedia.org/wiki/%DA%86%D9%87_%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AF_%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D8%9F

چه باید کرد؟ نام یک کتاب ادبی است که توسط لئو تولستوی، نویسندهٔ اهل روسیه نوشته شده‌است. این کتاب یکی از آثار مشهور ادبی جهان است.
//fa.wikipedia.org/wiki/%DA%86%D9%87_%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AF_%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D8%9F_(%D8%AA%D9%88%D9%84%D8%B3%D8%AA%D9%88%DB%8C)

از چه باید آغاز کرد؟ – و . ای . لنین : «... در آخر چند کلمه ای برای جلوگیری از سوء تفاهم احتمالی لازم است. ما تمام مدت از تدارک منظم و با نقشه حرف زدیم، اما به هیچ وجه به این وسیله نمی خواستیم اظهار کنیم که حکومت مطلقه می تواند فقط به وسیله محاصره دائمی و یا یک حمله سازمان یافته سرنگون شود، یک چنین نظریه ای، جزم اندیشانه و بی معنی خواهد بود. برعکس خیلی امکان دارد و از نظر تاریخی هم محتمل است که استبداد تحت فشار انفجارهای ناگهانی یا اغتشاش غیرقابل پیش بینی که آن را دائماً از تمام جهات تهدید می نماید، سرنگون شود.
اما هیچ حزب سیاسی که می خواهد از ماجراجویی پرهیز کند، نمی تواند برنامه عمل خود را بر مبنای پیش بینی انفجارها و اغتشاشات پایه گذاری کند، ما باید راه خودمان را در پیش گیریم، کار منظم خود را بطور صحیح انجام دهیم و هر چقدر کمتر بر حوادث غیرمترقبه حساب کنیم، به همان اندازه احتمال اینکه توسط « تغییرات تاریخی » غافلگیر شویم کمتر است». مه ۱۹۰۱
//www.hafteh.de/?p=1163

چه باید کرد و به چه سو باید رفت : این روزها و شب ها نقطه عطفی در تاریخ ملت ما در حال شکل گرفتن است. مردم از یکدیگر و درمیان جمعشان سوال می کنند که چه باید کرد و به چه سو باید رفت. وظیفه هر فرد ایرانی ست اکنون که جمهوری اسلامی حق انرژی هسته ای که تحریم و گرانی را به بار آورده است را به رفاه اقتصادی و سفره خالی و بی نانی مردم ترجیح داده است سکوت را بشکنیم و در اولین قدم با اتحاد به یاد فقرا و مستمندان و قشر کارگر و متوسط جامعه که در این فصل از تاریخ کشور به نان شب نیز محتاج شده اند از خرید « نان و شیر » در سه روز اول هفته آتی خودداری کنیم و رسالت تاریخی امان را از یاد نبریم و شانه از بار مسئولیتی که سرنوشت نسل ها و عصرها بر دوش ما گذاشته است خالی نکنیم... : شیدا فراهانی
//paraziti.mihanblog.com/

«چه باید کرد؟» یا «چه می‌‌توان کرد؟»
ما در خارج کشور سخن بسیار گفته‌‌ایم و ادعا بسیار داشته‌‌ایم. جامعه ایرانیان خارج کشور، ایران کوچکی است که ما در آن زندگی می‌‌کنیم. ما می‌‌توانیم سخن‌‌ها و ادعاهای خود را در این جامعه محک بزنیم. این جامعه اگر چه برش دقیقی از جامعه بزرگ ایران نیست، ولی بدون تردید بخش وسیعی از جامعه شهری ایران را نمایندگی می‌‌کند... این شرایط یأس و انتظار از یک سو به دعواها و درگیری‌‌های بین گروهی دامن زده و از سوی دیگر این سؤال قدیمی را پیش آورده است که چه باید کرد؟ دعواهای بین گروهی و جنگ‌‌های حیدری-نعمتی یکی از عوارض سکون و سکوت سیاسی است... «چه باید کرد؟» سؤالی است که بسیار تکرار شده و کمتر پاسخ درستی گرفته است. طرح این سؤال، در واقع، به معنای جستجو برای یک نسخه عملی است. و پاسخ آن از پزشکان حاذقی بر می‌‌آید که نبض اجتماع را در دست دارند، درد آن را تشخیص می‌‌دهند و درمان آن را می‌‌شناسند. مدعیان این کار البته کم نبوده‌‌اند. کافی است به نسخه‌‌های فراوانی که از آغاز تشکیل جمهوری اسلامی برای نفی یا اصلاح و تعدیل آن صادر شده است مراجعه کنیم. نتایج این نسخه‌‌ها را نیز همه می‌‌دانیم و تبیین و توضیحی نمی‌‌خواهد. در حال حاضر هم طرح این سؤال بعید است بتواند نتیجه بهتری را عرضه کند. از این رو شاید بهتر باشد به جای «چه باید کرد؟» این سؤال را پیش بکشیم که «چه می‌‌توان کرد؟»: حسین باقرزاده
//iranian.com/main/2012/jun-40

نظر شما چیست؟

xxxxxxxxxxxxx


Share/Save/Bookmark

more from All-Iranians
 
All-Iranians

علیه اعدام در ایران به پا خیزیم

All-Iranians


اطلاعیه شبکه همبستگی برای حقوق بشر در ایران
علیه اعدام در ایران به پا خیزیم !
زندانیان سیاسی بیمار را از مرگ نجات دهیم!
//asre-nou.net/php/view_print_version.php?objnr=21803


Zendanian

فراخوان علی پیچگاه برای تظاهرات اعتراضی ٣٠ ژوئن در استکهلم

Zendanian


فراخوان علی پیچگاه برای شرکت در تظاهرات اعتراضی ٣٠ ژوئن در شهر استکهلم

فراخوان
June 28, 2012

مردم آزادیخواه و حق طلب!
روز 15 ژوئن ماموران رژیم اسلامی بطور وحشیانه ای به مجمع عمومی "کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل های کارگری" یورش برده و آنها را مورد شتم و ضرب قرار داده و تعداد زیادی را زحمی کردند. بر اثر ضربه مامورین کمر محمود صالحی از فعالین پیگیر و فداکار کارگری شکسته است. رژیم همه شرکت کنندگان در مجمع عمومی را دستگیر کرد و هنوز تعداد 9 نفر آنان در زندان اند.

واقعا جرم این کارگران آگاه و فداکار چیست؟ جز تجمع برای تبادل نظر و چاره اندیشی برای بهبود زندگی خود و همکارانشان؟ در مملکتی که مجرمین واقعی نه تنها راست راست می گردند بلکه بر مسند قدرت می نشینند به چه حقی کارگر آگاه و مبارز را روانه زندان می کنند؟ این بی عدالتی محض و توهین به انسانها تا کی؟
در دفاع از حقوق انسانی و در دفاع از حق آزادی بیان و تشکل و با خواست آزادی همه زندانیان سیاسی تقاضای من از همه شما این است که در تظاهرات اعتراضی که در 30 ژوئن برگزار می شود شرکت کنید! اجازه ندهیم جمهوری اسلامی هر بلایی که خواست بر سر انسانهای معترض و مبارز بیاورد!
مکان : میدان سرگل استکهلم
زمان : 30 ژوئن، ساعت 12
27 ژوئن
علی پیچگاه
عضو سابق  شورای مرکزی  کارکنان نفت ایران


Zendanian

از تظاهرات اعتراضی در دفاع از کارگران زندانی حمایت میکنیم

Zendanian


از تظاهرات اعتراضی در دفاع از کارگران زندانی حمایت میکنیم

کمیته حمایت از شاهرخ زمانی
June 29, 2012

بیانیه  48

از تظاهرات اعتراضی در دفاع از کارگران زندانی حمایت میکنیم

ظرفیت اعمال مشترک ما باز هم می تواند بیشتر شود

ضمن حمایت از فراخوان  تظاهرات  اعتراضی در روز 30 ژوئن و روز های دیگر، نبست به محکومیت سرکوب کارگران و بخصوص دستگیری اخیر در شهر کرج ، از تمامی رفقا ، نیرو های انقلابی و آزادی خواه می خواهیم در هر شهری که زندگی می کنند به نزدیکترین تظاهرات پیوسته و در دفاع از مبارزات روز افزون کارگران و فعالین کارگری وظایف خود را به انجام رسانند.

در حالی که جمهوری اسلامی تلاش می کند با سرکوبهای شدید و روز افزون خود از رشد و گسترش جنبش کارگری جلو گیری کند و در حالی که نیرو های پیشرو بدون ترس از عواقب فعالیت و خواست مطالبات خود هم چنان می رزمند ، وظیفه هر کدام از ما در مقطع کنونی تاریخ مبارزات طبقه کارگر صد چندان شده است . امروز باید فعالیت و تلاش خود را در قالب برنامه های دقیق و هرچه متحدانه تر در نقاط مشترک بیشتر و بیشتر کنیم . و از روابط خارجی خود در این جهت هر چه بیشتر استفاده نماییم تا بتوانیم با صرف کمترین انرژی و هزینه، بیشترین دست آورد را داشته باشیم .
از تمامی رفقای فعال و انقلابی می خواهیم هرچه بیشتر بطور مشخص و ملموس برنامه ریزی های مشترک، در نقاط مشترک داشته باشند . البته با دیدن و خواندن فراخوانهای مشترک و شنیدن فعالیت های مشترک که هم اکنون در جریان هستند بسیار شاد و مسرور می شویم . حرکت های اخیر عملا" نشان می دهند که نیروها و تشکیلات های فعال ظرفیت فعالیت های مشترک بیشتری را در خود دارند . ضمن ابراز شادی و تشکر از این نزدیک شدنها، اعلام می داریم : رفقا هنوز هم امکانات بسیار زیادی داریم که می توانیم هر چه بیشتر در کنار هم برنامه ها و اعمال مشترک و متحدانه ای داشته باشیم .
به یاد داشته باشیم که با هر بهانه کوچک و بزرگ به عنوان اصول یا غیر، می توان از عملکرد مشترک در نقاط مشترک شانه خالی کرد که نه تنها هیچ هنری نیست بلکه هر انسان ضعیف و پاسیوی می تواند چنین کند، همچنین به یاد داشته باشیم ، که پیدا کردن نقاط مشترک ، بر نامه ریزی و سازماندهی اعمال مشترک ، گام بر داشتن در جهت همبستگی طبقاتی است که وظیفه هر فرد یا تشکیلات مدعی و انقلابی است . و باز به یاد داشته باشیم که مبارزات امروزی طبقه کارگر از ما می خواهد با شناخت نقاط اختلاف و اشتراک میان خودمان،و به رسمیت شناختن اختلافات آگاهانه در جهت هموار کردن عرصه و مسیر همبستگی طبقاتی گام بر داشته، موانع را از سر راه  سراسری شدن مبارزات جنبش کارگری بر داریم . که البته برخی از اعمال خورده کاری و انفرادی ما جزء موانع است.


زنده باد اتحاد 

 زنده باد عمل مشترک


زنده باد همبستگی طبقاتی

پیش بسوی اتحاد بیشتر، برای فشار بیشتر!!
پیش بسوی اعتراضات گسترده و متحدانه با شعار :

کارگر زندانی ، زندانی سیاسی آزاد باید گردد.

کمیته حمایت از شاهرخ زمانی

10/4/1391
www.chzamani.blogspot.com

freeshahrookh@gmail.com


شاهرخ زمانی کارگر نقاش و عضو هییت باز گشایی سندیکای نقاشان و تزئینات ساختمانی و عضو شورای نمایندگان کمیته پیگیری ایجاد تشکلهای کارگری را بدون هیچ دلیل و مدرکی دستگیر کرده، بر علیه او پرونده سازی کردند. علی رغم اینکه در پرونده ساخته شده نیز هیچ مدرک و دلیلی برای محاکمه او وجود ندارد.طبق اعترافات قاضی پرونده حملبر که در دادنامه به صورت واضح نوشته است که شاهرخ زمانی تمامی اتهامات را رد کرده است . پس او کاملا" بیگناه است. اما کاملا" غیر قانونی، شاهرخ را بنا به اعترافات شخص دیگری(متهم ردیف چهارم) محاکمه کرده و با اتهامات دروغین به 11 سال زندان محکوم نمودند. در زندان تبریز با ایجاد جو و فضای نامناسب و خطر ناکی برای او و دیگر زندانیان سیاسی و کارگری زندان را به جهنم واقعی تبدیل کرده اند. واکنون او را به زندان یزد تبعید کردند . ما بدون هیچ قید و شرطی خواهان آزادی فوری شاهرخ زمانی و دیگر زندانیان کارگری و سیاسی هستیم . در این راستا از تمامی کارگران ، تشکل ها ، نهادها و آزادیخواهان و جوانان می خواهیم از هر طریق ممکن بر جمهوری اسلامی جهت آزادی زندانیان فشار بیاورند.


Zendanian

برای سرنگونی ج. ا. "چه باید کرد؟"مواضع حزب کمونیست ایران

Zendanian


برای سرنگونی جمهوری اسلامی "چه باید کرد؟" مواضع حزب کمونیست ایران

--------------------------------------------------

وضعیت سیاسی کنونی ایران، در گفتگو جهان امروز با صلاح مازوجی- بخش اول

//komalah.org/farsi/soxan/7121.html

اوضاع سیاسی ایران، گفتگو با صلاح مازوجی: کشمکش بر سر برنامه هسته ای ایران (۲)

//komalah.org/farsi/soxan/7125.html

اوضاع سیاسی کنونی در گفتگو با صلاح مازوجی: تلاشهای اپوزسیون بورژوائی رژیم (۳)

//komalah.org/farsi/soxan/7129.html

اوضاع سیاسی کنونی در گفتگو با صلاح مازوجی (۴) تاثیر وضعیت سیاسی کنونی بر موقعیت زندگی و مبارزه طبقه

کارگر

//komalah.org/farsi/soxan/7136.html

جمهوری اسلامی در دراز مدت بدل شدن به یک قدرت برتر منطقه ای را کلید اصلی حل بحران اقتصادی سرمایه داری ایران و تأمین هژمونی بر بخش های مختلف بورژوازی ایران می داند. این رژیم رمز دستیابی به این اهداف را در تبدیل شدن به یک قدرت اتمی می بیند.

اما تلاش رژیم برای دستیابی به این اهداف خط قرمز هایی هم دارد. اگر چه حملات محدود نظامی و بمباران تأسیسات هسته ای و یا مراکز نظامی رژیم محتمل است. اما سران رژیم این نوع عملیات ها را خطری برای بقاء خود نمی دانند. آنها می دانند هیچ رژیمی با بمباران هوائی سقوط نمی کند. در عراق هم تا زمانی که تانک های آمریکائی وارد خیابان های بغداد نشدند رژیم صدام سقوط نکرد. اما بنا به دلایل عینی و قابل فهم آمریکا نقشه لشکرکشی به ایران و برپایی یک جنگ تمام عیار را ندارد. در شرایطی که آمریکا به دلیل افول قدرت اقتصادی و کسر بودجه ای بیش از یک تریلیون و 500 میلیارد دلار مجبور است نیروهایش را قبل از موعد از افغانستان عقب بکشد و برای تأمین هزینه انتقال پایگاه تفنگداران دریایی اش از جزیره "اوکیناوا" در جنوب ژاپن، دولت این کشور را سرکیسه کند، توان تأمین بودجه یک جنگ به مراتب پر هزینه تر در ایران را ندارد. در شرایط کنونی سیاست آمریکا سرنگونی جمهوری اسلامی نیست و نقشه ای برای جایگزینی آن ندارد. آمریکا تنها زمانی به پای برنامه ریزی برای جایگزینی رژیم می رود که سرنگونی آن زیر ضرب اعتراضات توده ای به یک امر بی بازگشت تبدیل شود. نشست و برخاست مأموران درجه چندم وزارت خارجه آمریکا با سران برخی از احزاب و نیروهای اپوزیسیون بورژوایی ایران و چراغ سبز نشان دادن به "پروژه های آلترناتیوسازی آنان" فعلا در چهار چوب سیاست تیم خاورمیانه ای وزارت خارجه آمریکا برای فشارسیاسی و دیپلماتیک به جمهوری اسلامی قابل توضیح است. آمریکا ماندگاری رژیم جمهوری اسلامی پر و بال قیچی شده را بر واگذاری ایران به روند رویدادها و آینده ای نامعلوم ترجیح می دهد.


All-Iranians

What should be done to Overthrow Iran’s Mullahs

by All-Iranians on


Zendanian

چه باید کرد؟ سعدی (۴ ) " و اینست صفت آزادگان "

Zendanian


حکیمی را پرسیدند چندین درخت نامور که خدای عز و جل آفریده است و برومند، هیچ یک را آزاد نخوانده اند مگر سرو را که ثمره ای ندارد.
در این چه حکمتست؟
گفت: هر درختی را معین است که بوقتی معلوم بوجود آن تازه آید و گاهی بعدم آن پژمرده و سرو را هیچ از این نیست و همه وقتی خوشست و اینست صفت آزادگان.
بر آنچه می گذرد دل منه که دجله بسی
پس از خلیفه بخواهد گذشت در بغداد
گرت ز دست برآید چو نخل باش کریم
ورت زدست نیاید چو سرو باش آزاد

-------------------------

گلستان سعدی- شرف الدین مصلح ابن عبدالله سعدی شیرازی
باب هشتم : در آداب صحبت
بر اساس نسخه تصحیح شده محمد علی فروغی 


Zendanian

چه باید کرد؟ سعدی (۳) " از عمل خویش "

Zendanian


 حکایت
---------------------
حاتم طایی را گفتند از تو بزرگ همت تر در جهان دیده ای یا شنیده ای گفت بلی،
روزی چهل شتر قربان کرده بودم امرای عرب را پس بگوشه صحرایی بحاجتی برون رفته بودم، خار کنی را دیدم پشته فراهم آورده، گفتمش بمهمانی حاتم چرا نروی که خلقی بر سماط او
گرد آمده اند، گفت
هر که نان از عمل خویش خورد
منت      حاتم      طایی      نبرد

.من او را بهمت و جوانمردی از خود برتر دیدم
-----------------------------
گلستان سعدی- شرف الدین مصلح ابن عبدالله سعدی شیرازی
باب سوم: در فضیلت قناعت
بر اساس نسخه تصحیح شده محمد علی فروغی
  


All-Iranians

این ملک یک انقلاب می خواهد و بس

All-Iranians


این ملک یک انقلاب می خواهد و بس
خونریزی بی حساب می خواهد و بس

امروزی دگر، درخت آزادی ما
از خون من و تو، آب می خواهد و بس

میرزاده عشقی


All-Iranians

جناب زندانیان : علاج واقعه پیش از وقوع باید کرد

All-Iranians


علاج واقعه پیش از وقوع باید کرد
دریغ سود ندارد چو رفت کار از دست
به روزگار سلامت سلاح جنگ بساز
وگرنه سیل چو بگرفت، سد نشاید بست
سعدی شیرازی


Zendanian

چه باید کرد؟ سعدی(۱)که ای زنده چون هست امکان گفت/ لب از ذکر چون

Zendanian


   ----------------------------------- 

بیا ای که عمرت بهفتاد رفت
مگر خفته (۱) بودی که بر باد رفت
همه برگ بودن همی ساختی
بتدبیر رفتن نپرداختی
قیامت که بازار مینو نهند
منازل به عمال نیکو دهند
بضاعت بچندانکه آری بری
وگر مفلسی شرمساری بری
که بازار چندانکه آکنده تر
تهیدست (۲) را دل پراکنده تر
ز پنجه درم پنج اگر کم شود
دلت ریش سه پنجه ی غم (۳) شود
چو پنجاه سالت برون شد ز دست
غنیمت شمر پنجروزی که هست
اگر مرده مسکین زبان داشتی
بفریاد و زاری فغان داشتی (۴)
که ای زنده چون هست امکان گفت
لب از ذکر چون مرده بر هم مخفت
چو مار بغفلت باشد روزگار
تو باری دمی چند فرصت شمار
-------------------------------
۱- در غفلت
۲- فقیر
۳- نگرانی
۴- فریاد کردی
----------------------------
بوستان سعدی- شرف الدین مصلح ابن عبدالله سعدی شیرازی
باب نهم - در توبه و راه صواب
بر اساس نسخه تصحیح شده محمد علی فروغی    


All-Iranians

چه باید کرد : امیر آرام

All-Iranians



All-Iranians

گذشت امروز ، فردا را چه باید کرد ؟

All-Iranians


شب است ، شبی آرام و باران خورده و تاریک
کنار شهر بی غم خفته غمگین کلبه ای مهجور
فغانهای سگی ولگرد ، می آید به گوش از دور
به کرداری ، که گویی می شود نزدیک
درون کومه ای ، کز سقف پیرش می تراود گاه و بیگه قطره هایی زرد
زنی ، با کودکش خوابیده در آرامشی دلخواه
دود بر چهره ی او ، گاه لبخندی
که گوید داستان از باغ رؤیای خوش آیندی
نشسته شوهرش بیدار ، می گوید به خود در ساکت پر درد
گذشت امروز ، فردا را چه باید کرد ؟...
مهدی اخوان ثالث
//www.jasjoo.com/books/new-poems/akhavan_sales/32/784

 


All-Iranians

Jenab-e Zendanian

by All-Iranians on

Thank you for you very timely poems from late Ahmad Shamloo. You may also like to view this

فریاد کردم،:
«- ای مسافر! با من از زنجیریان بخت که چنان سهمناک دوست می داشتم
این مایه ستیزه چرا رفت؟
با ایشان چه می باید کرد؟»
«- بر ایشان مگیر!»
چنین گفت و چنین کردم ...
احمد شاملو
//www.jasjoo.com/books/new-poems/ahmad_shamloo/21/663


Zendanian

من درد ِ مشترک‌ام، مرا فرياد کن.

Zendanian


 عشق عمومی

 ----------------------------------------------------------------------

اشک رازي‌ست
لب‌خند رازي‌ست
عشق رازي‌ست
 

اشک ِ آن شب لب‌خند ِ عشق‌ام بود.
 


 

قصه نيستم که بگوئي
نغمه نيستم که بخواني
صدا نيستم که بشنوي
يا چيزي چنان که ببيني
يا چيزي چنان که بداني...
 

من درد ِ مشترک‌ام
مرا فرياد کن.
 


درخت با جنگل سخن مي‌گويد
علف با صحرا
ستاره با کهکشان
و من با تو سخن مي‌گويم
 

نام‌ات را به من بگو
دست‌ات را به من بده
حرف‌ات را به من بگو
قلب‌ات را به من بده
من ريشه‌هاي ِ تو را دريافته‌ام
با لبان‌ات براي ِ همه لب‌ها سخن گفته‌ام
و دست‌هاي‌ات با دستان ِ من آشناست.
 

در خلوت ِ روشن با تو گريسته‌ام
براي ِ خاطر ِ زنده‌گان،
و در گورستان ِ تاريک با تو خوانده‌ام
زيباترين ِ سرودها را
زيرا که مرده‌گان ِ اين سال
عاشق‌ترين ِ زنده‌گان بوده‌اند.
 


 

دست‌ات را به من بده
دست‌هاي ِ تو با من آشناست
اي ديريافته با تو سخن مي‌گويم
به‌سان ِ ابر که با توفان
به‌سان ِ علف که با صحرا
به‌سان ِ باران که با دريا
به‌سان ِ پرنده که با بهار
به‌سان ِ درخت که با جنگل سخن مي‌گويد
 

زيرا که من
ريشه‌هاي ِ تو را دريافته‌ام
زيرا که صداي ِ من
با صداي ِ تو آشناست.
 

۱۳۳۴

//www.shamlou.org/index.php?q=node/420


Zendanian

سنجیده باش,که نومیدان را معادی مقدر نیست!

Zendanian


خطابه‌ی آسان، در اميد

به رامین شهروند

----------------------------------------------------------------------------

وطن کجاست که آوازِ آشنای تو چنین دور می‌نماید؟
امید کجاست
تا خود
       جهان
             به قرار
                     بازآید؟

 

هان، سنجیده باش
که نومیدان را معادی مقدر نیست!

 

 

معشوق در ذره‌ذره‌ی جانِ توست
                                       که باور داشته‌ای،
و رستاخیز
            در چشم‌اندازِ همیشه‌ی تو
                                            به کار است.
در زیجِ جُستجو
                  ایستاده‌ی ابدی باش
تا سفرِ بی‌انجامِ ستارگان بر تو گذر کند،
که زمین
         از اینگونه حقارت‌بار نمی‌مانْد
اگر آدمی
           به هنگام
                     دیده‌ی حیرت می‌گشود.

 

 

زیستن
و ولایتِ والای انسان بر خاک را
                                     نماز بردن؛
زیستن
و معجزه کردن؛
ورنه
    میلادِ تو جز خاطره‌ی دردی بیهوده چیست
هم از آن دست که مرگت،
هم از آن دست که عبورِ قطارِ عقیمِ اَسترانِ تو
از فاصله‌ی کویری میلاد و مرگت؟

 

مُعجزه کن مُعجزه کن
که مُعجزه
           تنها
               دست‌کارِ توست
اگر دادگر باشی؛
که در این گُستره
                     گُرگانند
مشتاقِ بردریدنِ بی‌دادگرانه‌ی آن
                                       که دریدن نمی‌تواند. ــ
و دادگری
معجزه‌ی نهایی‌ست.

 

و کاش در این جهان
مردگان را
           روزی ویژه بود،
تا چون از برابرِ این همه اجساد گذر می‌کنیم
تنها دستمالی برابرِ بینی نگیریم:
این پُرآزار
          گندِ جهان نیست
تعفنِ بی‌داد است.

 

 

و حضورِ گرانبهای ما
                       هر یک
چهره در چهره‌ی جهان
                           (این آیینه‌یی که از بودِ خود آگاه نیست
                           مگر آن دَم که در او درنگرند) ــ

 

تو
یا من،
آدمی‌یی
          انسانی
                   هر که خواهد گو باش
تنها
     آگاه از دست‌کارِ عظیمِ نگاهِ خویش ــ
تا جهان
         از این دست
                       بی‌رنگ و غم‌انگیز نماند
تا جهان
         از این دست
                       پلشت و نفرت‌خیز نماند.

 

 

یکی
    از دریچه‌ی ممنوعِ خانه
                               بر آن تلِّ خشکِ خاک نظر کن:
آه، اگر امید می‌داشتی
آن خُشکسار
               کنون اینگونه
                             از باغ و بهار
                                           بی‌برگ نبود
و آنجا که سکوت به ماتم نشسته
مرغی می‌خوانْد.

 

 

نه
نومیدْمردم را
               معادی مقدّر نیست.
چاووشیِ‌ امیدانگیزِ توست
                               بی‌گمان
که این قافله را به وطن می‌رساند.

۲۳ تیرِ ۱۳۵۹

 //www.shamlou.org/index.php?q=node/218

 


Zendanian

ــ آن سوی میزِ کنکاشِ «چه باید کرد و چگونه» ــ

Zendanian


روزنامه‌ی انقلابی

هنگامی که مسلسل به غشغشه افتاد
مرگ برابرِ من نشسته بود
ــ آن سوی میزِ کنکاشِ «چه باید کرد و چگونه» ــ
و نمونه‌های چاپخانه را اصلاح می‌کرد.

 

از خاطرم گذشت که: «چرا برنمی‌خیزد پس؟
                            مگر نه قرار است
                            که خون بیاید و
                            چرخِ چاپ را
                            بگرداند؟

 

۱۳۶۰

//www.shamlou.org/index.php?q=node/284


All-Iranians

فروغ فرخزاد گفت که چه باید کرد؟

All-Iranians


از عقابان جوان پرسیدیم
که چه باید کرد ؟
همه می دانند ، همه می دانند
ما به خواب سرد و ساکت سیمرغان ره یافته ایم
ما حقیقت را ، در باغچه پیدا کردیم
در نگاه شرم آگین گلی گمنام ...
فروغ فرخزاد
//www.jasjoo.com/books/new-poems/foroogh_farokhzad/11/282


All-Iranians

Jenab-e Zendanian

by All-Iranians on

انقلابی دوباره بايد كرد

زلف آشفته او موجب جمعيت ماست
چون چنين است پس آشفته ترش بايد كرد
صدر المتألهين شيرازى


All-Iranians

بدین سختی چه باید کرد سختی

All-Iranians


به روزی چند با این سست رختی
بدین سختی چه باید کرد سختی
به عمری کو بود پنجاه یا شصت
چه باید صد گره بر جان خود بست
بسا تا به که ماند از طیرگی سرد
بسا سکبا که سگبان پخت و سگ خورد
خوش آن باشد که امشب باده نوشیم
امان باشد؟ که فردا باز کوشیم ...
نظامی
//ganjoor.net/nezami/5ganj/khosro-shirin/sh86/


All-Iranians

Jenab-e Zendanian

by All-Iranians on

Thank you for your visit and for your very timely poems. You may also like to view this

انقلاب ای انقلاب
خواجه از خون رگ مزدور سازد لعل ناب
از جفای دهخدایان کشت دهقانان خراب
انقلاب!
انقلاب ای انقلاب
شیخ شهر از رشته تسبیح صد مؤمن بدام
کافران ساده دل را برهمن زنار تاب
انقلاب!
انقلاب ای انقلاب...
اقبال لاهوری
//ganjoor.net/iqbal/zaboor-ajam/sh91/


Zendanian

چه باید کرد : حافظ (۲)

Zendanian


سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی
دل ز تنهایی به جان آمد خدا را مرهمی
چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو
ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی
خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندی دهیم
کز نسیمش بوی جوی مولیان آید همی
زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفت
صعب روزی بوالعجب کاری پریشان عالمی
سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل
شاه ترکان فارغ است از حال ما کو رستمی
در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست
ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی
اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست
رهروی باید جهان سوزی نه خامی بیغمی
آدمی در عالم خاکی نمی آید به دست
عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی
گریه حافظ چه سنجد پیش استغنای عشق
کاندرین طوفان نماید هفت دریا شبنمی
---------------------------------------
به تصحیح و توضیح پرویز ناتل خانلری


Zendanian

چه باید کرد از زبان حافظ: (۱)

Zendanian


چه باید کرد از زبان حافظ: (۱)

بیا تا گل بر افشانیم و می در ساغر اندازیم
فلک را سخت بشکافیم و طرحی نو در اندازیم
اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد
من و ساقی بهم تازیم و بنیادش بر اندازیم
شراب ارغوانی را گلاب اندر قدح ریزیم
نسیم عطر گردان را شکر در مجمر اندازیم
چو در دست است رودی خوش بگو مطرب سرودی خوش
که دست افشان غزل خوانیم و پاکوبان سر اندازیم
صبا، خاک وجود ما بدان عالی جناب انداز
بود کان شاه خوبان را نظر بر منظر اندازیم
یکی از عقل می لافد یکی طامات می بافد
بیا کاین داوریها را به پیش داور اندازیم
بهشت عدن اگر خواهی بیا با ما به میخانه
که از پای خمت روزی به حوض کوثر اندازیم
سخن دانی و خوش خوانی نمی ورزند در شیراز (وهمچنین در آی.سی.)
بیا حافظ که تا خود را به ملکی دیگر اندازیم
------------------------------------------------------
به تصحیح و توضیح پرویز ناتل خانلری


Zendanian

چه باید کرد؟از زبان فرخی یزدی:توده را با جنگ صنفی آشنا باید نمود

Zendanian


چه باید کرد از بیان "فرخی یزدی":
توده را با جنگ صنفی آشنا باید نمود
کشمکش را بر سر فقر و غنا باید نمود
در صف حزب فقیران اغنیا کردند جای
این دو صف را کاملا از هم جدا باید نمود
این بنای کهنه پوسیده و ویران گشته است
جای آن با طرح نو از نو بنا باید نمود
تا مگر عدل و تساوی در جهان مجری شود
انقلابی سخت در دنیا به پا باید نمود
مسکنت را محو باید کرد بین شیخ و شاب
معدلت را شامل شاه و گدا باید نمود
از حصیر شیخ آید دم به دم بوی ریا
چاره‌ی آن با باریا و بوریا باید نمود
فرخی بی‌ترک جان گفتن در این ره پا منه
زانکه در اول قدم جان را فدا باید نمود.


All-Iranians

چه باید کرد : فیض کاشانی

All-Iranians


هر که بیند لعل نوشین ترا وقت سخن
در حلاوت غرق گردد ، سربسر شکر شود
هر که بیند چشم و ابروی ترا وقت نگاه
خسته و مست اوفتد ، هم آب و هم آذر شود
دل که در بند غمت افتاد ، شد درّ یتیم
قطرهٔ باران چو افتد در صدف ، گوهر شود
بهر دانش عاشقان را حاجت استاد نیست
هر که ورزد عشق ، بی استاد دانشور شود
من نمی دانم چه باید کرد تا برخاک فیض
کیمیای پرتو لطف تو افتد ، زر شود
فیض کاشانی


All-Iranians

شعر چه باید کرد

All-Iranians


اگر زخمی زنی از کین به قصد این دل مسکین
بزن که زخم بردارد چه باید کرد بیچاره
دلم شد جای اندیشه و یا دکان پرشیشه
بگو ای شمس تبریزی دلت سنگ است یا خاره
مولوی